پاسخ به چی بود چیشد
من پدر شوهر ندارم
برادر شوهرم بعد نامزدی زنگ زد بابام گفت دخترتون شام بیاد خونمون
ما همیشه بیرون میرفتیم ولی مامانم میدونست بابام نع خیلی غیرتیه
خلاصه بزور راضی شد رفتم
موقع برگشت اخرای شب بود خیابون خلوط پارک کردیم گوشه خیابون و بغلو لبو اینا یهویی داداشم که اومده بود مرخصی با دوستاش داشته تو خیابون چرخ میخورده ماشین مارو میبینه
بعد چون دوستاش هستن نیومد پایین
برگشتم بهم گفت چیکار میکردین گفتم رفتع بودیم پارک
حالا صندلی خوابونده بودین بغل هم بودیم
1398/03/30 21:07