کلاس امادگی زایمان 3

8 عضو

تو که کارت راحتتره.میگی خدا خواسته و تموم.من که باید نیش و کنایه اینکه چرا خودتون خواستید رو بشنوم.ولی خیلی رک جواب مادر خودم رو دادم.بقبه رو هم یا بی محلی کردم یا به شوخی رد کردم.با آدم بی ادب،که نمیدونه چی رو باید کی و به کی بزنه،باید رک برخورد کرد.

1398/06/28 14:19

اینقدر این بچه های آخر شیرینن.مطمئنا دلیلی داشته خدا که واسمون یه موهبت دیگه فرستاده

1398/06/28 14:19

به بنده های دیگه چه ربطی داره

1398/06/28 14:19

?????

1398/06/28 15:30

پاسخ به

وا چه حرفا.منم بارداری سوممه.وقتی اومده،قدمش سر چشم.هر کی م حرف زد،واست مهم نباشه.خیلی م خوبه.چند سا...

میدونی سومی هم پسره میگن واویلا سه تا پسر ومیخوای چیکار.ولی بخدا من عاشق بچه هامم.خودم هم دوست داشتم پسر داشته باشم.البته دوست داشتم خدا از هردوتاش بده ولی وقتی صلاح من نبوده نمیدونم این اطرافیان چی میگن.امیدم بخداست هرکی هم هرچی میگه غلط میکنه.

1398/06/28 15:34

مشکلم اینجاست خیلی دل نازکم .هرحرفی میشه گریه ام میگیره.گاهی فکر میکنم واقعا افسرده ام

1398/06/28 15:34

ولی اصلا نمیدونم از چیه؟

1398/06/28 15:34

عوارض حاملگی

1398/06/28 15:35

هرچی خدا بده همون بهتر

1398/06/28 15:35

هرکیم بهت گفت همینو جوابش بده

1398/06/28 15:35

پاسخ به

عوارض حاملگی

چی؟متوجه نشدم

1398/06/28 15:36

اینکه دل نازک شدی

1398/06/28 15:36

پاسخ به

هرکیم بهت گفت همینو جوابش بده

انشا....ببینم مشکلم اینه که سعی میکنم دل نشکنم.آخه من باکسی کاردارم که بچه داره یا نداره یا چندتا داره.ولی همه فکر وذهنشون درگیر منه.همسایه های مامانم اینا به مامانم حرفایی میگن که انگار گناه کردم.همسرخودمه وبچه خودم آخه به کی چه ربطی داره.خدارو شکر روزی رسون خداست وهمسرم وخودم هم تلاشمونو میکنیم چیزی کم نذاریم

1398/06/28 15:38

پاسخ به

انشا....ببینم مشکلم اینه که سعی میکنم دل نشکنم.آخه من باکسی کاردارم که بچه داره یا نداره یا چندتا دا...

قضیه چیه

1398/06/28 17:12

پاسخ به

انشا....ببینم مشکلم اینه که سعی میکنم دل نشکنم.آخه من باکسی کاردارم که بچه داره یا نداره یا چندتا دا...

به مامانت بگو خبرا رو نرسون بهم.اونا رو هم دیدی شدیدا سرسنگین باش باهاشون که نخوان فضولی زندگی تو رو کنن.والا.انگار اینا نون بچه دو میدن و بزرگش میکنن

1398/06/28 17:27

پاسخ به

به مامانت بگو خبرا رو نرسون بهم.اونا رو هم دیدی شدیدا سرسنگین باش باهاشون که نخوان فضولی زندگی تو رو...

نه بابا بیچاره مامانم بهم چیزی نمیگه.خواهر کوچیکم میگه

1398/06/28 17:39

پاسخ به

قضیه چیه

هیچی بابا.بچه سومم مال منه.مریصیش مال بقیه بحث اونه

1398/06/28 17:40

پاسخ به

نه بابا بیچاره مامانم بهم چیزی نمیگه.خواهر کوچیکم میگه

بهش بگو تا حرف مفت زدن،بهشون اخم کن و در رو بکوب بهم?

1398/06/28 17:43

پاسخ به

بهش بگو تا حرف مفت زدن،بهشون اخم کن و در رو بکوب بهم?

انشا...اولا چیزی نمیگفت به روی خودش نمیاورد.ولی الان دستش دردنکنه.قشنگ میگه کسی حرفی میزنه اخم میکنم جواب نمیدم

1398/06/28 17:48

پاسخ به

الهی همه همینجور و در کل راحت بزان

ان شاءالله

1398/06/28 19:40

پاسخ به

مرسی گلم??والا واسه من عالی بود هنوز هنگم? 38 هفته و 3 روز بودم صبح که از خواب پا شدم دیدم کمر در...

چه خاطره ای دلنشین از زایمان کاش همو اینجور بگن ???

1398/06/28 20:09

پاسخ به

چه خاطره ای دلنشین از زایمان کاش همو اینجور بگن ???

فک کن سرمیزشام درحال خوردن باشیم فول بشه? ماری کوری بودکه اززیرمیزیهوبچشون درمیومد

1398/06/28 20:11

پاسخ به

فک کن سرمیزشام درحال خوردن باشیم فول بشه? ماری کوری بودکه اززیرمیزیهوبچشون درمیومد

والا از بس بعضی ها بد گفتن ادم غول ساخته از زایمان...باورش نمیشه دردش درد حد پریود باشه مثه این خانم

1398/06/28 20:15

سلام

1398/06/28 20:15

منم دیشب زایمان کردم??

1398/06/28 20:15