دوستان سی سی☺️

3 عضو

غذا ها دو روز پیشو گرم میکرد میداد بخوریم حتی این دو روز نمیزاشت تو یخچال همین جوری رو کابینتا بوود

1398/04/31 13:12

پاسخ به

حالا منم دلم برا مامانم میسوزه که اگه زایمان کنم همش عمه هام اینا شام و ناهار تلپ میشن اینجا???

وای ?

1398/04/31 13:12

????????

1398/04/31 13:12

تو هم همونطوری رفتار کنی یه بار دیگه غلط میکنه بیاد

1398/04/31 13:13

ب شوهرم میگفتم من دارم میمیرم از گرسنگی توروخدا منو ببر یه جا ی چیز بخوورم

1398/04/31 13:13

میگفت همه چی تو یخچاله برو بخور اخه من ک دفعه اولمه تورو میبینم میگه روم میشه خودم برم سر یخچالت چیز بخوورم

1398/04/31 13:13

پاسخ به

وای ?

آخه اینجاش ادمو حرص میده من با اون وضع داشتم به مامانم کمک میکردم زن داداشم همونطوری نشسته بود?

1398/04/31 13:13

اره دیگه نمیشه که

1398/04/31 13:14

پاسخ به

آخه اینجاش ادمو حرص میده من با اون وضع داشتم به مامانم کمک میکردم زن داداشم همونطوری نشسته بود?

???? چرا درک نمیکنن؟؟؟

1398/04/31 13:14

حالا ایناش ب کناررر

1398/04/31 13:14

با اونجور ادما قطع رابطه کنی بهتره

1398/04/31 13:14

قبل از اینکه بار دار بشم اینجا بوودن من چند روز تو بیمارستان بستری بوودم همون روز ک مرخص شدم زنگ زدن ما داریم میایم خونتووون

1398/04/31 13:15

پاسخ به

???? چرا درک نمیکنن؟؟؟

نمیدونم که مثلا مامان بزرگمه دیگه میتونست خودش زنگ بزنه که شما بیاین خونمون ?

1398/04/31 13:15

پاسخ به

قبل از اینکه بار دار بشم اینجا بوودن من چند روز تو بیمارستان بستری بوودم همون روز ک مرخص شدم زنگ زدن...

وای من بودم دیونه میشدم قیافه میگرفتی خودشون متوجه میشدن میرفتن

1398/04/31 13:15

اقا اومدن من با اون حالم همه کار کردم واسشوون بیرون بردمشوون اخرم ی دعواایی راه انداخت و رفتن

1398/04/31 13:15

بی ملاحظه ان

1398/04/31 13:15

پاسخ به

اقا اومدن من با اون حالم همه کار کردم واسشوون بیرون بردمشوون اخرم ی دعواایی راه انداخت و رفتن

?????وای پس چرا دیگه باهاشون ارتباط دارین

1398/04/31 13:16

میخاستیم ی شب شام بخوریم مردا بیرون بودن گفت بزار بیان اگه نخوردن باهم بریم بیرون بخوریم اقا من پیام دادم ب شوهرم ک شام نخورین بیاین باهم میریم
تا اومدن دنبالمون گفت ما نمیایم

1398/04/31 13:17

یه بار بگن داریم میایم بگین نیستیم دیگه نمیان

1398/04/31 13:17

بگین برا زایمان خونه مامانمم

1398/04/31 13:17

پاسخ به

یه بار بگن داریم میایم بگین نیستیم دیگه نمیان

اخه شوهر من تو رو همه رو درواسی داره???

1398/04/31 13:17

خوب میان اینجا
اینقد پر روان

1398/04/31 13:17

پاسخ به

میخاستیم ی شب شام بخوریم مردا بیرون بودن گفت بزار بیان اگه نخوردن باهم بریم بیرون بخوریم اقا من پیام...

???????وا مشکل داره خانومه?

1398/04/31 13:17

اره میگم ک

1398/04/31 13:17

هی ب شوهرش میگفت کی میریم اونم میگفت صبح این چیزاشو میبست صبح میگفت کی میریم میگفت شب هی اینو میپیچوند

1398/04/31 13:18