دوستان سی سی☺️

3 عضو

پاسخ به

خوب میان اینجا اینقد پر روان

چه قدر پر رو

1398/04/31 13:18

حالا اون سری دوست شوهره منم میگف زنت زایمان کرد باهم بریم تبریز هم بگردیم هم دیدنش من به شوهرم گفتم جور در نمیاد

1398/04/31 13:19

بعد زایمان دوس دارم کنارم باشی حالا بری مهمون بگردونی

1398/04/31 13:20

بعضی ها پر رو ان

1398/04/31 13:20

یه چندتا دیگه دوستامونم میشناختنشوون
قرار شد ناهار بریم تو باغ همه باهم
اقا رفتیم و ناهار خوردیم دیدیم شوهرش گفت ما میخایم بریم استخر شما برنامتون چیه
اقا این زنه چل شد اینقد چیز گفت ب شوهرش ک مگه نگفتی میریم چرا میخاین برین استخر دوستات کجا بودن این چند روزه و......
نشست اینقد گریه کرد و ب دخترش چیز گفت ک من نمیخاستم بیام اصفهان بیام اینجا چه غلطی کنم و از این حرفاااا

1398/04/31 13:21

وا

1398/04/31 13:21

????

1398/04/31 13:21

فک کنم من چقد ناراحت شدم من ک با این حالم اینارو همه جا بردم گردوندمشون بهترین رستورانا
بعد جلوهمه دراومد اینجوری کرد

1398/04/31 13:22

بیچاره شوهره رو چه قدر محدود میکنخ

1398/04/31 13:22

حالا باز میخان راه بیوفتن

1398/04/31 13:22

حالا من اصلا کار به شوهرم ندارم کجا میره کجا میاد

1398/04/31 13:22

پاسخ به

بیچاره شوهره رو چه قدر محدود میکنخ

مرده ک به شوهرم میگه این مثل سگ از من میترسه من سیر میزنمش و از این حرفا

1398/04/31 13:22

تقصیره شوهرس

1398/04/31 13:22

چرا میارتش

1398/04/31 13:22

پاسخ به

حالا من اصلا کار به شوهرم ندارم کجا میره کجا میاد

منم اصلا بهش گیر نمیدم

1398/04/31 13:22

پاسخ به

مرده ک به شوهرم میگه این مثل سگ از من میترسه من سیر میزنمش و از این حرفا

???الکی میگه باور کن خودش از زنش میترسه

1398/04/31 13:23

بچش نشسته بوود با مداد رنگیا رو کف پوشا خونه نقاشی میکشید

1398/04/31 13:23

دیشب ک شوهرم گفت میخان بیان اعصابمو ریخت بهم

1398/04/31 13:23

پاسخ به

منم اصلا بهش گیر نمیدم

والا راحت میره استخر با دوستاش یا مهمونی هر وقت هم گف باهم میریم خونه دوستاش یا اونا میان

1398/04/31 13:23

پاسخ به

بچش نشسته بوود با مداد رنگیا رو کف پوشا خونه نقاشی میکشید

واییییی?

1398/04/31 13:24

میگم خوب برن خونه یکی دیگه اخه بیاد خونه ما این همه دوست اینجا دارن

1398/04/31 13:24

پاسخ به

والا راحت میره استخر با دوستاش یا مهمونی هر وقت هم گف باهم میریم خونه دوستاش یا اونا میان

ماهم همین طوریم

1398/04/31 13:24

پاسخ به

دیشب ک شوهرم گفت میخان بیان اعصابمو ریخت بهم

به شوهرت بگو نمیتونی اون موقع رسیدگی کنی که

1398/04/31 13:24

پاسخ به

میگم خوب برن خونه یکی دیگه اخه بیاد خونه ما این همه دوست اینجا دارن

اره دیگه

1398/04/31 13:24

اونم میگه من ک نمیتونم بگم نیاین

1398/04/31 13:24