مادران سربازان حضرت مهدی(عجل الله)

24 عضو

پاسخ به

?

?
زهرا اینا نمیان بعد خبر بدم همشون جا میخورن از من گفتن

1399/10/30 17:01

پاسخ به

ببخشیدپیامی میشه بگید چجوری براش روشن کردید همین شخصیت حاج قاسم و شهدارو؟؟؟میدونم الان میگین باقصه و...

اتفاقا نمی‌دونین چون قصه اینا شاید یه درصد بعد از اینکه کلی شخصیت توی ذهنش بود و....اومد اونم خیلی کم در این رابطه ما قصه داریم کلا با زبون قصه خیلی کم چیز یاد میدم?گفتم که برعکس همه میرم. کتاب رو بعد از اینکه کار خودمو کردم اضافه میکنم که مبحث براش جا بیفته نه از اول کتاب بیارم این حاج قاسمه و...

1399/11/01 20:00

بچه ای که صبح تا شب جلو تلویزیون الگوش میشه رامبد افتخار مادر بسیجیش هم میشه اینکه بچه پنج سالم صدای رامبد رو تقلید می‌کنه
بچه دیگه هم با چیزای دیگه انس گرفته چون مادرش انس داشته خلاصه که همه چی به دل خودتونه نه اونچه‌رو زبونتون میاد برا همین من قصه رو زیاد به جهت تربیت قبول ندارم

1399/11/01 18:15

شما میخوای امام زمان رو بگی قصه نمی‌خواد داری میچرخی بگو حالا این مدلی بچرخیم حالا اون مدلی حالا رژه ای بچرخیم مثل سربازا بعد یادش بده بعد داری میخندی و میچرخی بازی می‌کنی وسطش یه کلمه میگی اینم شد رژه چرخشی مخصوص سربازای امام زمان تموم شد هی هم مانور نمی‌خواد این بچه دوکلمه توی ذهنش رفت بسه بزرگتر شد بازی بعدی دو‌کلمه دیگه.خواستی جذاب کنی سربازامام زمان وایسا و بدو دنبالش اونم بدوه دوبار گفتی بسه دیگه هی بگی از اونور میفته فرمانده وایسا گل خونه و چراغ خونه و...باید بیشترین واژه ها باشه اینا گاه به گاه اینجوری بچه می‌ره تو ذهنش که اینا فرق داره اینا رو همیشه نمیگه پس چیز مهمیه تموم شد مهم کردی هیچ کاری هم نکردی ?

1399/11/01 18:36

پاسخ به

اگر با این نیت به مثلا مادرمون بگیم که دلش شاد میشه تنها نوه ش، داره بزرگ میشه و فلان چیز رو یاد گرف...

مامان زهرا قرآن یاد گرفت
مامان زهرا راه رفت
مامان زهرا تکون خورد
مامان زهرا چهاردست پا شد
مامان زهرا جاذبه دافعه یاد گرفت
مامان زهرا اسامی ائمه یاد گرفت
مامان زهرا رفت دستشویی جیش کرد
???
مامااااننن...
این روند رشد زهراست که داره طی میشه و شما خیلی خاصش کردی که زهرا هر دفعه فکر کنه چه کار خارق العاده ای کرده و بقیه هم هم چنین هر روز منتظر باشن خب زهرا چیکار کرد بعد این بچه نوجوون میشه همیشه وقت تصمیم گیری نمیگه چی درسته میگه من ژهراااام زهرا باید تو چشم همه باشه همه بدونن زهرا اینه پس....انتخاب غلط ....آینده خراب برا یه ذوق الکی.....زهرا اسم انتخابی همینجوری بود خطاب به *** خاصی نبود ضمن اینکه مادرشما اگر بدونن این روند چقدر روی آینده این بچه اثر منفی داره راضی نمیشه تو جریان همهههه چی باشه( من خودم از اون بچه هام که خیلی تو چشم بودم و از یه جایی به بعد که ضربه بدی خوردم فهمیدم جلوشو گرفتم و کلی پیشرفت کردم و همیشه شاکی ام میگم کاش میدونستن دارن بهم ضربه میزنن)

1399/11/03 20:00

شما میتونی همین ذوقی که میگی با برداشت بی ضرر برای بچت داشته باشی شما قدیم رو ببین اینقدر بچه داشتن نمی‌دونستن کدوم کی راه رفت دیگه? مثلا به جای اینکه هر روز تلفن دستت باشه یا اگرم هر روز حرف نمیزنی هر پیشرفت رو یادت باشه بگی چیزایی رو بگی که به رشد بچت کمک کنه درواقع از این روند برای کمک به تربیت بهتر استفاده کنی در عین اینکه بچه خیال نکنه اینو گفتی که تو چشم ببریش توجه بخری از بقیه در عین حال ذوق بقیه هم داشته باشی از بزرگ شدن نوه شون و...دلشون رو با روش درست شاد کن مثلا میری خونشون میبینن راه می‌ره ذوق میکنن نیاز نیست شما بگی کروناست نمیری صداشو میشنون باز نمیاد حرف بزنه مثال چیزایی رو بگو که به بچه هم ضرر نزنی یه چیز عادی یه حرف عادیشو تعریف کن تمام.
من بعد خودم ضربه خوردن پسر دخترخالم رو دیدم که چقدر توی چشم بود و همه جا اسمش با ذوق بود ولی یه دفعه افت کرد خود دخترخالم می‌گفت از گفتن اینجور شدم علتی بچش بزرگ شد و شاکی شد و بهم گفت تو نکن نگو بچه رو بزار راحت باشه حرف قشنگی زد گفت مگه یاد میدی که بقیه بگن آفرین یاد بده که خودش باعث خوشحالی خودش بشه و بعداً دنبال آفرین بقیه نباشه و این جمله روند روزانه ماست که کارهامون انجام میدیم تا خودمون لذت ببریم مسواک می‌زنیم تا دندون سالم داشته باشیم بتونیم چیزای مقوی بخوریم مسواک نمیزنیم هر کی دید بگه آفرین آفرین مسواک میزنی چه دندون تمیزی حتی برای مسواک زدن ستاره و...هم نذاشتم چون کار عادی بود باید انجام می‌شد به جاش خودمم باهاش مسواک میزدم لذت می‌بردیم با همدیگه کار خاص جایزه دارش نکردم برخلاف نظر اکثر روانشناسان محترم خیلی راضی ام چون برا هر. تکون خوردن ستاره نمیخواد.کلا جایزه رو نداریم ما تو خونه فعلا حتی شاید باورتون نشه با اینکه تولد می‌گرفتیم ولی هدیه تولد براش جا نیفتاده به جاش مراسم های تولد بادکنک و....خیلی دوست داره چون بازی میکنیم بیشتر تا درگیر تم و تزیین و....باشیم ضمنا آفرین گفتن های الکی اطرافم کنترل کردم با روش درست که ذوق بقیه هم گرفتم ?اون جمله که مسواک نمیزنیم که بقیه بگن آفرین رو به پسرم میگم از اینم سود زیادی بردم توی کنترل آفرین های الکی بقیه.بیا از اینا ذوق کنن کافیه دیگه بقیه اش بمونه برا دل خودش و مادرپدرش

1399/11/03 20:03

پاسخ به

نیاز به توضیح کامل تر بود میگم ولی در همین حد برای کسی که بخواد مطلب اصلی رو دریافت کنه کفایت میکنه

در مورد پدر من خیلی حساس نبودم ولی چون همسرم تا ذوق میکرد به همه می‌گفت???? منم نمیگفتم تا یکمی عادت کرد که برا بچه خوب نیست هر چی خود پسرم می‌گفت همونا رو میدونست خدایی هم ما کلی بازی میکردیم من نمیدونستم وسط کدوم داره چی یاد میگیره بعد بیام همه اینا رو بگم خب نمیشه
ضمن اینکه مردها زیاد فکرشون درگیر هست و خب به طبع نمیتونن زیاد تو مسایل تربیتی کامل عمل کنن پس بهتره وظایف خوب تقسیم بشه مثلا من نه اینکه بگم قرآن نخون جلو بابات یا...ولی مثلا قرآن رو وقتی متوجه شد که ما داشتیم بازی میکردیم توی اتاق و توی بازی داشتیم قرآن میخوندیم همسرم من ذوق چشماش یادم نمیره که اومده بود جلوی در نگاه میکرد بعد اومد نشست پیشمون و خیلی عادی ما ادامه دادیم وقتی شب شد ازش تشکر کردم که واکنش هیجانی نشون نداده به جز ذوق چشماش و بهش گفتم اگه خیلی ذوق میکردی دیگه نمیخوند و ضرر میکرد چون بچه تو سنی هست که میخواد مستقل باشه پس هر چی بگی برعکس می‌کنه که بگه من نظر خودمو دارم?ضمن اینکه فکر می‌کنه چقدر این سوره خوندن برای ما مهمه و بعداً یه چیز بخواد از نخوندن اینا مایه میزاره آدم عاقل هم برا خودش چاه نمیکنه.من با اینکه برام خیلی سخت بود ولی روزی که خیلی اتفاقی فهمیدم سوره ها رو حفظ کرده هیچ کاری نکردم جز تازه عکس العمل وارونه که من اینا رو میخونم تو راحت بخوابی تو به جای خوابیدن حفظشون می‌کنی و تازه کلی خندیدیم?همین که فهمید من برام مهم نیست و وقتی حفظ کنه عکس العمل اینه که من نمی‌خونم حفظ کنی بیشتر و بیشتر قدم برداشت به سمت انتخاب کتاب سوره های مهربونی و داستان هاش و... چون میدید یه چیزی هست که مادرم بلده و میخونه ولی بهم نمیگه حفظ کن و بخون و........پس برم ببینم چیه ...یعنی هدایت غیرمستقیم و این توی معرفی بهشت و خدا و...هم خیلی کمکم کرد
و این توی تموم ما آدمها صادقه یعنی دیدی به یکی میگی اینکار اشتباهه به صد زبون بگو ولی گارد میگیره چون نمی‌خواد عوض بشه مستقل میخواد. باشه اینم همونه...ضمنا قرآن رو توی حاشیه به همسرم گفتم دارم میخونم ولی خب همسرم باور نمی‌کرد که حفظ می‌کنه تا روزی که دید و خودشون میگفتن چقدر برام ذوق و تازگی داشت بدون اینکه بهش بگم این سوره رو بخون داشت میخوند به انتخاب خودش نه اینکه من بگم به خاطر من بخون یا بخون بشنوم بلدی یا....

1399/11/03 19:50

راستی اینم بگم وقتی ذوق و احساس رو از چشم هم منتقل کنی برای ابراز ناراحتی از رفتاری یا خوشحالی از چیزی نیاز نیست همیشه حرف بزنی و با یه نگاه به بچه میگی من حالم اینه.
مثلا یه وقتا از یه چیز ناراحت میشید همین‌که چند ثانیه نه بیشتر نگاهش نکنی یا کم نگاهش کنی یا یکمی حالت نگاهت عوض بشه بچه حساس شده متوجه میشه اینکار حس چشم رو عوض کرد ...نیاز نیست تنبیه بدنی باشه دعوا باشه داد باشه حرف باشه حتی از همین نگاه میشه کلی حرف زد من خودم قشنگ می‌دیدم پسرم با چه اعتماد به نفسی وقتی پدرش به جمع اضافه شد سوره ها رو میخوند انگار ذوق چشمای پدرشو دید میخواست غیر مستقیم بگه ببین میخونم ???
در کنارش برا تحکیم رابطه عاطفی به جای ذوق کردن از کارها و یادگیری ها که به بچه میگه حتمااا باید یه کاری انجام بدی تا من ذوق کنم و احساس نشون بدم یه وقتایی بی هوا بغلش میکنیم یه وقتاهمسرم خسته است میره میگه دلم آرامش میخواد بغلش می‌کنه سرشو میزاره شونه هاشو میگه همین که تو هستی من آرومم تو هر کار کنی عشق دل مامان بابا هستی هر کاری حتی اشتباه ?بچه می‌فهمه وجودش برای ما مهمه نه کارهاش پس این میشه من دیگه نمیترسم بچم بهم دروغ یا به قول خودمون حرف الکی بزنه چون می‌دونه مادرپدرش همیشه دوستش دارن همیشه راست میگه اگرم رو بچگی حرف الکی زد بهش گوشزد میکنم که از اینکه حرف الکی زدی ناراحت شدم بعد خودش درستش می‌کنه سریع میگه منظورم این بود که بعدم‌راستشو میگه منم سریع لبخند میزنم این قضیه دوبار تکرار شد و دیگه حرف الکی از خونه رفت با اینکه حرف الکی اینقدر کم بود که شاید هر *** دیگه بود می‌گفت بچه است ولش کن ولی ما همون اول درشو بستیم.یادمه میتونست راه بره گفت نمیتونم راه برم که من برم آب بیارم منم نرفتم گفتم میتونی راه بری مامان پس چطوری رفتی اونجا اهاااا با حالت بازی پس این حرف الکیه بعد یکم بعد گفتم مثلا اگه میگفتی دوست دارم مامانم برام آب بیاره من میاوردم یعنی بهش راهکار هم دادم که میخوای من بیارم اینجوری بگو بارهای بعد خودش درست میکرد توی مسایل دیگه مثلا می‌گفت میتونم ولی چون عشق بابام بابا اینو بهم کمک کنه?البته بعضی وقتاشم می‌گفتیم چون عشق مامان بابایی دوست داریم خودت یاد بگیری پس بهتره تلاش کنی ما اینجا هستیم نیاز بود بهمون بگو بعد دیگه یاد گرفته میگه اینجا باش نیاز باشه بهت میگم?

1399/11/03 20:10

دیگه سوال کسی داشت خصوصی بگه بسته به شرایط جواب میدم تا بحث گروه جلو بیفته( شرایط هم یعنی من بدونم حرفم اثر داره میگم بدونم اثر نداره سکوت میکنم یا می‌گذرم یه جوری که طرف متوجه نشه که من هیچی بهش نگفتم مثال از اقیانوس اندازه جوب آب گفتن ?) می‌تونه هم گروه دوستانه بپرسه که بقیه هم جواب بدن از اطلاعات هم استفاده کنیم

1399/11/03 20:21

پاسخ به

اوه اوه? وضعیت ندیدن خیلی برام جالب بود. انشالله هم در این موارد هم درست بشیم . ممنونم‌ . راستی دعا...

به دلیل بیقراری فرزند من برم بعداً میام ??? اگه خبر بهتون دادم آخرم میبینی هیچی نبوده ها ??????فقط برا جذب مخاطب ????

1399/11/05 18:52

پاسخ به

#قدم یازدهم این قدم خیلی سخت و آسونه من هیچی رو نگفتم سر ساعت انجام بده همه رو گفتم وقت تعیین کن خود...

من از شما اینو یاد گرفتم ک قبل نماز سعی کنم کارامو بکنم و تقریبا چیزی نداشته باشم برای انجام دادن کاری. وضو هم میگیرم ممکنه یکم منتظر بشم تا اذان بگه ممکنه هم دیگه تا وضو گرفتم نمازمو بخونم

1399/11/05 18:54

پاسخ به

دارم سعی میکنم کمتر کنم گوشیو پیشنهاد دعا ک کپی کنیم خیلی خوب بود. مثلا من استغفار 70 بند ی امیر الم...

عزیزم دقت کن من نوشتم کانالهای غیر مفید یا مفیدی که الکی اثبات میکنیم مفیدند یه وقت هست شما یه گروه همسرداری عضوی و هر بار یه پیام میزاره اما شدیدا مفید کسی نمیگه از این بیا بیرون چون خودش تلنگر میشه ولی یکی هست توی گزارش ها داده 5 تا گروه همسرداری داره 6 تا تربیت فرزند آخرم به بچه میرسه حوصله ندارم خب مشخصه باید از اینا بیاد بیرون وقتش برا بچش خالی بشه دیگه این کم و زیادش با خودتونه که کدوم واقعی مفیده کدوم وقت گذرونی .....
ضمن اینکه کتاب اصلا جایگزین ندارن من پیشنهاد میکنم برا کاهش هزینه خرید کتاب نرم افزار طاقچه رو نصب کنی و کتاب های مفید داخلش رو استفاده کنی همین دیشب من صحیفه فاطمیه رو نیاز داشتم خریدش 45 بود داخل طاقچه 5 هزار تومن بود البته به دلیل پیدا کردن کتابش به صورت رایگان? نخریدم ولی خب نرم افزار خوبی هست ?ضمن اینکه اگر بخوای فرزندت به کتاب اهمیت بده باید بخشی از بودجه رو به کتاب خوب اختصاص بدی نمیگم کتاب گرون ها ولی بچه ببینه اهل کتابی نگو همش گوشی کتاب بگیر دستت کتابخونه عضو شو و امانت بگیر بخون برگردون

1399/11/06 17:26

پاسخ به

درمورد قدم یازدهم خدارو شکر چندین ساله اول وقت میخونم فقط نماز صبحم خدا ببخشه دیروزود میشد بعصی وقتا...

خدا پسرتونو برات نگه داره ممنون از توضیحات خوبی که دادی کار قشنگیه بچه به جای صدای آهنگ های مختلف صدای اذان رو بشناسه???

1399/11/06 17:27

پاسخ به

#چالش سوم نکات دوستان یه سری نکات برای پوست و مو گفتن منم یه سری نکته بگم و بعد میریم سراغ گام بعد. ...

داخل این پیام توضیح دادم بهتره کامل بخونید چون هر کدوم نکته ای داره جا نمونی برای جلو اومدن خوبه سریع اومد اما با دقت و توجه به همه چیز

1399/11/06 17:33

خبر خوب
برا کسایی که همراهیمون کردن و تا این قدم ‌و‌گام جدید رسیدن اینه که می‌خوام یه گروه بزنم ( به احتمال قوی گروه خصوصی )
و یکمی کنار هم مبحث همسرداری و تربیت فرزند رو جلو ببریم از یه زاویه جدید چون دیگه این افراد وقتاشون برنامه روزشون تنظیم شده و داره یه سری وقت الکی پر میشه میگم الکی چون توی پیام ها میبینم میگید وقت زیاد آوردم رفتم اینکار کردم ولی من مثال میگم خب کاش جای این به این موضوع الویت داده بود .به نظرم وقتش شده که بریم یکمی وقتامونو کنار هم بگذرونیم
خبر بدم اینه اونایی که جا موندن فعلا نمیتونن عضو بشن چون وقتشون رو میگیره و از گام ها و قدم ها عقب میمونن.بهتره جدا بشین که هر دو گروه ضرر نکنن.
ضمنا گام ها و قدم ها همینجا ادامه داده میشه و مسایل معنوی رو میخوایم اضافه کنیم مثل سبک زندگی اسلامی غذا و ‌و....گروه جدید فقط مبحث فرزند و در کنارش همسر و بیشتر هم برای بازی و‌ یا سوالی باشه بپرسیم دور هم جواب بدیم از ظرفیت های همدیگه استفاده کنیم .میخواستم از ظرفیت گروه دوستانه استفاده کنم اما شخصا از گروهی که تعداد اعضا زیاد و فعالیت کمه استقبال نمیکنم پس اون گروه باشه برا احوال پرسی ها و گروه جدید رو اعضا رو اضافه میکنم .
الان میرم تحقیق کنم ببینم خصوصی و عمومی تفاوت هاش چیه توی تعداد اعضا فرق کرده یا نه بعد خبر میدم به همه اعضا?چون شاید مجبور به ساخت بلاگ و ...بشیم حالا برم ببینم امکانات اینجا چیه بعد تصمیم میگیریم

1399/11/06 17:48

#قدم دوازدهم
تمرین توجه و حضور قلب در نماز
بچه ها شنیدین روایات میگن اگه صبر نداری خودتو بزن به صبوری یا میری روضه اشکت نمیاد خودتو بزن به گریه ؟
حالا ما می‌خوایم خودمونو بزنیم به حضور قلب .اینهمه قدم مورچه ای تعیین کردی و‌ جلو رفتی می‌خوام یه قدم مورچه ای کنار هم برداریم همگی با هم برا اینکه روزی ان شاء الله به حضور قلب واقعی برسیم
پس قدم جدید اینه نمی‌تونیم سخته کل نماز حضور قلب داشته باشیم حواسمون همه جا می‌ره یه تیکه کوچیکش که میتونیم هان؟بیاین با هم وعده کنیم هر کی برا خودش یه قسمت نماز رو‌در‌نظر بگیره یکی بگه رکوع اول یکی بگه سلام آخر یکی بگه یه اهدناالصراط المستقیم میتونم با حضور قلب بگم همین کافیه.
پس قدم مورچه ای اینه
تا یه ماه
1.هر جای نماز حواسمون رفت بیاریمش داخل نماز و ادامه ندیم به فکرمون
2‌.یه قسمت حتی کوچیک از نماز رو ثابت در نظر بگیریم و توش خودمونو به حضور قلب بزنیم میتونید سلام آخر رو در نظر بگیرید اون آخر نماز که میشه وقت سلام بگیم بنده شدی کل نماز حواست نبود این یه سلام رو حواستو جمع کن قلبتو بیار بعد نماز تموم کن سعی کنیم خدا رو در نظر بگیریم اینکه جلوی بزرگترین و پاک‌ترین پادشاه عالم نشستیم و شرمنده از اینکه تو کل نماز حواسمون پرت بوده بعد سلام بدیم
برامون بنویسید قدم مورچه ای برای حضور قلب چیو انتخاب کردید بعد چند روز حس و حالتون رو بگید به بقیه انگیزه میده
کسی اگر راهکاری برای حضور قلب بهتر در نماز داره بهمون بگه ?

1399/11/06 17:59

پاسخ به

عزیزم دقت کن من نوشتم کانالهای غیر مفید یا مفیدی که الکی اثبات میکنیم مفیدند یه وقت هست شما یه گروه ...

اهاا درست میگی دیشب خسته بودم درست متوجه منظورت نشدم.
طاقچه رو دارم اتفاقا منم دیشب دنبال دوتا کتاب بودم یکشو زده بود 5 تومن اون یکی دیگ رو هم نداشتش.

کتاب واسه خودم خیلی کم میخرم اوناییم ک میخرم بیشتر حالت دعا و قران دارن برا امیر حسین ولی میخرم

کتابخونه استان قدس عضو بودم با دنیا اومدن امیر حسین دیگ نمیشد برم مسیرش برام دور بود با بچه سخت میشد متاسفانه 3 ساله نرفتم دیگ ولی قبل هفته یکی دوبار حتما میرفتم.

1399/11/06 18:24

پاسخ به

بچه ها موارد استثنا و هزینه ای هیچی ..... توی این گرونی نمی‌خوایم هزینه تراشی کنیم ولی گفتم این بهان...

کاش نزدیک تو بودم کتاباتو میدادی بخونم?
اینکارو ما دوران دانشگاه با بچها انجام میدادیم

1399/11/06 18:29

پاسخ به

#قدم دوازدهم تمرین توجه و حضور قلب در نماز بچه ها شنیدین روایات میگن اگه صبر نداری خودتو بزن به صبور...

بعضی وقتا سعی میکنم حضور قلب داشته باشم ولی خیلیی سخته لعنتی هر چی فکرو خیاله سر نماز میاد تو ذهن ادم.ولی یه لحظه سر نماز بخودم میام سعی میکنم بقیشو با حضور قلب وتمرکز بخونم.
البته همین یه لحظه هم یه رزق معنویه ک خدا نصیبمون میکنه .
پیسنهادت عاااالی بود قدم مورچه ای کردنش شاید خیلی بهمون کمک کنه

من سجده رو انتخاب میکنم چون نزدیک ترین حالت بنده ب خداست.خیلی حیفه ک حضور قلب نداشته باشیم

1399/11/06 18:46

پاسخ به

اگه دوست داشتی هم قدم با ما باشید از هشتک استفاده کنی و جست و جو کنی #قدم #گام #چالش بزن روشون از قد...

به این پیام رجوع کن حتما تمام پیام های مربوط به حداقل خود من رو بخون چون بسیاری از سوالات که پیش میاد بقیه پرسیدن جواب دادم بعد سوالی داشتی میتونی خصوصی بپرسی تا برسی بهمون?

1399/11/07 09:58

فاطمه من سرم شدید شوره چرب میزنه

1399/11/07 09:58

پاسخ به

میشه چند روز صبر کنی تا مایی ک عقبیم، برسیم؟ ?

نه مگه واقعه غدیره.ضمن اینکه اینهمه راه رو نمیشه تو چند روز رفت چون قطعا سرهم بندی شده اومدین جلو و این اصلا مفید نیست.برا خودتون مضره

1399/11/07 10:00

پاسخ به

اپلیکیشن فیدیبو هم خوبه من از فیدیبو میخرم

بله اونم هست ممنون گفتی

1399/11/07 10:00

آدرس و....خصوصی ازم بگیرچون یادم می‌ره یه پیام خصوصی بده شب اومدم بهت میدم

1399/11/07 10:01

پاسخ به

باشه مطالب میخونم تا برسم ب شما

موفق باشی ببخشید از اخر به اول خوندم.سوال داشتی میتونی داخل خصوصی بفرستید کمکت میکنم.میتونی هم اینجا سوال کنی بچه ها راهنمایی میکنن?

1399/11/07 17:48