مادران سربازان حضرت مهدی(عجل الله)

24 عضو

من غسل باید میکردم یکم میخاستم تعویق بندازم یادم اومد خونه اهل بیته نباید غسل به گردن باشم

1399/08/28 20:47

خونه هم جمع کردنی یه ربع اخر شب با نیت بود و باعث شد خوابای خوب خوبم ببینم و اروم بیدار شم.

1399/08/28 20:48

پنج دقیقه طلایی گوشی دستم بود یادم اومد با پسرم بازیمو بیشتر کنم گذاشتم زمین رفتم نقاشی کشیدیم چقدرم ذوق کرد

1399/08/28 22:15

سلام بچه ها منم دیشب شوهرم از سر کار اومد امروز به زور فرستادمش که غسل کنه گفتم این جا خونه ی اهل بیته نباید بدون غسل با‌شی اینقدر بهش گفتم تا رفت غسل کرد

1399/08/29 15:52

میخوام تشویقش کنم نماز بخونه اما نمیدونم چطوری

1399/08/29 15:53

پاسخ به

میخوام تشویقش کنم نماز بخونه اما نمیدونم چطوری

واای منم

1399/08/29 17:23

مریم جان خواهر مامان مهديار

1399/08/29 19:53

پاسخ به

سلام بچه ها منم دیشب شوهرم از سر کار اومد امروز به زور فرستادمش که غسل کنه گفتم این جا خونه ی اهل بی...

خیلی خوبه
مواظب باش تو خونه اهل بیت مستقیم به مهمون امر نهی نمیکنن.حواست باشه از خونه رونده نکنی ???با عبارات قشنگ که اقتدار مردتو حفظ کنی بگو‌نه اینکه مستقیم بگی اینجا خونه اهل بیته اینکار نکن و...اینجوری راحتی خونه از بین می‌ره و از خونه زده میشن چون هر کسی طبق فطرت به دنبال آزادی هم هست درعین رشد.

1399/08/29 19:56

پاسخ به

سلام بچه ها منم دیشب شوهرم از سر کار اومد امروز به زور فرستادمش که غسل کنه گفتم این جا خونه ی اهل بی...

مثلا به عنوان ایده میتونی یه روغن بنفشه سیاهدونه زیتونی چیزی بیاری و یه شب ماساژ با روغن دعوت کنید همسرتونو و بعدشم بگی تا شما یه دوش بگیرید من یه نوشیدنی مخصوص آقای خونه آماده میکنم دیگه هم اجبار میشه و‌ هم دلچسب

1399/08/29 19:58

فقط بعدش نوشیدنی یادت نره???آخه من یه بار گفتم بعدش یادم رفت نه اینکه از قصد باشه هاا بچه ها بیدار شدن منم دستم بند شد دیگه تا اومد نرسیدم بعد همسرم با نوشیدنی اومد کلی مایه خنده شد??

1399/08/29 19:59

پاسخ به

میخوام تشویقش کنم نماز بخونه اما نمیدونم چطوری

در مورد سوالت هم رجوع شود به کمی تاملی که بالاتر نوشتم وقتی تو خوب باشی و خونه اسلامی خوبی بسازی خود به خود شرایط فراهم میشه.میتونی همه این آقای خونه و...رو وقتی دلیل برا تغییر می‌خوان بگی دارم طبق دین و قانون خونه اسلامی عمل میکنم یعنی این خوبی هاتو بنویس پای دین که واقعا غیر این نیست.مثلا میخوای آب بدی دستشون بگو بفرمایید اینم آب بعد با ذوق بگو میدونی حدیث داریم زن یه لیوان آب بده دست شوهرش خدا ثواب یه سال که شبا عبادت کنه روزها روزه بگیره بهش میده هر وقت آب میخوای به خودم بگو ???بعد به بهانه های مختلف اب می‌بری بگو بفرمایید کمی ثواب ...بزار جذب بشن.نماز میخونی بعد نماز بلند بگو خدایا شکرت همسر به این خوبی بهم دادی و....کیف کن از دین داریت تا حسرت بیاد که کاش منم بلد بودم کم کم درست میشه ان شاء الله.قدم های بعدی هم حتما باهامون بیا???

1399/08/29 20:04

پاسخ به

درمورد اینکه حرف زنشو اینجا اونجا می بره

سلام عزیزم چشم ان شاء الله توی گروه دوستی اولین فرصت یه مبحث میزاریم در مورد دخالت های اطرافیان و اینجور مسایل.این گروه هدف دیگه ای داره

1399/08/29 20:06

بچه ها من پیامایی که نباید باشن رو پاک میکنم واونایی که میشه موکول میکنم به گروه دوستانه.اونایی هم که دیدید حذف شد فکر کنید ببینید چرا حذف شد?

1399/08/29 20:07

#قدم پنجم
یه قدم مورچه ای
برنامه ای که الان دارید و برنامه ای که میخواهید بهش برسید رو بزارید جلوی چشمتان یه قدم انتخاب کنید و براش یه حرکت کوچیک‌بردارید به مدت یه ماه.مثلا
کسی اصلا مطالعه نداره میخواد یه ساعت مطالعه اضافه کنه یه پنج دقیقه ده دقیقه یه ربع مطالعه رو یه ماه ثابت قدم اضافه کنه یعنی یه ماه هر روز یه ربع مطالعه وقت نزارید که هر روز صبح هر روز ظهر هر وقت دیدی وقتشه برو بخون ولی حتمااااا باشه .
یکی نماز قضا زیاد داره وقت عبادت میخواد بنویس هر روز یه نماز بخون
یکی ورزش یکی کارهنری نداره خلاصه هر کی هر چی ندارن یه ماه یه مدت زمان کم بهش اختصاص بده.
یکی بیداری بین الطلوعین نداره که کلی برکات داره بیاد اگر هیچی بیدار نیست از یه دقیقه دو دقیقه بیدار موندن شروع کنه یعنی نماز خوندی یه دقیقه بیدار بمون بعد بخواب هر چقدر با خودت می‌بندی یه ماه ثابت قدم بمون.حواست هم باشه قدم سخت برنداری یه دفعه از بعد نماز فشنگی برم بخوابم نگو می‌خوام دیگه نخوابم این بدن عادت کرده بین راه شیطون زود گولت میزنه قدم کوچیک بردار و پیوسته بیا کم کم زیادش کنیم بهتره
برامون بنویسید قدم مورچه ای که انتخاب کردید چی بوده؟
لازمم نیست حتما مورچه باشه یه روز دیدی حوصله داری یه ربع بیشتر وقت بزاری بزار ولی حتما اون یه ربع مورچه ای که گفتی رو انجام بده

1399/08/29 20:18

#گام سوم
غذای خونه اهل بیت باید نذری باشه
هر روز هفته به اسم یکی از اهل بیت هست از توی مفاتیح دربیار
حال یه جدول درست کنیم تا توی چند گام تکمیل کنیم.
یه جدول که یه ستون اسامی روزهای هفته باشه
یه ستون بالاش بنویسید نذر ثواب کارها هدیه به نیت بعد زیر این ستون جلوی هر روز اسم اهل بیت مربوط بهش بنویسید مثلا شنبه متعلق به حضرت محمد هست بنویسید پس هر کاری روز شنبه انجام دادی نذر حضرت محمد هست غذا میپزی بگو غذای نذری به نیت حضرت محمد میپزم سفره پهن شد یه سفره حضرت محمد پهن کردی?رزق خانواده شده غذای نذری کلی توی اخلاق و...اثر داره سر سفره نشستی بگو بسم الله بلند بگو غذا تموم شد بگو الحمدلله بزار بچه ها این ها رو ببینند یاد بگیرن به جای اینکه به بچه هی بگی یه لقمه دیگه غذا بخور بهش بگو این لقمه اخر لقمه الهی شکره یعنی بعدش دیگه لقمه ای نمی‌خوریم میگیم سیرم الحمدلله به خدا اینقدر این بچه ذوق می‌کنه بعد ازش بپرسید خب پسرم دخترم لقمه الهی شکر کدوم باشه؟ بزار با شیرینی دین بزرگ بشه تا بعد بهش گفتی دین میگه نماز بخون دین یه چیز خیلیییی خوب براش باشه با ذوق بخونه بازم پیشنهاد داشتید برامون بنویسید تا کنار هم این شیرینی ها رو بشناسیم و توی زندگیمون پیاده کنیم من سعی میکنم خودم کمتر پیشنهاد بدم توی گام ها فقط خط و نشونه بدم تا از بقیه هم استفاده کنیم.
فعلا این دو ستون رو داشته باشید ولی جلوش جا بزارید دو تا ستون دیگه به این جدول اضافه میشه ان شاءالله

1399/08/29 20:24

بچه ها ان شاء الله توی قدم های بعدی که پایه هاش گذاشته شد میتونیم شیرینی های بهتر دین رو از سفارش های اهل بیت ادامه بدیم مثلا ذکر موقع ناخن گرفتن رو من شعر کردم و جمعه که سفارش شده به ناخن گرفتن وسایل میارم همراه باشعر میگم زنگ بهداشت ناخنه و شعرشو میخونم‌ بچمم باهام میخونه توی شعر هم گفتم این سنت حضرت محمد هست.کتاب محمد مثل گل بود براش قبلا خوندم و معرفی کردم معرفی هم این نیست بگم حضرت محمد اینجور بود اونجوری بود یه جوری معرفی کردم که خودش شیرینیشو بچشه و بهم بگه می‌خوام شبیه حضرت محمد بشم تو هم مامان شبیه حضرت محمد باش به قول خودش حضرت مامان تویی منم شبیه حضرت محمد میشم?
یا مثلاً وقت آب خوردن سفارش شده بسم الله برای هر جرعه و الحمدلله بعد هر جرعه بگیم و آخرش بگیم یاحسین من برای هر جرعه بچم اینو میگفتم وقتی براش‌سوال شد بهش گفتم حضرت محمد وقتی آب می‌خورده اینکار انجام می‌داده بهم گفت ولی من بلد نیستم گفتم خب حضرت محمد وقتی بچش کوچولو بوده بلد نبوده خودش می‌گفته تا بعد بچش‌یاد گرفت بتونه بگه دیگه هر وقت منم یادم بره سهوا بهم میگه مامانم حضرت محمد وقتی بچش آب میخورد چی می‌گفت این یعنی تو یادت رفته باید بگی ?

1399/08/29 20:29

حالا برای اینکه قدم هاتون زیاد نشه و فراموشمون نشه فعلا به قدم های کوچیک مثل همون غذای نذری و یه ربع طلایی و...اکتفا کنیم تا بعد که یکمی جلوتر رفتیم و پایه ها رو خوب گذاشتیم ان شاء الله اینا هم دور هم و به هم یاد میدیم?

1399/08/29 20:30

پس برنامه قدم شد قدم مورچه ای که خودتون تعیین کنید و‌گام هم شد تهیه جدول با همون مشخصات و نذری کردن غذای خانواده ?

1399/08/29 20:34

سلام فاطمه جان پیام هارو خوندم.ان شاء الله میام مینویسم حتما اخر شب که گفتی یا فردا.چون همسرم بعد مدت ها خونه هستن.اگر نیومدم عذر میخام.

1399/08/29 20:44

پاسخ به

#قدم پنجم یه قدم مورچه ای برنامه ای که الان دارید و برنامه ای که میخواهید بهش برسید رو بزارید جلوی چ...

سلاام قدم پنجم واقعا من برای مطالعه خودم اصلا وقت نذاشتم ان شاالله امید به خدا از فردا قدم مورچه ای رو برم جلو و شروع به خوندن کتاب کنم.ان شاالله وقتمون پر برکت بشه?

1399/08/29 22:10

پاسخ به

#گام سوم غذای خونه اهل بیت باید نذری باشه هر روز هفته به اسم یکی از اهل بیت هست از توی مفاتیح دربیار...

خیلی هم عالیه چشم حتما.
فقط من‌ یه مدتی خیلی حوصله داشتم هر غذایی درست میکردم یه 4 قل و ایه الکرسی میخوندم روی غذا.
از وقتی پسرم مریض شد دیگه هیچوقت این کارو نکردم.
ان شاالله حتما این کارو شروع میکنم???

1399/08/29 22:11

پاسخ به

خیلی هم عالیه چشم حتما. فقط من‌ یه مدتی خیلی حوصله داشتم هر غذایی درست میکردم یه 4 قل و ایه الکرسی م...

سلام عزیزم4قل و ایه کرسی برای غذا خاصیت چی داره،؟

1399/08/30 05:38

پاسخ به

هزینه تراشی دوست ندارم پی دی اف برا همه میزارم کلا خواستم بدونم نظر بقیه چیه?

صاحب اثر راضیه فاطمه جان؟

1399/08/30 06:33

پاسخ به

اینم لینکش دوستم

فاطمه، گروه قبلی ک پاک شد، امکان برگشتنش نیست؟
اخه خیلی مطلب های خوبی توش نوشته بودی

1399/08/30 06:34

پاسخ به

#گام دوم یک ربع طلایی تو گام اول خونه هامون شد خونه اهل بیت خونه اهل بیت رفتار اهل بیتی میخواد ما ان...

فاطمه جان ما بعضی یا خیلی شب ها، با مشارکت خود بچه، اسباب بازی هاش و خونه رو یه مقدار جمع و جور میکنیم

مثلا دستکش از توی کشو اشپزخونه اورده انداخته توی پذیرایی، دستش میدم ک ببره بذاره سرجاش. یا کتاب هاش رو باهم ببریم بذاریم توی قفسه کتاب هاش

یه جوری این شده روتین شبمون. وقتی جمع میکنیم انگار میفهمه وفت خوابه و انگشتش رو میذاره روی بینیش و میگه ششش
یعنی وقت خوابه

1399/08/30 06:41