مامانهای زمستان 98

2 عضو

پاسخ به

برای منم ..فقط چون شوهرم متوجه رفتار مادرش نیست حرصم میگیره

هنوز اول زندگی تونه بعد همونم عادی میشه برات

1398/09/05 22:25

پاسخ به

انشالله زایمان کردی تو دعوتشون کن خجالتشون بده

مگه خجالت حالیشون بشه

1398/09/05 22:25

پاسخ به

مامان من ادریبهشت تعویض مفصل زانو کرده هر دو زانوهاش مفصلش عوض شده ...از حاملگیم اینجام همه کارها رو...

دستش دردنکنه واقعا

1398/09/05 22:25

پاسخ به

من از الان استرس زایمان رو دارم . خواهرم و شوهرم از زمان عروسی قهرند شوهرم گفته نمیزاره خواهرم بیاد ...

ای بابا چرا؟

1398/09/05 22:26

پاسخ به

از شانس من تو این بارداری یبار پا بابام شکست 3 ماه تو کچ و اتل بود مامانم نتونست بیاد 3 ماه اول بارد...

همیشه همینجوریه کارا قاطی میشه ایشالا که از این به بعد خوب خوب باشن بیان پیشت کمک نی نی داری

1398/09/05 22:26

پاسخ به

من از الان استرس زایمان رو دارم . خواهرم و شوهرم از زمان عروسی قهرند شوهرم گفته نمیزاره خواهرم بیاد ...

آخی عزیزم ..بگو این بچه دنیا میاد که همه آشتی کنن....

1398/09/05 22:27

پاسخ به

من با خودم عهد بستم اگه مادر شوهر شدم مثل مادر باشم برای عروس

ایشالا که عروسامون هم قدر بدونن...

1398/09/05 22:27

پاسخ به

آخی عزیزم ..بگو این بچه دنیا میاد که همه آشتی کنن....

چی بگم شوهرم کینه گرفته

1398/09/05 22:27

پاسخ به

همیشه همینجوریه کارا قاطی میشه ایشالا که از این به بعد خوب خوب باشن بیان پیشت کمک نی نی داری

انشالله ولی بازم فکر نمیکنم چون من بچه اولیم مامانم سنش زیاد نیس مغاره ام داره دم عید خواهر کوچیکه ام سال اخر راهنماییه فک نکنم مامانم اونوقتم بتونه بمونه پیشم

1398/09/05 22:28

پاسخ به

ای بابا چرا؟

سه ساله باهم رفت و آمد نداریم دعا کنید ب خیر و خوشی تمام بشه

1398/09/05 22:28

پاسخ به

مگه خجالت حالیشون بشه

نه اصلا...حامله بودم نمیدونستم کل خانواده ش رو ماه رمضون گفتم تو یک وجب خونه اومدن

1398/09/05 22:28

پاسخ به

چی بگم شوهرم کینه گرفته

بسپار بخدا انشالله یجوری کینه ها تموم بشه

1398/09/05 22:28

پاسخ به

بسپار بخدا انشالله یجوری کینه ها تموم بشه

همش از خدا خواستم کمکم کنه

1398/09/05 22:29

پاسخ به

ماشالله . احتمالا تا 4 کیلو میره سزازین میشی

وای خدا کنه غزل

1398/09/05 22:29

پاسخ به

نه اصلا...حامله بودم نمیدونستم کل خانواده ش رو ماه رمضون گفتم تو یک وجب خونه اومدن

می فهممم

1398/09/05 22:29

پاسخ به

انشالله ولی بازم فکر نمیکنم چون من بچه اولیم مامانم سنش زیاد نیس مغاره ام داره دم عید خواهر کوچیکه ا...

چی شد عروس اصفهانیا شدی؟؟؟

1398/09/05 22:29

پاسخ به

ایشالا که عروسامون هم قدر بدونن...

خاله من خیلی عذاب کشید از دست مادرشوهرش...الان عروس داره عروسش اهل ارومیه اس اینجا غریبه ..عروسش میگه مادر شوهرم یعنی خاله من اگه این همه خوب نبود نمیموند اینجا ...اونقدر که خاله ام باهاش خوبه ..باهاش کلاس رقص و شنا می رفت الآنم بچه اش رو نگه میداره اون سر کار می‌ره

1398/09/05 22:30

منم عمه هام با بابام قهر بودن هیچکدوم عروسی من نیومدن تا امسالم ک 5 ساله عروسی کردم نیومده بودن بعد الان فهمیدن حامله ام بچه ام پسره . اخه خیلی پسرین اومدن یه سر بهم زدن بعد 5 سااااااال??

1398/09/05 22:30

پاسخ به

چی شد عروس اصفهانیا شدی؟؟؟

شوهرم پسر خالمه دیگه اومد گرفتمون اورد اینجا

1398/09/05 22:30

پاسخ به

خاله من خیلی عذاب کشید از دست مادرشوهرش...الان عروس داره عروسش اهل ارومیه اس اینجا غریبه ..عروسش میگ...

چه خوب

1398/09/05 22:31

پاسخ به

منم عمه هام با بابام قهر بودن هیچکدوم عروسی من نیومدن تا امسالم ک 5 ساله عروسی کردم نیومده بودن بعد ...

اوه خدای من

1398/09/05 22:31

پاسخ به

وای خدا کنه غزل

من طبیعی دوس دارم . کدوم بیمارستان میخای بری؟

1398/09/05 22:31

پاسخ به

سه ساله باهم رفت و آمد نداریم دعا کنید ب خیر و خوشی تمام بشه

انشالله ..از الان رو خواهرت کار کن کوتاه بیاد ..چون خانواده دختر مامانم میگه مجبوره کوتاه بیاد و نرمش داشته باشه ...

1398/09/05 22:32

پاسخ به

انشالله ..از الان رو خواهرت کار کن کوتاه بیاد ..چون خانواده دختر مامانم میگه مجبوره کوتاه بیاد و نرم...

درسته منم میخواستم همینو بگم

1398/09/05 22:32

پاسخ به

خاله من خیلی عذاب کشید از دست مادرشوهرش...الان عروس داره عروسش اهل ارومیه اس اینجا غریبه ..عروسش میگ...

منم میدونمم از اونام که عروس را لوس خواهم کرد???اما در نهایت اکثرا قدر نمیدونن?

1398/09/05 22:32