5 عضو
بعد ظهرها کارم این بود برم حیاط تماشا مرغ و خروس ها
آخی ????
یادمه چند بار دیدم که خروسه پریده رو مرغه . مرغه هم هی داد و فغان
می رفتم مادرم از خواب بیدار میکردم که بیا اینا دعواشون شده???
منم یه جوجه جواد برام خرید بعد عروسی گفت سرگرمش باش برمش خونه مامانش حالا تخم میزاره
هر کار میکنم خروسه ول نمیکنه مرغه رو
بلال شده خروسه ???
مادرمم می گفت اخه چکارشون داری یهو داد میزنی سرشون مرغه میترسه دیگه تخم نمیزاره ها
???
امان از این خروسا????
عزیزم???
چقدر ناراحت می شدم از کار خروسه که می رفتم مادرمو از خواب بیدار میکردم
??
فکر کردی مرغا رو میزنه ولی از اصل کار خبر نداشتی خواهر جون
حالا فکر کن مادرم چطور از من بیگاری می کشید
اونموقع ها اینورا خوب هیچکس کولر نداشت
چکار میکردی
ظهر به ظهر بابا مامانم دم پنجره پذیرایی که باد گیر خونه بود دراز می کشیدن
مادرمم گرمایی
همیشه بادبزن دستش بود
خب
بعد که می دید من ظهرها نمیخوابم
بادبزن رو میداد دستم می گفت من مادرتم گناه دارم تا وقتی بیدار بشم بشین اینجا بادم بزن
ای جان دوست از خود گذسته من???
من ساده هم باور کن پیش میومد دوساعت اونجا می نشستم باد میزدم
پیام
قراره فقط حس خوب منتقل کنیم
nini.plus/
برای ارسال پیام به این گروه باید ابتدا اپلیکیشن نی نی پلاس را دانلود نمایید.
این بخش در حال طراحی می باشد