واقعأ ?منو که باس با مشت و لگد بیدار کنن از وقتی پسرم دنیا اومده یکم سبکشدم
1398/12/29 23:17
//= $member_avatar ?>
حالا منم هر روز تا ساعت 6 صب بیدارمااا???ولی امشب از الان خوابم میاد
1398/12/29 23:17
//= $member_avatar ?>
پاسخ به
بستگی داره چی باشه?
سنگینه ??
1398/12/29 23:18
//= $member_avatar ?>
پاسخ به
حالا منم هر روز تا ساعت 6 صب بیدارمااا???ولی امشب از الان خوابم میاد
خخخخخ برعکسه دیگه همه چی لج میکنه
1398/12/29 23:18
//= $member_avatar ?>
پاسخ به
خخخخخ برعکسه دیگه همه چی لج میکنه
ارع والا
1398/12/29 23:18
//= $member_avatar ?>
میگم من چن ماهه با مادرشوهرم اینا قهرم یه سر یه دعوایی که اصن ب اونا ربط نداشت ولی دخالت کردن و ....
1398/12/29 23:19
//= $member_avatar ?>
بعد الان فردا برم خونشون یا نه
واقعأ درحقم بد کردن دلم باهاشون صاف نمیشه اصن
1398/12/29 23:19
//= $member_avatar ?>
پاسخ به
واقعأ ?منو که باس با مشت و لگد بیدار کنن از وقتی پسرم دنیا اومده یکم سبکشدم
اره من اصلا برام مهم نیس کاش منم خوابالو بودم
1398/12/29 23:19
//= $member_avatar ?>
پاسخ به
اره من اصلا برام مهم نیس کاش منم خوابالو بودم
منکه تو بارداریم تا خود صب بیداربودمروز بعدم تا ظهر خواب الان دلم میخواد یکسر بخوابم
1398/12/29 23:20
//= $member_avatar ?>
پاسخ به
میگم من چن ماهه با مادرشوهرم اینا قهرم یه سر یه دعوایی که اصن ب اونا ربط نداشت ولی دخالت کردن و ....
عه چه تفاهمی منم چن ماهه قهرم حالا نمیدونم برم یا نه
1398/12/29 23:20
//= $member_avatar ?>
پاسخ به
حالا منم هر روز تا ساعت 6 صب بیدارمااا???ولی امشب از الان خوابم میاد
حق داری دیگه
1398/12/29 23:21
//= $member_avatar ?>
پاسخ به
سنگینه ??
???پس نه
1398/12/29 23:21
//= $member_avatar ?>
پاسخ به
بعد الان فردا برم خونشون یا نه واقعأ درحقم بد کردن دلم باهاشون صاف نمیشه اصن
ب شوهرت بگو بریم درسته اونا دلمو شکوندن و اینا ولی من بخاطر تو میرم اونا ب تو احترام نذاشتن دخالت کردن تو زندگیت ولی من احترام میذارم ب تو میرم
1398/12/29 23:21
//= $member_avatar ?>
ولی خیلی اذیتم کردن دلم باهاش صاف نمیشه من توهین به خانوادمو اصلا قبول نمیکنم اصلا
1398/12/29 23:21
//= $member_avatar ?>
پاسخ به
عه چه تفاهمی منم چن ماهه قهرم حالا نمیدونم برم یا نه
جدی من اونا خیلی بهم بد کردن ولی قبول ندارن و میگن تو بدی
1398/12/29 23:21
//= $member_avatar ?>
پاسخ به
ب شوهرت بگو بریم درسته اونا دلمو شکوندن و اینا ولی من بخاطر تو میرم اونا ب تو احترام نذاشتن دخالت کر...
ایول خوب گفتی
1398/12/29 23:21
//= $member_avatar ?>
پاسخ به
منکه تو بارداریم تا خود صب بیداربودمروز بعدم تا ظهر خواب الان دلم میخواد یکسر بخوابم
منم خوابالواما زیاد پیخوابم ولی بیدارم کنن براممهم نیس
1398/12/29 23:21
//= $member_avatar ?>
پاسخ به
جدی من اونا خیلی بهم بد کردن ولی قبول ندارن و میگن تو بدی
اووف منم همینطور من طاقت میاوردم ولی دیگه این دفعه خیلی بد کردن
1398/12/29 23:22
//= $member_avatar ?>
پاسخ به
ب شوهرت بگو بریم درسته اونا دلمو شکوندن و اینا ولی من بخاطر تو میرم اونا ب تو احترام نذاشتن دخالت کر...
میدونی شوهرم خیلی بد اخلاقه ینی خوبه ها عالی بود انقد تو گوشش خوندن که دیگه اصن منو نمیشناسه همش دلمو میشکونه ?
1398/12/29 23:22
//= $member_avatar ?>
پاسخ به
ایول خوب گفتی
من دقیقا همینو دیروز گفتم ب شوهرم گفتم خواهرت ب تو احترام نمیذاره هرچی از دعنش درمیاد میگه ولی من بخاطر تو جوابشو نمیدم امروز بازم تیکه انداخت شوهرم با خاک یکسانش کرد
1398/12/29 23:22
//= $member_avatar ?>
پاسخ به
ولی خیلی اذیتم کردن دلم باهاش صاف نمیشه من توهین به خانوادمو اصلا قبول نمیکنم اصلا