پاسخ به شوهرت بعد میگف جریان چیه ب مادرش خو
خو موضوع اینه که نمیفهمه دیگه.بعد این جریان یه روز صب خواهرشوهرم خونه ی ما بودن تازه بیدار شدیم از خواب 12 بود خواستم صبحونه بزارم براشون نگو گوشیم رو بی صدا بوده نفهمیدم مادرشوهرم زنگ زده نشنیدم بعداش یه نیم ساعت بعداش گوشیمو برداشتم دیدم زنگ زده زنگ زدم بهش گفتم زنعمو زنگ زدی نشنیدم مهمون داشتم.گفت بیا خونرو تمیز کن گفتم باشه.خب مهمون داشتم مهمونام رفتن پا شدم رفتم هرجی از دهنش در اومد بهم گفت.گفت تو وظیفته بیای خونه ی منو تمیز کنی چرا دیر اومدی نیم ساعت میگم خب مهمون داشتم جیکار کنم میگه.بدرک مهمون داشتی من مهم ترم انقد فوشم داد دیگه منم اومدن به شوهرم گفتم شوهرم رفت دعواش کرد.از اونروز حرف نمیزنیم
1398/12/29 23:29