پاسخ به

میان خونم لنگرمیندازن همش یکی یک بالش زیرسرشون منم میبرم ومیارم

نه بابا من اصلاااا

البت حمید خیلی بشون میگ الهه حالش بده و...

روزای حالم بدبود بعضی وقتا میرفتم یک جایواش گریه میکردم بس حالم بدبوداما مجبوربودم چون روفرشمن

امشب مادرشوم مثلا میگف نمیخاد سفره کمک کنی بپینی ظاهری میگف ولی میگف

اره خواستم اینوبگم همچی همچی به شوهرت بستگی داره

پاسخ به

روزای حالم بدبود بعضی وقتا میرفتم یک جایواش گریه میکردم بس حالم بدبوداما مجبوربودم چون روفرشمن

اصن دعوتشون نکن وقتیم میخان بیان بگو حالم بده

اگراون بگه زنم اینجوراونام همونجورن

پاسخ به

اگراون بگه زنم اینجوراونام همونجورن

باباش کرونا گرفته بود بعد بامن روبوسی کر هنو نمیدونسیم من ب حمید گفتم پرا بابات از جاده میاد منو میبوسه خدای ناخاسته کرونا داشته باشه چی

وایییی فرداش رف خونه باباش

جهنم کرد اونجارو

بعد چن روز فهمیدم کروناداره باز رف جنگ راه انداخ

دیشب یک دل دردی داشتم ک نگو فقط دلم میخواس بیام خونم راحت باشم ازهمه نظرشوهرم پیله خواهرمادرشوپاشین بریم خونه ما هی نگاهشون به من بود بگم اره پاشین یک تارف الکی کنی اومدن منم چیزی نگفتم نیومدن واقعا حوصله خودموندارم درک نمیکنن

امشب بخاطر من اونجا بودم پنجره باز باباشگ اون سر خونه بااینکه خوب شده دیگ هرچی میگف سرده همه میگفتن نه بزار هوا عوض شه الهه اینحاس

ها

پاسخ به

دیشب یک دل دردی داشتم ک نگو فقط دلم میخواس بیام خونم راحت باشم ازهمه نظرشوهرم پیله خواهرمادرشوپاشین ...

خوب کردی بعد اومدی خونه میخاسی بگی دعوت نکن حالم بده

من هواموندارن چون شوهرم نداره

گفتم همیشه میگمش میگه راست میگی اما بازم کارخودشومیکنه

درک نمیکنه

پاسخ به

من هواموندارن چون شوهرم نداره

باباش کارم داش گف بیا حمید پرید بش ک چی الهه الهه ب من بگو نبابد نزدیکت شه

پاسخ به

گفتم همیشه میگمش میگه راست میگی اما بازم کارخودشومیکنه

واییی این مردا خرن بخدا

لیلا واقعا کشش نمیده بدنم پاشم برای مهمون داری اونم خاشمون ک یکسره ببربیارمیخوان بکنی

حیلی بده

رفتم نزدیک باباش سر سفره ک تعنا بریزم تو ماستش حمید از تواشپزخونه بدو بدو ک بده من بریزم

توشوت هوا تو داره من نداره اصلا

پاسخ به

لیلا واقعا کشش نمیده بدنم پاشم برای مهمون داری اونم خاشمون ک یکسره ببربیارمیخوان بکنی

یک ریزززز در گوشش بخون دعوت نکنه