پاسخ به

دقیقا دو شب

این خواهر شوهرت واسه چی اومده بود پیشتون

پاسخ به

دادم دیگه مثل قبل نموندم ، بسه احترام الکی ، گفتم من تاحالا خونه بابام یه چایی نذاشتم انقدر شما به م...

پس شوهرت چیزی بهش نمیگفت

پاسخ به

چجوری؟

با هزار بدبختی با این که عاااشق همسرمم و نمیتونم دوریش و تحمل کنم حتی یک ساعت ، یک ماه قهر کردم

پاسخ به

با هزار بدبختی با این که عاااشق همسرمم و نمیتونم دوریش و تحمل کنم حتی یک ساعت ، یک ماه قهر کردم

چقد سخت..

پاسخ به

این خواهر شوهرت واسه چی اومده بود پیشتون

مجرده تنهایی زندگی میکنه الان رفته یوسف آباد خونه گرفته

پاسخ به

پس شوهرت چیزی بهش نمیگفت

شوهرم عاااشقمه ولی از مادر و خواهرش میترسه

پاسخ به

مجرده تنهایی زندگی میکنه الان رفته یوسف آباد خونه گرفته

برا خودش عشق حال میکنه دیگه??

پاسخ به

شوهرم عاااشقمه ولی از مادر و خواهرش میترسه

واقعا چ بد

پاسخ به

برا خودش عشق حال میکنه دیگه??

دیگه زندگیش به من مرتبط نیست الان راحت شدم و خوشحالم دیگه پیشم نیست

سخت ترین دوران و گذروندم رفتم شمال مسافرت برگشتنی خونه شده بود جنگل پاتوق دوستاش بوی سیگار هزار کوفت دیگه همه جا خون تو دستشویی رو تخت من بعد از اون بود قهر کردم

پاسخ به

سخت ترین دوران و گذروندم رفتم شمال مسافرت برگشتنی خونه شده بود جنگل پاتوق دوستاش بوی سیگار هزار کوفت...

شوهرت نمی گفت ابن خون چبه؟

خانوادم نمیذاشتن برگردم با هزار بدبختی گفتم شوهرمو دوس دارم و برگشتم پیشش

پاسخ به

شوهرت نمی گفت ابن خون چبه؟

همسر من خییییییلی ساده اس ، میگفت نباید به من بگی تمیز میکردی این مربوط میشه به زن ها نه مردها

پاسخ به

سخت ترین دوران و گذروندم رفتم شمال مسافرت برگشتنی خونه شده بود جنگل پاتوق دوستاش بوی سیگار هزار کوفت...

یعنی شوهرت ب آبجیش نگفت این کارا چیه؟؟؟میکنی ؟؟خون واسه چی بودش

همشون ازش میترسن

کلا خانواده همسرم یه دختر دارن

پاسخ به

همشون ازش میترسن

از ابجیه؟

دیگه هیچی بهش نمیگن

میترسن

آره

این ابجیه هم معلومه خیلی زبل

شاید پسر اینا اورده بودن خونتون

ولی الان کاری کردم همین آبجیه پشت منه و هیشکی نمیتونه رو حرف من حرف بزنه

پاسخ به

کلا خانواده همسرم یه دختر دارن

چندسالشه؟

پاسخ به

شاید پسر اینا اورده بودن خونتون

نه خدایی ، خیییلی دختر خوبیه فعلا شلخته اس