The chronograph is started when the event is seen and stopped when it is heard. The chronograph seconds hand indicates the distance from the event on the telemetric scale. Telemeter: on account of most replica watches using a telemeter scale, best rolex replica Three different views from three different continents on the finalists in the Chronograph category at this years Grand Prix d . Audemars Piguet Replica Uk omegasphereco uk.

عکس های دخترونه?

5 عضو

نصب اپلیکیشن نی نی پلاس

1399/03/29 16:24

نصب اپلیکیشن نی نی پلاس

1399/03/29 16:28

نصب اپلیکیشن نی نی پلاس

1399/03/29 16:31

گفتم:میری؟
گفت:آره
گفتم:منم بیام؟
گفت:جایی که من میرم جای 2 نفره نه 3 نفر
گفتم:برمی گردی؟
فقط خندید.....
اشک توی چشمام حلقه زد
سرمو پایین انداختم
دستشو زیر چونم گذاشت و سرمو بالا آورد
گفت:میری؟
گفتم:آره
گفت:منم بیام؟
گفتم:جایی که من میرم جای1 نفره نه 2 نفر
گفت:برمی گردی؟
گفتم:جایی که میرم راه برگشت نداره
من رفتم اونم رفت
ولی
اون مدتهاست که برگشته
وبا اشک چشماش
خاک مزارمو شستشو میده!!!!

1399/03/29 16:31

-تا آخر عمرم عاشق مردۍ میمونم ڪہ از مُردن واسہ من هیچ ترسۍ نداشت اما هیچوقت جرئت نڪرد ڪہ تو چشمام نگاه ڪنہ و بگہ دوستم داره
_تا آخر عمرم عاشق دخترۍ میمونم ڪہ خنده‌هاش دنیام بود
اما این دنیا هیچوقت مالہ من نبود . .
حیف بود ڪہ مال من شہ:)
-این ترسہ یا عشقہ؟
_شاید فداڪاریہ
-اینڪہ از عشقت بگذرۍ و رهاش ڪنۍ ، فداڪاریہ؟
_اینڪہ یہ نفرو انقدر دوسش داشتہ باشۍ ڪہ بخاطرش از خودش بگذرۍ خیلۍ عشقہ!
-عشقہ؟
_اگہ واقعا درڪش ڪنۍ ، نهایتہ عشقہ
-نمیفهمم ، نمیفهممت!
-میدونۍ یہ چیزایۍ هست ڪہ شاید هیچوقت نفهمۍ ، مثل اینڪہ یہ نفر واقعا چقدر دوستت داره
حتۍ اگہ ڪاراش اینو بهت نشون نده!
عشق اون چیزۍ نیست ڪہ تو فڪر میڪنۍ یا تو داستانات میخونۍ ، خیلۍ فرق داره
-مادرم میگفت مردها عاقلانہ عاشق میشن
عاقلانہ تصمیم میگیرن
عاقلانہ رهات میڪنن و عاشقانہ میمیرن!
خیلۍ دل میخواد بتونۍ ازونیڪہ عاشقشۍ بگذرۍ و برۍ . .
_خیلۍ دل میخواد بمونۍ و عذاب ڪشیدن اونیڪہ عاشقشۍ رو ببینۍ:)

1399/03/29 16:31

_چیڪار میڪنۍ؟
_ها؟
_میگم‌ چرا عین‌ دیوونہ‌ها زل‌ زدۍ بہ‌ ڪتاب؟!
_میگم‌ علۍ
_هوم؟
_تا حالا دقت‌ ڪردۍ؟
_بہ‌ چۍ ، باز خل‌ شدۍ؟
_بہ‌ آدماۍ تو ڪتاب . .
_باز این‌ قرصاشو یادش‌ رفت
_نہ‌ جدۍ میگم‌ یہ‌ دقیقہ‌ گوش‌ ڪن . .
_خب‌ بگو!
_زندگۍ آدماۍ تو ڪتابا
یہ‌جاهاییش‌ مثل‌ زندگۍ‌ ما مۍمونہ‌ یعنۍ یہ‌سرۍ خوشبخت‌ و یہ‌سرۍ تہ‌ بدبختۍ
_خب‌ ڪہ‌ چۍ؟
ڪجاش‌ عجیبہ‌ الان؟
_ولۍ یہ‌ فرقۍ داریم‌ ما
داستان‌ زندگۍ ما با مرگ‌ تموم‌ میشہ‌ ولۍ آدماۍ تو ڪتابا نہ!
چہ‌ صد سال‌ پیش‌ چہ‌ الان‌ یا اصن‌ صد سال‌ دیگہ‌
صفحہ‌ هفتادو ڪہ‌ باز ڪنۍ ویل‌ هنوز عصبانیہ!
مۍفهمۍ منظورمو؟
میگم‌ بدبختیا و خوشبختیا تموم‌ نمیشہ‌ فقط‌ سال‌ها بین‌ برگہ‌هاۍ ڪتاب‌ خاڪ‌‌ میخوره
مۍترسم‌ علۍ مۍترسم . .
_از چۍ آخہ؟
_اگہ‌ زندگیمون‌ مثل‌ آدماۍ این‌ ڪتابا تہ‌ نداشتہ‌ باشہ‌ چۍ؟
اگہ‌ ڪل‌ زندگیمون‌ یہ‌ ڪتاب‌ باشہ‌ و‌ مشڪلاتمون‌ خلاقیت‌ نویسندع‌ چۍ؟
چۍ میشہ‌ علۍ؟
اگہ‌ سال‌ها‌ گیر بیوفتیم‌ بین‌ یہ‌ عالمہ‌ ڪاغذ ڪاهۍ تو قفسہ‌ یہ‌ ڪتابخونہ‌ قدیمۍ چۍ؟
علۍ یہ‌ لبخند ڪجۍ نشست‌ گوشہ‌ لبش
_دارۍ ڪم‌ڪم‌ بزرگ‌ میشۍ
پاشو‌ عزیزم‌ اگہ میخواۍ ڪتاب‌ زندگیتو ورق‌ بزنۍ باید زود بخوابۍ
فردا یہ‌ صفحہ‌ جدیده . .!:)˝

1399/03/29 16:31

عڪس جدیدتو نشونش میدم
میگم نگاه
نگاه چقد قشنگہ
انقد این عڪسشو دوست دارم
میگہ وقتۍ یڪۍ از زندگیت میره
وقتۍ دیگہ واسہ تو نیست
هیچ چیزشو نباید دوست داشتہ باشۍ هیچیشو . .
ببین دلبر
ڪاردِ نبودنت رسیده بہ مغزه استخونِ خاطره‌هام
رسیده بہ دلم
بہ رگام
رگام انگارۍ ڪہ خشڪ شده دیگہ جون نداره
دیگہ وقتۍ ڪسۍ دستمو میگیره دستش یخ میزنہ از سرماش
بهش میگم:
خونِ رگم رفتہ
چطور پیر نشہ؟
رگِ بۍخون دیدۍ؟
خون رگم رفتہ
رگ بۍخون میشہ؟
میخنده بلند بلند میخنده انگار اینم فهمیده نبودنت دیوونم ڪرده:
هۍ بهش میگم دِ آخہ بہ چۍ میخندۍ؟
اینڪہ رگم خون نداره خنده داره یا اینڪہ خون توۍ رگم بوده و الان چون رفتہ نبودنش رگامو خشڪ ڪرده؟
بیشتر میخنده و میگه:
دختر مثل این شاعرا حرف نزن
مگہ میشہ آدم خون باشہ؟
مگہ میشہ بره و دستات یخ بزنه از نبودن یڪۍ
ڪجاۍ علم اینو میگہ؟
بهش میگم:
نمیفهمۍ
تا حالا ڪسۍ خونِ تنت نبوده
تا حالا تڪ تڪ سلولاۍ بدنت یڪیو طلب نڪرده و از نبودنش نمردن
ما خیلۍ جاها مردیم اما ڪجاۍ اون ڪتاباۍ قطور نوشتہ اینارو؟
شما فقط دنبال علمین!
ما خیلۍ وقتا بدون اینڪہ تو ڪتابۍ از درد و مرضمون نوشتہ باشہ مردیم:)

1399/03/29 16:31

نصب اپلیکیشن نی نی پلاس

1399/03/29 23:17

ارسال شده از
نصب اپلیکیشن نی نی پلاس

عاشق دریای مواج
صبح روز بعد زودتر از همیشه از خواب بلند شد، میز صبحانه را چید، لباس‌هایش را پوشید و برخلاف همیشه وقتش را برای صاف کردن موج‌های روی موهای فِرَش تلف نکرد. مدام جمله‌ای را که سعید، شب گذشته در گوشش نجوا کرده بود به یاد می‌آورد.
سعید درحالی‌که دستانش را مثل زنجیر دور او قلاب کرده بود، گونه‌اش را بوسید و تا جایی که مطمئن شود نفس‌هایش لاله گوش مرجان را نوازش می‌کند دهانش را جلو برد و به آرامی زیر گوشش گفت:«تو مثل بقیه نیستی، سعی هم نکن که بشی. تو روی سرت یه دریای مشکی داری. می‌خوام یه رازی رو بهت بگم. من برخلاف بقیه، عاشق دریای مواجم. دیگه هیچوقت موجارو از موهات نگیر.»
در مقابل آینه خودش را بر انداز کرد، حالا بیش از هر زمان دیگری احساس قدرت می‌کرد. رژ لب قرمزش را از لابه‌لای خرت و پرت‌های کیفش بیرون کشید و روی آینه قدی اتاق نوشت:«من تو رو نه بخاطر اینکه دوستم داری، بلکه بخاطر اینکه باعث میشی خودمو بیشتر دوست داشته باشم، دوستت دارم.»
و درحالی‌که هنوز گونه‌اش از گرمای بوسه شب گذشته سعید گرم بود، از خانه بیرون رفت.

1399/03/29 23:21

ارسال شده از

پسری به دختر که تازه باهاش دوست شده بود میگه.
امروز وقت داری بیای خونمون؟
دختره:مامانم نمیزاره با چه بهونه ای بیام؟
پسره: بگو میخوام برم استخر
دختره اومد خونه ای دوست پسرش
پسر ..تو که اومدی استخر باید موهات خیس باشه برو حموم موهاتو خیس کن
دختره وقتی میره حموم پسر یک یکی به دوستاش زنگ میزنه .....
پسر و دوستا یک یکی میرن حموم
یکی اخری که میره حموم بعد 1تا 2ساعت
دیدن خیلی دیر کرده
رفتن حموم دیدن دختره وپسره رگ دستاشونو با هم زدند و گوشه ای حموم افتادن و گوشه ای حموم پسر  با خون  اش نوشته


نامردا خواهرم بود

1399/03/29 23:21

ارسال شده از

?راننده تاكسي گفت:
*«مي‌دوني بهترين شغل دنيا چيه؟»
گفتم: «چيه؟» *
گفت: «ر��ننده تاكسي.»
خنديدم.
راننده گفت:
«جون تو...
هر وقت بخواي مياي سركار،
هر وقت نخواي نمياي،
هر مسيري خودت بخواي ميري،
هر وقت دلت خواست
يه گوشه مي‌زني بغل استراحت مي‌كني،
هي آدم جديد مي‌بيني،
آدم‌هاي مختلف،
حرف‌هاي مختلف،
داستان‌هاي مختلف...
موقع كار مي‌توني راديو گوش بدي،
مي‌توني گوش ندي،
مي‌توني روز بخوابي شب بري سر كار،
هر كيو دوست داري مي‌توني سوار كني،
هر كيو دوست نداري سوار نمي‌كني،
آزادي، راحتي.»
ديدم راست مي‌ گه ...
گفتم: «خوش به حالتون.»
راننده گفت:

*«حالا اگه گفتي بدترين شغل دنيا چيه؟»
گفتم: «چي؟» *

راننده گفت: «راننده تاكسي.»


بعد دوباره گفت:
.. هر روز بايد بري سر كار،
دو روز كار نكني
ديگه هيچي تو دست و بالت نيست،
از صبح هي كلاچ، هي ترمز،
پادرد،
زانودرد،
كمردرد،
با اين لوازم يدكي گرون،
يه تصادفم بكني كه ديگه واويلا مي‌شه،
هر مسيري مسافر بگه
بايد همون رو بري،
هرچي آدم عجيب و غريب هست
سوار ماشينت ميشه،
همه هم ازت طلبكارن،
حرف بزني يه جور،
حرف نزني يه جور،
راديو روشن كني يه جور،
راديو روشن نكني يه جور،
دعوا سر كرايه،
دعوا سر مسير،
دعوا سر پول خرد،
تابستون‌ها از گرما مي‌پزي،
زمستون���ها از سرما كبود مي‌شي.
هرچي مي‌دويي آخرش هم لنگي.»
به راننده نگاه كردم.
راننده خنديد و گفت:
*«زندگي همه چيش همين‌جوره.
هم مي‌شه بهش خوب نگاه كرد،
هم مي‌شه بد نگاه كرد»*

1399/03/29 23:21

ارسال شده از
نصب اپلیکیشن نی نی پلاس

تو که باشی بس است

مگر من جز نفس چه می خواهم ؟

1399/03/29 23:22

ارسال شده از

كاغذ و خودکار بذار جلوت!

آدمای زندگیت و یکی یکی بنویس!
حسادت میکنه ... خط بزن!??
خوبیات به چشمش نمیاد ...خط بزن!??
بهت دروغ میگه ...خط بزن!??
هروقت تنهاس میاد سراغت...خط بزن!??
پشت سرت حرف میزنه ...خط بزن!??
از پشت خنجر میزنه ...خط بزن!??
هیچوقت نمیفهمتت ... خط بزن!??
فقط تو خوشیات کنارته ... خط بزن!??
سر حرفش نیست ...خط بزن!??
مکث نکن فقط خط ... بزن!??

از این نترس که تنهاشی!
تنهایی شرف داره ...
به حضور این آدما تو زندگیت!
شروع کن اضافی هارو خط خطی کن

1399/03/29 23:22

+ چرا دوسش داری ؟
– نمیدونم
+ خب یه دلیلی داره دیگه
– شاید، ولی واقعاً نمیدونم چرا !
+ پس اصلن از کجا میدونی دوسش داری ؟
– وقتایی که میخنده، منم میخندم
اسمش رو گوشیم میفته، میخندم
ویسشو که گوش میکنم، میخندم
عکساشو که میبینم، میخندم
جاهایی که باهاش رفتم میرم، میخندم
اسمشو که میشنوم، میخندم
چشمامو که میبندم، میخندم…
نمیدونم چرا دوست دارم!!!!

1399/03/29 23:29

گفت فراموشم كن

من در هيچ خياباني با تو قدم نزدم.

زبانم بند آمد كه بگويم

قدم نزدم

ولي در تمامِ كوچه هاي اين شهر

به تو فكر كردم …

1399/03/29 23:30

ڪـافـے اسـت سـرد شـوم

تـو برایـم میشوـے عادـے تریـن آدم روــے زمـیـن
دیگـر نــہ صـدایـتـــ آرامـش بـخـش روح و روانــم میشـود
و نــہ صـدایـت پناهـگـاــہ بـے ڪسـے هـایـم

یڪـے از میـلـیون هـا آدم روے زمیـن میشوــے ڪــہ در خیـابـان بـا بـے تـفـاوت تـرین حـالـت ممڪــن از ڪـنــارشـــ رد میشـوم

1399/03/29 23:30

+ آرزو میکنم‍ سال دیگه‍ چَت‌هآتون اَز دوست‌دآرم‍ وَ عآشقتَم‍ دلَم‍ برآت تَنگ شده بهَ دآری میآی پیآز وَ سیب زَمینی وَ مآستَم‍ بخَر تغییر کنه‍ :) ? ? ? ? ? ?

1399/03/29 23:31

بیا بے تو✖
من از این زندگے سیرم?
نمیبینی دارم این گوشه میمیرم?
بیا??
یادم بده پروازو با دستات✋✋
دلم با رفتنت?
دنیاشو از دست داد...?

1399/03/29 23:46

شُمآم مث مَن فِکر میکُنید کلمه #آقایی خیلی لوسه یا من فقط ایجورم!?

1399/03/29 23:47

خوب میکنی حالم را...
خوب مثل نشستن زیر کرسیِ مادربزرگ، بوییدنِ بهارنارنج و راه رفتن روی برف.
وابسته ات شده ام...
مثل وابستگیِ چای به قند، ستاره به آسمان و ریشه به خاک.
بی اختیار دوستت دارم...
مثل مُسری بودنِ خمیازه، هوس بستنی در تابستان و چرت زدن با صدای لالایی.
دلتنگت شده ام...
مثل دلتنگیِ روز به شب، قله به کوهپایه و بهار به زمستان.
در قلبم می مانی...
مثل ماندگاری روشناییِ خورشید، سیاهیِ شب و آرامشِ آغوش!
تو را به طراوت برگ های سبزِ بهاری،
به ملایمت وزشِ باد هایش، دوست دارم ...

1399/03/29 23:47

یکی باید باشه که وقتی نگاش میکنی
نه اینکه غصه هات یادت بره نه ؛
فقط یادت بیاد دلیل بزرگتری برای
خوشحال بودن داری ... :)

1399/03/29 23:48

.

Your Smile Is My Life ♡

[ لبخندت زندگیمه ]

1399/03/29 23:48

نصب اپلیکیشن نی نی پلاس

1399/03/29 23:55

ارسال شده از
نصب اپلیکیشن نی نی پلاس

1399/03/29 23:57

ارسال شده از
نصب اپلیکیشن نی نی پلاس

1399/03/29 23:57