بعد از انجام آزمایشات و عکسخودم .برای پدرت هم یه آزمایش ویروس نوشته بودن اونا هم داد .و حالا باید منتظر می موندیم تا روز اول تا دوم پریود برسه بریم تهران مرکز.دی ماه بود من درگیر امتحانات هی میترسیدیم بیوفته وسط امتحانا و نتونم بدم مشروط شم .ولی هیچی نشد حدود ده روز عقب انداختم مادرم حس میکرد باردارم ولی من دیگه خودمو با این چیزا امیدوار نمیکردم چرا که هر بار فقط یه هفته تمام گریه و افسردگی داشت و هیچ.مادرم هی تماس میگرف و میگف مواظب خودت باش .غم انگیز است غصه ی سر دل دیگری بودن.حتی برام بی بی چک هم خرید.بالاخره دقیقا روزی که امتحان داشتم پری شدم و این دلخوشی های به پایان رسید بعد از امتحانم رفتم خونه وسایل و جمع کردم تا راه بیوفتیم.سرد بود هوا تو ماشین رو پاهام پتو انداخته بودم.این بار واقعا عذاب آور بود با این وضعیتم.بالاخره هر طوری بود خودمونو تا هفت صبح به مرکز رسوندیم.پدرت اینقدر رانندگی کرده بود چشماش قرمز شده بود .دلم نه برای او برای هر دومان میسوخت.نوبت گرفتیم
1397/11/01 10:11