زندگی برتر به کمک همدیگه

8 عضو

خداشکر الان خوبتر شدم خخ

1401/07/27 22:03

الهی شکر

1401/07/27 22:03

خداشکر مادر شوهرم مریضه منم خیلی حال میکنم اینطوری میبینمش

1401/07/27 22:03

شیطان مریض شده

1401/07/27 22:04

شوهرمم کمی خوب شده

1401/07/27 22:04

دیگه مریضه نمیتونه یادش بده

1401/07/27 22:04

?

1401/07/27 22:04

این مدت خیلی چیزای دیگر رخ داد

1401/07/27 22:04

پاسخ به

دیگه مریضه نمیتونه یادش بده

خخخ

1401/07/27 22:04

چی شد

1401/07/27 22:04

خواهرشوهرم ازدواج کرد

1401/07/27 22:04

مادرشوهرمم دوست داشت زو بره

1401/07/27 22:05

منم با مادرشوهرم اشتی کردم

1401/07/27 22:08

پاسخ به

خلاصه شد دعوای عجیب جلویه من هی داد وبیداد وگریه ودعوا خلاصه مادر شوهرم گوشیه خواهر شوهرمو شکوند

خواهرشوهرمم رفت چاقو راآورد خود کشی کنه مادر شوهرمم هرو دستشو میگرفت دوتا چاقو خورد به کلام خودش وگرنه چیزی خونی ندیدم

1401/07/27 22:08

پاسخ به

منم با مادرشوهرم اشتی کردم

ء چطور؟

1401/07/27 22:08

اونم طبق معمول تیکه میپرونه ولی دیگه من قیدش زدم

1401/07/27 22:08

شوهرمم همش میگه ننم باهات شوخی میکنع

1401/07/27 22:09

شوهرم گفت همینطور که من با خانوادت اشتی کردم توهم بامامانم اشتی کن

1401/07/27 22:09

منم رفتم اشتی کردم از همون شب شروع کرد به تیکه پروندن

1401/07/27 22:09

?شوخیاشون خنجرن منم باردارم دخترش دقلو زاییده بمن میگفت مال تو دقلو نیست‌گفتم‌مه خدا امسال یک دونه رو بهمون داده‌دختره سی سال به بالاست چند فرزند دیگرم داره باید سنت بالا باشه دیگر چیزی نگف??

1401/07/27 22:10

پاسخ به

منم رفتم اشتی کردم از همون شب شروع کرد به تیکه پروندن

????

1401/07/27 22:10

اول خواهرشوهرم میخ‌است ازدواج‌کنه

1401/07/27 22:05

خب

1401/07/27 22:05

بعد بهش گفته بودن‌پسره کار مشروب میکنه

1401/07/27 22:05

خب

1401/07/27 22:05