نی نی های آذر و دی 🤰

8 عضو

من زنداداشم زبونش دراز هم بود میگفت دعوتی نبود که منم گفتم اصلا آنیا نمیمونه که من بیام چند روز پیش یه سر رفتم خونش تحویل گرفت داداشم نبود تصویری زنگ زد آنیا رو نشونش داد?

1402/03/31 02:00

خخخخ

1402/03/31 02:01

ببین من خاهر شوهرام نه باهام دعوا کردن نه کاری ولی ولی ولی

1402/03/31 02:02

یه جور زهر چشم گرفتن شمارشون میوفته گوشیم فشارم میوفته

1402/03/31 02:02

البته الان 6 ماهه بلک لیستن

1402/03/31 02:02

نه بابا ریلکس باش مثل من نه بلک میکنم نه چیزی هر کی زنگ میزنه جواب نمیدم?

1402/03/31 02:04

خخخخخخ

1402/03/31 02:05

بعد حالا میدونی

1402/03/31 02:05

آنیا رو تازه اون هفته برای بار اول مادرشوهرم دید
اونم چجوری شوهرم هی گفت بیا تو من نرفتم دو دقیقه آنیا رو برد نشون داد اومد

1402/03/31 02:05

میزنگن میبینن اشغالم ب محمد میزنگنن محمد لامصبم رک میگ گذاشتتون لیست سیاه

1402/03/31 02:05

پاسخ به

آنیا رو تازه اون هفته برای بار اول مادرشوهرم دید اونم چجوری شوهرم هی گفت بیا تو من نرفتم دو دقیقه آن...

شماهم قهری با مادرشوهرت

1402/03/31 02:06

خدا رو شکر رفت و آمدی نیست 10 تا خواهر برادر حرف بازن از همه بدتر شوهر خودمه??

1402/03/31 02:06

پاسخ به

میزنگن میبینن اشغالم ب محمد میزنگنن محمد لامصبم رک میگ گذاشتتون لیست سیاه

?

1402/03/31 02:06

پاسخ به

شماهم قهری با مادرشوهرت

قهر نیستم اتفاقا بصورت شانسی چند روز بعد که آنیا رو دید خودمم دیدمش قشنگ سلام علیک کردیم و رفتم

1402/03/31 02:07

پاسخ به

خدا رو شکر رفت و آمدی نیست 10 تا خواهر برادر حرف بازن از همه بدتر شوهر خودمه??

من 4 تا خاهر شوهر دارم 1 برادر شوهر
برادرشوهرم همبازی بچگیم بوووود فکرشو کن

1402/03/31 02:08

محمد اون روز میگ رقیه من تورو دوس داشتم بعد یه مهمونی دیدمت در کمال ناباکری تو اومدی ب دخترا گفتی کار نکنید بیایید بریم حرف بزنیم

1402/03/31 02:08

میگ رقیه اونموقع فک کنم 15 یا 16 سالت بود

1402/03/31 02:09

?

1402/03/31 02:09

همیشه میگ هیچوقت فک نمیکردم زنم بشی ولی عاشقت بودم حتی تو راهه خاستگاری گفتم یاامام رضا رقیه رو بهم بدن باهاش میام مشهد

1402/03/31 02:09

پاسخ به

همیشه میگ هیچوقت فک نمیکردم زنم بشی ولی عاشقت بودم حتی تو راهه خاستگاری گفتم یاامام رضا رقیه رو بهم ...

از دست این مردا?شوهر منم از این خاطره ها داره هزار بار به همه گفته ها باز میگه هلیا که دیگه چپ چپ نگاش میکنه
میگه آنیا بزرگ شه براش تعریف کنم??

1402/03/31 02:11

منتظر مخ آنیا رو کار بگیره

1402/03/31 02:11

پاسخ به

از دست این مردا?شوهر منم از این خاطره ها داره هزار بار به همه گفته ها باز میگه هلیا که دیگه چپ چپ ن...

نع محمد فقط ب من میگ اونم وقتایی ک حالم بدع

1402/03/31 02:11

پاسخ به

منتظر مخ آنیا رو کار بگیره

خوبه دیگ

1402/03/31 02:11

زهرا اون روز من حالم بعد زیر دو تا سرم بعد محمد با گوشی بازی میکرد میسوخت منم گریع کردم ک تو بجا بازی الان باید منو نوازش کنی

1402/03/31 02:12

چی بگه خوبه

1402/03/31 02:12