نی نی های آذر و دی 🤰

8 عضو

سلام

1402/04/03 00:54

سلام چ طوری

1402/04/03 00:54

چ میکنی آنیا خابه

1402/04/03 00:54

قربونت شما خوبی

1402/04/03 00:55

بله خوابه 1ساعتی میشه

1402/04/03 00:55

شما چیکار میکنی بچه ها خوبن

1402/04/03 00:55

منم خوبم شکر

1402/04/03 00:56

اریا فعلا دارم جون ب لبم میکنه همتام رو پامه

1402/04/03 00:56

چرا?

1402/04/03 00:56

امروز با اینکه خیلی خسته بودم خیییلی خوش گذشت

1402/04/03 00:56

پاسخ به

چرا?

از وقتی همتا ب دنیا اومده ناخنشو میخوره

1402/04/03 00:56

خدا رو شکر?
من که از خستگی عصبیم?

1402/04/03 00:57

پاسخ به

از وقتی همتا ب دنیا اومده ناخنشو میخوره

عه اضطراب داره

1402/04/03 00:57

یک سال بود محمد دستکش سرکارشو میورد من جمع کردم چند روز پیش دادم فروخت ب پتجرع های اشپزخونه توری زدیم

1402/04/03 01:06

پاسخ به

خدا رو شکر? من که از خستگی عصبیم?

همتا دو شبه گنجشکی میخابه عصبیم کرده دیگ

1402/04/03 01:06

پاسخ به

عه اضطراب داره

والا ب همتا ما توجه نمیکنیم

1402/04/03 01:07

پاسخ به

یک سال بود محمد دستکش سرکارشو میورد من جمع کردم چند روز پیش دادم فروخت ب پتجرع های اشپزخونه توری زدی...

بعد برای کابینتا نکر مخفی زدیم
بعد محمد برام لباس خریده بود گل خرید کلا ذوق بودم

1402/04/03 01:07

میدونی برای هر چیزه خونمون انقدر سختی میکشم وقتی ک ب نتیجه میرسه از ذوق گریه میکنم

1402/04/03 01:08

پاسخ به

بعد برای کابینتا نکر مخفی زدیم بعد محمد برام لباس خریده بود گل خرید کلا ذوق بودم

نور مخفی؟
خب شکر انشالله همیشه به خوشحالی باشه

1402/04/03 01:12

پاسخ به

میدونی برای هر چیزه خونمون انقدر سختی میکشم وقتی ک ب نتیجه میرسه از ذوق گریه میکنم

حق داری والا

1402/04/03 01:12

پاسخ به

چه خوب?مبارکه به خدا داشتم الان به توری فکر میکردم برای در بالکن همه خوابن سوسک اومد از بالکن داشتم...

خخخخخخ من بودم همسایه ها رو صدا میکردم تو باز خوبی


مرسی فداتشم
اره بزنید حتما

1402/04/03 01:23

پاسخ به

نور مخفی؟ خب شکر انشالله همیشه به خوشحالی باشه

همین اسمو قبول کن
اسمشو بلد نیستم

1402/04/03 01:23

پاسخ به

حق داری والا

حالا برقکار دوست صمیمی و همکار محمد بود

1402/04/03 01:23

قبل اومدن برقکاره
محمد با گل اومد خونه
سر ی موضوعی ناراحت بودم ولی هیچی نگفتم گریه میکردم تو تنهایی
اومد گل رو دادنی بوسم کرد گف ببخشید دیگ بس کن

1402/04/03 01:24

برقکاره ک اومد اریا ک یخش باز شد یهو گف عمو بابا ب مامانم گل خلید
بغچلش کرد گف ببخید بوسش کرد

1402/04/03 01:25