پارت #28
راحت اومدید ؟
- آره پسرم . دیگه رفت و آمد با هواپیما اینقدر راحت شده که انگار از همین بغل اومدیم
- خوبه . از بقیه چه خبر ؟ سالمتا
- خداروشکر همه خوبن ، همگی سالم رسوندن
- چی شد دیرتر اومدید ؟
- واال چی بگم ، یه سری مشکالت پیش اومد نشد
دست از خوردن می کشم و به دایه نگاه میکنم
- چی شده بود ؟
- هیچی پسرم غذاتو بخور
- بگید دایه
- آخه چی بگم ، می ترسم عصبانی بشی
- هر چیزیی شده بگید لطـــفا
سرشو میندازه پایین و حرف میزنه
- همش دو ساعت تنهاش گذاشتم ولی وقتی رفتم یه سر بهش بزنم دیدم غرق خون .
- کی ؟
- روژان
- روژان کیه ؟
اخمی میکنه و میگه :
- زنت
پس اسمش روژانه
- خون بس دایه
- رگشو زده بود یکم رسیده بودم مرده بود
نیشخند میزنم
1401/10/24 05:22