هوووووف سرم درد گرفت از حرفاتون . همه رو خوندم . خدا فقط خودش به ما کمک کنه . انقد قدرت و توانایی بده مادر خوب و مسئولیت پذیری برای بچه هامون باشیم . منم دیشب تا صبح بیدار بودم دخترم بدنش داغ بود ولی تب شدید نداشت میترسیدم بخوابم که خدا نکرده ی وقت اتفاقی بیفته . خداروشکر به خیر گذشت . خیلی سخته بچه داری آدم باید اعصاب فولادی داشته باشه اونم بچه های الان که ماشاالله خیلی باهوش و بازیگوشن . خدا برا همه ببخشه برا ما هم ببخشه . همش میگم عیب نداره همه بهم میگن صبور باش بچه داری همینه باید مراقب بود باید فداکاری کرد بزرگ میشه همه رفتاراشون خاطره میشه . من الان دخترم یکسال و یکماهشه دلم برای نوزادیش تنگ شده له له میزنم دوباره نوزاد بود فقط بغلش میکردم بوش میکردم میبوسیدمش . خلاصه که همینه مادر شدن پر دردسره خدا بهمون صبر و طاقت بده ...
1403/03/08 06:06