دیشب رفتیم بیرون یه دخملک ریزه میزه برای خودش دور میزد تو همون جایی که بودیم بعد 15 ماهش بود چنااان مثل فنچ راه میرفت میخوند الو پ پ تو صندوق کیلو کیلو جنسه😂
اومده بم میگه خانوم تو برو اونور من تاب میدم اینارو حالا بچه های روی تاب نغمه و 3 تا بچه 7 ساله
مامانش اینو گذاشت رفت برا خودش بالا تو الاچیق این ففففننننچ مثل یه زن بزرگ راه میرفت حرف میزد دور میزد بعد راحت پاشد رفت بالا از پله هایی که فلزی هستن وسطشون خالی
هرکی میدیدش اونقدر هزار ماشالله میگفت بهش
خیلی ازش خوشم اومده بود هی گفتم وایسا ازت عکس بگیرم میگفت نه تو غریبه ای
1403/09/01 12:32