سمنانی ها

32 عضو

اومدیم خونه و استراحت کردیم گفت خوب بریم بیرون

1402/03/18 12:20

حتما بازم شام درست نکرد

1402/03/18 12:20

رفتیم دریا شب رفتیم عینی کباب

1402/03/18 12:20

???????

1402/03/18 12:20

باز حساب کردی

1402/03/18 12:20

تازه رفتیم توتون و زغال بگیریم مغازه گفت خونه روغن نداریم یه روغن بگیر

1402/03/18 12:21

پاسخ به

باز حساب کردی

من نکردم

1402/03/18 12:21

دوستم حساب کرد منم به روی خودم نیاوردم حوصله زرنگ بازی رو نداشتم

1402/03/18 12:21

پاسخ به

تازه رفتیم توتون و زغال بگیریم مغازه گفت خونه روغن نداریم یه روغن بگیر

تو مهمون اون بودی که اون مهمون تو بود ??????

1402/03/18 12:21

فردایش ولی بهمون صبحونه داد

1402/03/18 12:21

???????

1402/03/18 12:21

میخواستی بگی کم و کسری داری هرچی بگیدم ???

1402/03/18 12:22

پاسخ به

فردایش ولی بهمون صبحونه داد

خب خداروشکر ?

1402/03/18 12:22

پاسخ به

فردایش ولی بهمون صبحونه داد

زحمت کشید

1402/03/18 12:22

همون شد الان دوستم خودشو جر بده بگه بریم ساری خونه سمیه من نمیرم

1402/03/18 12:22

خخخ

1402/03/18 12:22

پاسخ به

میخواستی بگی کم و کسری داری هرچی بگیدم ???

انقدر گریه میکرد میگفت ده روزه برنج نداریم..... بعد پای حرف میشه میگفت ماهی پنج تومن پول غرو فر منع

1402/03/18 12:22

من برم ظرف هامو بشورم

1402/03/18 12:23

پاسخ به

انقدر گریه میکرد میگفت ده روزه برنج نداریم..... بعد پای حرف میشه میگفت ماهی پنج تومن پول غرو فر منع

چسی میومد

1402/03/18 12:23

زیر پاش 206 داشت

1402/03/18 12:23

والا خونه زندگیش از من بهتر بود

1402/03/18 12:23

بعد ماها یه اخلاقی داریم اگ پولم نداشته باشیم قرض میکنیم جلو مهمون ابرو داری میکنیم

1402/03/18 12:24

این فقط میخواست بکنه

1402/03/18 12:24

به حساب مازندرانی بودن مازندرانی ها خیلی سفره دارن....

1402/03/18 12:25

پاسخ به

بعد ماها یه اخلاقی داریم اگ پولم نداشته باشیم قرض میکنیم جلو مهمون ابرو داری میکنیم

دقیقا

1402/03/18 12:45