مامان های دوقلو(مخصوص مادران زایمان کرده)

178 عضو

پاسخ به

سعی کن دست به گوششم نزنی موقع لباس تن کردنش هم حواست باشه تا چندروزم آب نخوره بعد 20 روزم گوشواره طل...

عزیزم اطلاعاتت غلطه
ینی حداقل اینجوری ب من نگفتن
اتفاقا گفتن وقتی سوراخ میکنی مرتب چرب کن و گوشواره رو بچرخون ک عفونت نمونه توش
برای شست و شو هم مانعی نداره اتفاقا وقتی میبری حموم بچرخونی کامل عفونتا نیاد بیرون
بعد یک هفته هم میشه طلا انداخت

1402/07/08 11:31

پاسخ به

روبیکا خوبه

بقیه ام بگن

1402/07/08 12:10

پاسخ به

عزیزم اطلاعاتت غلطه ینی حداقل اینجوری ب من نگفتن اتفاقا گفتن وقتی سوراخ میکنی مرتب چرب کن و گوشواره ...

من جایی ک رفتم اینطور گفت و چون پدربزرگمم طلافروش هستن گفتن ک باید بعد 20روز بندازی ک گوش بچه هات در اینده به بدل حساسیت نداشته باشه و اگرم یک درصد بخوای گوشواره هاش رو عوض کنی باید تا 20روز نقره بندازی بعد طلا
تا دوروز نباید اب بخوره
با پماد ویتامین آ هم باید چرب بشه
با الکلم ضدعفونی بشه
و همینطور ک شما گفتین هی داخل گوش گوشواره رو بچرخونیم

1402/07/08 12:39

پاسخ به

بهیه دوستم بعد 20 روز دادن یه دوستم 3 ماه شده هنوز ندادن

جوااب یا پول

1402/07/09 17:07

مامانم اون روز دعوام می‌کنه ب این خیلی برس ضعیف مونده

1402/07/09 22:26

پاسخ به

کجایین

نصب اپلیکیشن نی نی پلاس

شب 4٫22 دقیقه در این وضعیت ??

1402/07/10 04:23

پاسخ به

بچه ها مستمری بهزیستی به خانواده‌ 4نفری چقدر میدن؟به غیر دوقلو ینی فرزند دیگ ندارم

سوال منم هست چ‌مدارکی لازمه .باید بریم بهزیستی .؟

1402/07/12 15:26

دیشب دختر خواهرم تا 4 بیدار بود.من بیدار بودم واسه دخترا اون بیدار بود تو گوشیش فیلم می دید.بعد ممن یکی لز قلا رو داشتم عاروق می گرفتم گذاشته بودم رو شونم خودم نشسته چشامو بسته بودم...یهکو چشامو باز کردم دیدم دختر خواهرم با یه عینک گندا ب چشمش حلوصورت منه داره نگام می کنه....منم جیغغغ زدم گفتم عی بیشعور و ناخوداگاه یک سیلی درگوشش زدم?..
کلا اگ کسی منو بترسونه واکنش بدنم اینه طدفو ناخوداگاه می زنم اگ نزدیکم باشه این شکلی کتک می خوره اگ نباشه دنبالش می کنم و می زنم تا نزنمم اروم نمیشم...
ی بار شوهرم اول ازدواج بهش گفتم دوتا کارو با من نکن.یکی اب بی هوا روم نپاش دوم منو نترسون اینم گفت باشه....
بعد یه بار داشتم از سرویس بهداشتی می اومدم بیرون یهو پرید جلوم...منم ناخوداگاه چنان سیلی محکمی درگوشش زدم...تا شب تو شوک بود???.....
خوبه جنبه داشت دعوا راه ننداخت.?

1402/07/12 16:36

پاسخ به

شما چ خاطره ای دارید??؟؟؟

من یه بار از سرویس اومدم بیرون شب بود و فقط لامپ آشپزخونه روشن بود روی دیوار کنار دستشویی یه سایه آدم افتاده بود منم حواسم به اون سایه بود و فکر کردم سایه ی خودمه ? دستمو آوردم بالا اما دیدم سایه ام تکون نمیخوره? یه جیغ بلند کشیدم و الفرار? فکر کردم جن هست?
اومد اینور دیدم شوهرم وایستاده مات و مبهوت منو نگاه می‌کنه ? اونجا فهمیدم اون سایه ی شوهرمه

1402/07/12 19:25

جوانه که به غذاهای بچه ها اضافه میکنیم مرحله اخره؟ چقد باید زمان بدیم به جوانه ها تا بپزند؟

1402/07/13 23:20

پاسخ به

منم بچه هام از دیروز شروع کردن موهاشون تو خواب خیس میشه کلا بالش خیس خیس میشه از عرق کردن سرشون امرو...

الهی بگردم زود شربت سرما خوردگی بده یا استا بده بدن درد نداشته باشن

1402/07/14 21:20

پسرم دیروز باهام قهر کرده گعته
برو نی نی ها رو بکن تو شکمت
بکن تو شکمت
?

1402/07/15 07:32

پاسخ به

خانوما شما اولین بار که به بچه هاتون فرنی دادین، شکر هم بهش اضافه کردید؟ شکر مضر نیست برای نوزاد؟ دک...

ن عزیزم میخوای شیرینشم کنی خیلی کم نبات بزن
ک البته دکتر بچه های من گفت شیرینش نکن

1402/07/15 13:22

پاسخ به

سلام خانما یه چیزی رو میخام باهاتون در میون بزارم چند روز پیش رفته بودم خونه بابام همه نشسته بودیم پ...

می فهممتتت...
منم یکی از داداشام با پسر 4 سالم عین دختر 7ساله خودش برخورد می کنه
داشت نمی دونم چیکار می کرد
یهو گفت بهش عه...معذرت بخواه
من ب شدت بدم میاد هی از بچه‌کوچیگ بخوایم معذرت بخواه...
دلم برا پسرم‌می سوزه از وقتی خونه مادرم‌اومدیم اینقدر با ادب شده?...خوبه هااا ولی همش از ترسه

1402/07/15 19:02

پاسخ به

می‌دونی منم خیلی از خود گذشتگی کردم کنکور که دادم دانشگاه قبول شدم ولی نرفتم چون شوهرم تعصب الکی داش...

دوس نداشتم با اینا نکنم..دلم می خواد یه مادر شادی باشم
دلم می خواد رو آشپزیم دقت کنم چون من اصلا آشپز خوبی نیستم...از آشپزی لذت نمی بردم....و آشپزی کردنو ی کار بیهوده می دونستم ک فقط وقتمو می گیره...هنیشه دلم می خواس غذا اماده بخورم وقتی غذا می پختم با لذت سر سفره نمیزاشتم..اخمام توهم...ب شوهرم می دادم بخوره و کلی غر می زدم ک من کلی خسته شدم اینو پختم...الان دلم می خواد عین مامانم غذاها خوشمزه بپزم چیزای جدید امتحان کنم.من اصلا بلد نیستم مرغ خوشمزه بپزم...باورتون میشه من 4 ساله ازدواج ک کردم تو این مدت جز دو سهوبار دیگ مرع نپختم...چون علاقه ای نداشتم وواصلا هم تلاش نمی کردم مرغام خوشمزه بشه...اصلا بلد نیسم ی برنجو مرغ خوشمزه بپزم☺??....اما الان می خوام ادم جدید بشم.غذاهای خوشمزه بپزم ک بچه هام لذت ببرن.حس می کنم زیباترین حس توی دنیا مادر بودنه....گاهی دخترامو بغل می گیرم بو می کنم بعد به خودم میگم مری خووب یادت بمونه این روزا رو...ی روز همشون می رن...مدام مادرمو نگاه می کنم پدرمو ک روزی ستون خونمون بود و الان ب خاطر کرونا افتاده و خونه نشین شده..مادری که عاشق دست پختش بودمو حالا حسرتم شده یه بار اون غذا بپزه و ب خاطر جراحی سینه اش و سرطان سینه در رنجه....دیگ به پژوهشگر بودن فکر نمی کنم.
دیگه اونقدرا حرص درس خوندنمو نمیزنم...
دلم می خواد به مادر بودن بیشتر فکر کنم.
دلم می خواد این حس رو بیشتر توی خودم پرورش بدم.و ازش لذت ببرم.
شاید یه روز وقتی دخترام بزرگ شدن و پسرم بزرگ شد درسمو ادامه بدم شایدم‌نه!
گاهی مدام میگم من یه مادرم من مادرم من مادرم...
تا یادم بمونه من دیگ‌اون مرینای 23 ساله نیستم....
من هنوز تو 23 و 25 سالگیم موندم...هنوز نمی خواستم بپذیرم مادر شدم اما الان که جمعیتمون زیاد شده...می خوام فکر کنم من دیگه بزرگ باید بشم و ازون دختر نق نقو تبدیل بشم به یک مادر دلسوز و فداکار و موفق...نه می خوام‌ زیاد فداای زندگی بشم نه می خوام زیاد فدای درس..
خدا بهم فرصت داده تا ازین زندگی لذت ببرم چرا باید با چیزایی ک‌ندارمشون و فعلا نمیتونم ب دست بیارم خرابشون کنم.چرا نباید لذت ببرم...
میخوام زیبا ترین مادر دنیا باشم بهترین باشم.به خودم برسم به زندگیم برسم.به شوهرم برسم می خوام تفاوت های شوهرمو بپذیرم...می خوام هرچی ک در تضاد منه و منو آزار میده از خودم دور کنم و بهش فکر نکنم...
امیدوارم خدا هم‌کمکم کنه❤

1402/07/16 02:23

دیروز فهمیدین افغانستان زلزله شده؟
از همون زلزله چند شهر ایران رو هم لرزوند.
یکی از اون شهرا شهر ما بود. وای که وحشتناک بود. چند مرتبه لرزوند. یعنی یکی لزربدترین اتفاقای عمرم بود. خوب بود شوهرم خونه بود. چند بار لرزوند . شوهرم که تو حیاط بود یه بار تا اومد تموم شد. یه بار هم یه قلم رو اون برداشت یکی من و رفتیم تو کوچه. وگرنه تا شوهرم اومد من خودم رو رو بچه هام نگه داشتم. و رفتیم چند ساعتی خونه خواهر شوهرم. خیلی ترسیدم خیلی؛ نه به خاطر خودم به خاطر جیگر گوشه هام?
خیلی وحشتناک بوده ولی باور میکنین من فقط لرز زمین رو احساس کردم. شوهرم میگه تابلو ها میرفت اینور اونور. کابینت و شیشه ها صدا وحشتناک داشتن. همه چی
ولی من وقتی خودمو رو بچه هام نگه داشتم دیگه هیچی نفهمیدم. کور و کر شدم.
از طرفی دلم پیش بابا و مامانم بود. ? اخه هفته پیش بابام بالون قلب زده بودن. مامانم هم پاهاشون خیلی خیلی درد میکنه تا وقتی بلند شن خیلی اذیت میشن. الان دم در ورودی پلاس شدم. سرماخوردگی که هم دارم. دیگه کلا بهم ریختم. دعا کنین. همه چی بخیر بگذره.

1402/07/16 16:52

فقط از وقتی اومده اینجوری نشسته بالا سرش هی تب میگیره
بچه ام بد کلی نق خوابید هی تب سنج رو می‌کنه زیر بغلش اینم بیدار شد

1402/07/16 20:16

پاسخ به

منم اون یکیو خوابوندم ولی این یکی نمیخوابه.همش میگم پیشم باش?

خوب بخوابین جیگرا

1402/07/16 23:12

پاسخ به

وای ب خدا خواب م میااااد یبوست شدم مقعدم دررد گرفته. رفتم قرص ملین خوردم

واخ واخ بری دستشویی نتونی بکنی بعدش دردش وحشتناک هست

منم شب نتونستم بخوابم از 7.30 هم بیدارم خیلی تنهام یکی نیس حداقل دستی برسونه با دوتا بچه ای سرما خورده مریض موندم تنها اون نق میزنه این نق میزنه از شانس ? منم هردو اسهال شدن

1402/07/17 08:30

دیشب داشتم ظزف میشستم یهو حوله ظرفشویی کنده شد واخ واخ کل آشپز خونه ب فنا رفت

1402/07/17 09:56

پاسخ به

کارش چیه

کاشی کاری...تو کار نمای ساختمون..سیمان..گچ...دکورسیون داخلی خونه..کاغد دیواری....اینجور کارا..گاهی ی کار یک روزه براش ایجاد میشه...همونو فک کن یهو ندن...

1402/07/17 09:33

برادر شوهرم ی بار اومد خونمون دید شیر دستشویی چکه می کنه گفت این پول اب میگم از چی بالا میاد ....شیرتونو درست کنبد منم گفتم پول نداریم.
ساکت شد.
خدارحمت کنه مادرشو
وقتی زنده بود همش شیر اباش خراب بود هرچی ب پسر بزرگش می گفت محل نمی داد....شوهرم رفت کل شیر ابا خونشو عوض کرد...الان یه شیر اب یک و خورده ای تومنه
حالا ک مادرشوهرم فوت کرده اومدن تو خونش نشستن....ازون شیراب ها استفاده می کنن

1402/07/17 09:45

بیچاره شوهرمم ازش خیلی حساب می بره
نیت بدی نداره هاااا
میگ وقتی ادم شوهرات رسما میگن ما نمیتونیم کمک مرینا کنیم
چرااا می خوای زود برگردی
بری کاشان دست تنهااا هیچکی یه لقمه عدا نده دستتو بارداریم هیچکی سرم نمی زد..
گفت اینجا خونه باباته هرموقع خواسی قدمت ب روی چشمه.خودم پوشک نی خرم برات
خودم شیرخشک...
هرموقع من صلاح دیدم می ری خونت????

1402/07/17 10:16

پاسخ به

چندتا

عکس از خودتون

1402/07/17 15:37

پاسخ به

اصن چ شکلی ان من تا حالا ندیدم

تو هم برو بگبر دیگ

1402/07/17 19:15