مادران آبان 🍁آذر🍂402

94 عضو

پاسخ به

تو رو دیگ برا چی?

وولا نمیدونم?
اصن خیلیا رو بلاک کرده
بی دلیل
ک هیچ حرفی نزدن

1402/06/11 18:38

پاسخ به

تو خو استراحتی وللش زنگ بزن

منکه نمیرم اگه همشون برن میریم یسر فعلا که احمد هیئته تاچهارشنبه نیست منم تنها نمیرم
زنگش که زدم

1402/06/11 18:39

پاسخ به

وولا نمیدونم? اصن خیلیا رو بلاک کرده بی دلیل ک هیچ حرفی نزدن

معلوم نی اینا بالیلا دست به یکی داشتت

1402/06/11 18:39

پاسخ به

من چرا میتونم

من یکم یکی باهام تند حرف بزنه برم جواب بدم اشکم در میاد.خیلی بدم میاد از این اخلاقم

1402/06/11 18:39

پاسخ به

من شوهرم نزاشت هیچکدوم دخالت کنن

ی هفته قبل عروسی
با شوهرم بحث کردم و قهر بودم
واس همی اونا راحت دخالت کردن
روز عروسی ما قهر بودیم?
دیگ اومد دنبالم ارایشگا و رفتیم فضا سبز
یکم یخامون اب شد

1402/06/11 18:40

پاسخ به

من یکم یکی باهام تند حرف بزنه برم جواب بدم اشکم در میاد.خیلی بدم میاد از این اخلاقم

منم این اخلاق رو دارم
ولی کم نمیارم کلا جلوشون

1402/06/11 18:40

پاسخ به

ی هفته قبل عروسی با شوهرم بحث کردم و قهر بودم واس همی اونا راحت دخالت کردن روز عروسی ما قهر بودیم? ...

????توروحت مریضی ها

1402/06/11 18:40

پاسخ به

منم بعد اینکه اشتی کردم باشون دیگ حرفمو میزنم ب شوخی جدی رک میگم میرینم بشون کوچیک بزرگم نمیشناسم

منم دیگ زیاد دلم بشه رک میگم

1402/06/11 18:41

پاسخ به

منکه نمیرم اگه همشون برن میریم یسر فعلا که احمد هیئته تاچهارشنبه نیست منم تنها نمیرم زنگش که زدم

منم همه رفتن نرفتن
جاریم عمل کرد نرفتم
مگ خودشون سراغمو میگیرن
نع

1402/06/11 18:41

پاسخ به

سلام شاید بلاکت کردن مث ما?

شاید

1402/06/11 18:41

پاسخ به

ولی خو تو چرا انداختنت بیرون

نمیدونم
من چندروز بود تو گروه نمی اومدم نمیدونم چه خبر بوده

1402/06/11 18:41

مادرم اجازه نمیده خواهرم بیادهمراهم???

1402/06/11 18:41

پاسخ به

معلوم نی اینا بالیلا دست به یکی داشتت

ب تخم چپم

1402/06/11 18:41

پاسخ به

عروس جماعت همینه

پندری خودمون عروس نیستیم??

1402/06/11 18:41

تنهایی برم

1402/06/11 18:41

?

1402/06/11 18:42

پاسخ به

منم همه رفتن نرفتن جاریم عمل کرد نرفتم مگ خودشون سراغمو میگیرن نع

منم معلوم نیست برم البته اگه همشون برن دیدنشون
چاپلوس بزرگ مهمه خوارشور???

1402/06/11 18:42

پاسخ به

????توروحت مریضی ها

تقصیر خودش بود
هی حرف خانوادش رو گوش میداد
هی بش میگفتن خرج نکن
عروسی نگیر

1402/06/11 18:42

میگفتن کورنا هس مریض میشیم

1402/06/11 18:42

پاسخ به

پندری خودمون عروس نیستیم??

مامثل اونا نیستیم

1402/06/11 18:42

پاسخ به

نمیدونم من چندروز بود تو گروه نمی اومدم نمیدونم چه خبر بوده

?

1402/06/11 18:42

پاسخ به

مادرم اجازه نمیده خواهرم بیادهمراهم???

خو تو برو
مگ‌تنهایی جایی نمیری؟

1402/06/11 18:42

پاسخ به

تقصیر خودش بود هی حرف خانوادش رو گوش میداد هی بش میگفتن خرج نکن عروسی نگیر

???

1402/06/11 18:43

پاسخ به

میگفتن کورنا هس مریض میشیم

واه نکبت

1402/06/11 18:43

پاسخ به

اره

خب ابجیت باید بهت میگف

1402/06/11 18:43