گروه داستان فاطیما

امین پیام داده الان خودم دادگاه زدم بیرون

1403/02/03 13:03

فریاد باهام بود الان 1ساعت خرابکاری کرده تو گرما بچه کشتم قاضیه حکم جلب نداد و دوباره رفتم دادستانی 1ساعت نشستم جلسه داشت تمام نکرده بود بچه خیلی اذیت شد زدم بیرون گفتن شنبه بیا پیش دادستان

1403/02/03 13:06

فاطی برو شکایت کن اونا چطوری برای فوش تو شکایت کردن توهم برو بخاطر تهدیدهاش شکایت کن تا گوه نخوره اینطوری پیام بده لاشی

1403/02/03 13:11

اینقد اعصابم داغون یکریز فقط رو فریاد دعوا داد بیداد میکنم به محضی رسیدیم حمومش کردم و خواستم پیرهنش بپوشم لجبازی کرد محکم هولش دادم خیلی گریه کرد الان رو پام گذاشتم بخوابه اومدیم خونه خودمون ناهار نداشتم فعلا چیزی بهش ندادم بخوابه سیب گوجه آماده کنم برا ناهارش

1403/02/03 13:57

قاضیه خیلی حرومزاده اس

1403/02/03 13:57

رفتم از 10 تا وکیل کارمند دفتری دادگاه پرسیدیم ینی حکم جلب نباید بده میگ من دوبار جلب دادم ولی چون پیدا نکردین حکم غیابی 1ماخ دیگ میدم میگم خب 1ماه دیگ چی رای میدین میگ غیابی میدم ک متاسفانه پیدا نشد و خونه بلوکه میمونه تا این پیدا بشه گفتم چ حرفیه میزنی خب چطور پیدا بشه چطور بگیریم این اقا رو وقتی جلبی نداریم اگ بریم خودمون پیداش کنیم حتی مامور کلانتری هم نمیتونه دستبند بهش بزنه میگ جلب نداری

1403/02/03 14:00

گفت خانم برو بیرون گفتم چی برم بیرون جواب میخوام حکم میخوام گفت 2بار بهت حکم دادم گفتم توام ندادی قاضی قبلی داده گفت هرچی من الان رای بلوکه کردن خونه رو میدم

1403/02/03 14:00

گفتم این چ قانونی داد میزد گمشو بیرون من قاضیم زنگ زد به حراست اومد گفت بگیرین این خانم گفتم فک کنم فیلم زیاد میبینی قانون ک تو باشی میخوام نباشه الان میرم پیش دادستان گفت خانم گمشو هری گفتم قاضی مملکت نگا جلو ارباب رجوع چطور حرف میزنه به یک زن

1403/02/03 14:01

صندلیش کشید عقب گفت بخدا نرفتی بیرون یه چک میخوابونم گوشت گفتم باباتم نمیتونه گفت هرری آقا این خانم دستش بگیر بندازش بیرون گفتم باید برم ازت شکایت کنم ببینم کدوم مرد میتونه دست بزنه به یه زن بندازش بیرون قاضی بی سواد ک جلب نمیدی میگی خونه رو بلوکه میکنم میگ قانون اینو میگ اگ 2بار جلب دادی نتونست رای غیابی میاد گفتم خیلی بیسوادی رفتم دادستانی جلسه داشت و با کلی کارمندا و 10 تا وکیل حرف زدم گفتم این چیه ینی نمیشه جلب مجدد بده گفتن چرا تا زمانی ک پیدا نشه جلب باید تمدید بشه گفتم این میگ بیشتر از 2بار غیر قانونی

1403/02/03 14:04

گفتم نقطه زنی چیه اینم غیر قانونی چون میگ اون قاضی قبلی ک اینو بهت داده کارش غیر قانون بوده گفت ن اصلا غیر قانونی نیس نقطه زنی گفتم پس این قاضیه معلوم شد سواد نداره

1403/02/03 14:05

فریاد پی پی کرده بود جلسه دادستان با معاون هم طول کشید مجبور شدم بیام خونه به مدیر دفترش گفتم شنبه میام ببینم این چه قانونی ک این قاضی اینجور ی داد بیداد فوش میده به یه مظلوم ن جلب میده ن چیزی این چ قانونی من این شخص چطور باید بگیرم

1403/02/03 14:06

به همون خدا شک ندارم دایی امین ک تو اطلاعات هست رفته پیش این قاضی ک پروندم اینجور مونده وگرنه مگ میشه با تمام شواهد پروندم بخوابه ن جلب بگیریم ن نقطه زنی

1403/02/03 14:07

گفتم چطور میتونه بگ دوست پسر نداری کی خرجت میده چندبار با شوهرت رابطه عقب جلو داشتی اینا قانونی هست ولی جلب و رسیدن به خونم غیرقانونی گفتن قاضی اینجور گفته گفتم بله وکیل کمیته هم اومد باهاش حرف زد قرار شد خبری بشه گفت پس شنبه حتما بیا پیش دادستان با خودشون صحبت کن

1403/02/03 14:08

بچه ها داییم زنگ زد گفت داریم میایم اهواز بریم دادگاه ببینیم جریان این قاضی و حرفاش چیه گفت ما چند بار از اینجا پاشدیم اومدیم از کار بار انداختیم ک شاهد شیم حالا بلوکه میکنه تا کی این ینی چی گفتم باشه گفت نمیدونم این همه سال اون عموهات چیکار میکنن اونجا اینقد دوس آشنا دارن ولی نمیخوان رو بزنن به کسی اینو انجام بدن هی یه دختر با یه بچه میفرستن میگن برو ببین چی شد گفتم اونا ک تقصیری ندارن کلی باهام دعوا کردن گفتن از بس ابله ای کودن با شوهر کردنت خاک برسرت خیلی ناراحت شدم خودم صب ک قاضی اینجور بهم میگفت برو گمشو بیرون و اینا اصلا هنوز هضمش نکردم من هرجا میرم بهم میگن برو بیرون خب واقعا چیکار باید کنم از زندگی اینقد سیر شدم رو نماز هرچی میخواستم تسلط داشته باشم اصلا یادم نمیومد چی بخونم ن رکوع ن قنوت تشهد هم یادم نمیومد اصلا چندبار نماز قط وصل کردم هرچی میگفتم خدایا چی بود گفتم ولش کن اصلا نخوندم حالم خیلی داغون

1403/02/04 00:56

هیچ جوره صابخونه زیر بار نمیره ک با این حجم باد امروز وسایل تکون نمیخورن میگ باد امروزی وسایل به آسمون میبره ولی باد اون روز وسایل ریخت جلو راه اب

1403/02/04 01:08

1403/02/04 01:09

سلام خانما چندروز دنبال کار سرایداری میگردم تو تهران چندنفر گفتن ک فک کنیم خبر میکنن ببینن با یه بچه میتونن بپذیرند ولی یه آقا گفت من برا یه واحد مامانم میخوام خودمم تو همون ساختمان مجرد هستم میتونی تشریف بیاری فقط جای خواب خورد خوراک با ماست ک باید خونه رو مرتب کنی و یه ناهار شامی برا مادرم درست کنی بعدش خودت میتونی دنبال کار باشی ک حقوق داشته باشه ما بهت حقوق نمیدیم چیکار کنم بنظرتون قبول کنم برم ک پاره وقت برم کار بگیرم یا ن گول نخورم با یه بچه برم بهم بگن نمیشه بمونی و..

1403/02/05 00:56

بجه ها کسی اومد بهم گفت میتونم تخمک بفروشم ولی بخاطر داروها نمیشه فعلا شیر میدم میگ تخمکم خوب نیس یا رحم اجاره ای اینو خودمم نمیتونم قبول کنم چون روحیه ای حساسی دارم با اون بچه تو شکم اخت میشم وجدا کردنش برام سخته ولی میگن 300 میلیون اینجور میدن حالا نمیدونم چیکار کنم بنظرتون این کار کنم بارداریم تا 9 ماهگی شکم اصلا نداشتم حداقل چندماه آخر میتونم دوراز فامیل باشمم کسی نفهمه خودم نمیدونم چیکار کنم لطفا رو این موضوع همه تون بهم مشاوره بدین خیلی دارم بهش فکر میکنم چیکار کنم بنظرتون یه راهی جلو پام بزارین خودم اینقد فک میکنم نمیدونم چی درسته چی غلطه شماها دارین از بیرون میبینین راحت میتونین بهم مشاوره بدین خودم سردرگمم ذهنم دغدغه زیاده راه حلی ندارم گیجم

1403/02/05 01:23

بچه ها هنوز حرفای قاضی تو سرم میچرخه میگ تو با نقشه وارد زندگی اون اقا شدی و بخاطر خونت گولش زدی ک ازش بچه دار شی بخاطر ک سقطش نکنی ام خونه رو دادی گفتی بعدن ازش هم بجه بگیرم هم خونه رو ولی دستت رو شده چرا از شوهرت ک 7 سال باش زندگی کردی پس بچه نیاوردی گفتم اصلا چرا از 10 سال پیش من باید بپرسی من نباید جواب 10 سال زندگی قبلیم بهتون میدادم ک الان بگین من نقشه داشتم گفت من قاضیم باید به تک تک سوالام جواب میدادی گفتم خیر قاضی رو این پرونده بودی ن قاضی 10 سال زندگی پیشم اصلا اون چیزا به شما ربطی نداره ک پرسیدین من ازتون شکایت میکنم گفت هرری و اون داستانا و من مقصر دونست گفتم شک ندارم کسی اومد رو پرونده بهتون گفت منو بچرخونید وگرنه کی با داستان زندگی قبلی کسی کاری داره یا این حرفا به شما چی خونم بدین گفت 1ماه دیگ رای میدم ک خونه تابد بلوکه شه حالا شنبه میرم دادستانی اگ دیدم جایی دستم بند نبود از قاضی به دیوان عالی شکایت میکنم بخاطر سوالات بی مورد و این روند پرونده

1403/02/05 01:29

اینم بگم خیلی بهش فک کردم آخرش چی میشه این موضوع دیگ خیلی کم آوردم از همه ور از همه من فهمیدم مدرسه اوت دخترش کجاست رفتم با مدیر مدرسه صحبت کردم گفت نامه از دادگاه بیار ک آدرس خونه رو بهت بدم و بگم کی و چ ساعتی میاد دنبال بچه اش برا همین بود ک گفتم خبرای خوبی دارم آخر هفته میام میگم تصورم این بود ک قاضی دوباره جلب میده ک ببرم اونجا ولی این حرفا رو شنیدیم از دیروز تا الان حالی ندارم یه لقمه غذا بزور میخورم از شدت ناراحتی وقتی میبینم اینجور ظلم میشه چ فایده داره من مگ نمیگه تو مقصری و قانون نمیشه کاری کرد تصمیم دارم صب برم دم در مدرسه دختره وقتی تعطیل کرد ببینم اون امین بیشرف یه چاقو کنم تو قلبش تمام کنم این داستان خیلی دارم بهش فکر میکنم وقتی قانون برا من کاری نمیکنه و من جریمه میشم من مقصر میشم پس بزار بکشمش اعدامم کنن چون قانون با اوناس دیگ

1403/02/05 01:35

امروز بهم زنگ زد گفت کاری میکنم ک بری بغل ننه بابات بخوابی این روز فراموش نکن چرا بزارم اون منو بکشه زندگی‌ کنه من میکشمش

1403/02/05 01:36

سرشب بهمون خبردادن پسرهمسایه قرص برنج خورده تو خونه مرده بعد دوروز فهمیدن چون زنش جداشد به بچه اش وابسته بوده دادگاه بچه رو داده به زنه فعلا اینم تاب نیاورد قرص خورد وقتی رفتن دیدن عکس دخترش تو بغلش خوابه بردن بیمارستان گفتن دوروز پیش مرد گفتم واقعا این قرصا رو ازکجا میارن گفت دلال گفتم خوب این دلال ها رو چطور پیدا میکنن اینا بهم خندیدن گفتن نکنه دنبالش میگردی توام بخوری گفتم ن بابا من چرا بخورم بچه کوچیک بی تکلیف دارم کی فردا روز نگاش میکنه چشم تو دنیا بمونه ولی واقعا به ته دنیا رسیدم خیلی بده

1403/02/05 02:00

بچه ها برم دوره قالیبافی این بنظرتون چطوریه میتونم از پسش بربیام سخت نیست فروش دارم یا ندارم

1403/02/05 13:26

ببین قالی بافی شیرین و راحت
فقط چون نخ هاش ریزه چشم های قوی میخواد
کسی ک بهت وسایل میده همون ممکنه ازت بخره
مثلا برای یه قالی 6 میلیون وسایل میگیری همون طرف بافته شدش رو ازت 18 تا 20 میلیون میخره
اندازه تابلو فرش

1403/02/05 13:44

داستان فاطیما

داستان فاطیما

نی نی+ را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید

برای عضویت در خبرنامه نی نی+ آدرس ایمیل خود را وارد نمایید

ورود / ثبت نام

فراموشی رمز عبور