#کابوسجذابعشق
────⊹⊱🔥⃟🍷⊰⊹─────
#PART_90
اشکم رو پاک کردم
_ تو کی باشی که بخوای به من دستور بدی؟ برو کنار میگم عوضی
به محض تموم شدن حرفم بازوم رو کشید و محکم روی تخت پرتم کرد
با دستاش مچ هردو دستم رو به تشک چسبوند
صحنه های پنج سال قبل جلوی چشمم زنده شد
کنار گوشم غرید
_ بتمرگ سرجات و عوضی درونم رو زنده نکن مدیا!
زیر فشاری که به مچم وارد کرد داشتم سکته میکردم
_ وقتی میگم پدرت تو رو سپرده دست من تو گوشت فرو کن!
تند تند خودم رو تکون دادم تا از دستش رها بشم
_ پدرم خبر نداره که دخترش رو دست آدم وحشی سپرده
_ آره من عوضیم من وحشیم
داشتم نفس کم میاوردم
_گفته بودم شایعات رو باور کن!
نگاهم رو به صورتش کشوندم
حس کردم انگار جسمش اونجا بود و روح توی تنش نبود
این صحنه رو پنج سال قبل هم دیده بودم
وحشت زده جیغ زدم
با صدای جیغم انگار به خودش اومد و کنار کشید
کلافه دستی لا به لای موهاش فرو کرد
انگار سر درگم بود
بدون حرف اضافه ای از خونه بیرون زد
مات به رفتنش نگاه کردم
فکر نمیکردم به این آسونی بیخیال بشه و بره
دستی به صورتم کشیدم خیس از عرق بود
سردرگم و گیج از رفتار آرمین از تخت پایین اومدم
هراسون گوشیم رو برداشتم و به غزاله زنگ زدم اما هرچقدر بوق خورد جواب نداد
─────🔥⃟🍷⊰⊹─────
1403/07/07 13:39