عمم رفته بود فاتحه فک کن باباش پا میزارع بیرون
داداششو میده همسایه خواهر هاش میفرسته مغازه یکیش کووچیک تو کوچه بازی میکنه درجا میرع در قفل میکنه انجام میدم ساعت مرگ خودش هم نوشته ساعت 5
همسایه شک میکنه تا بچه ها بلند میکنه از بالا در میگن هستی به در آویز شده
تا میارن پایین مرک مغزی شده میبرن بیمارستان بعد چند ساعت کلان قلبش ایست میکنه تا صبح به عمم نگفتن موقع اذان صبح جنازس میارن پیش عمم
1402/11/20 01:46