*****~mom~ًًّّّ****

26 عضو

مهدیه من چیزی که خیلییییییییی حرصمو در میاره خیلییییییی اینه که کسی بیاد خونم حالا چه مادر خودم چه مادر شوهر چه هر *** حرف خونمو بیرون ببره ازش متنفر میشم چن بار اخطار. میدم تکرار. کرد یعنی به قصد جونمممم باشه حرفی از زندگیم بهش نمی‌زنم از مشگلام

1403/10/10 13:44

دنیا گفتش یه تخم مرغی چیزی درست کن بیار حالا کی سر ظهر تخم مرغ میخوره خودم گفتم برو براشون بیرون بر غذا بگیر😂😂😂😂

1403/10/10 13:44

جرت میداد😝😝

1403/10/10 13:45

مامانمه ولی خیلی حرصم میده

1403/10/10 13:45

ببین یه جوارایی به آبجیت رسونده که تو بارداری وغذا نمیخوری

1403/10/10 13:45

منم نگفتم دنیا این آمده دیده رفته زنگ زده ابجیم گفته خیلی اعصابم خورد شد

1403/10/10 13:45

چ ربطی داره دیشبم به خودم گفت گفتم مامان حالا آدم دو روز گوشت نداشته باشه میخاد چی بشه به خودمم میگ آدمی نیست ک فکر داشته باشه و عقل

1403/10/10 13:46

بنظرم یه جوری گفته که آبجیت بهت برسونه بیشتر غذا بخوری

1403/10/10 13:46

بهت چی گفت

1403/10/10 13:46

میگم به خودم گفته

1403/10/10 13:46

غذارو نشون شوهرم داده انقد خجالت کشیدم

1403/10/10 13:47

خو بهش بگو مامان من فعلا میل ندارم بذارش برا بعدا

1403/10/10 13:47

میگ تو باید بخوری گوشت بخوری گفتم مامان من از اون روز دارم گوشت میخوزم حالا چهار روز نخورم میخام بمیرم

1403/10/10 13:47

بخدا انقد میزدمت تا عقل بگیری صدیقه جونم می‌دونم تو دلت پاکه از رو در پاکی ساده ای این کارا رو می‌کنی ولی بببین مردم بد ذات شدن دستتو با عسل بکن دهنشون گاز میزنن بقران آخرشم میگن مگه چیکار کردی یا نمی‌کردی بببین شوهر تو همیشه جون نیس همیشه موقعیت شغلی خوب ندارن همیشه پول تو دست بال نیس آدم از فردا خودش خبر ندارع شاید چن وقت نتونست کار کنه ببین همین آدما با منت هم شده بخدا پول نمیدن بهش پس چرا یادش نمیدی اول خودت تغییر کن دست از دلسوزی بیجا بردار بعدشوهر باد بده پس انداز بکنین اینده خودتون چی میشه بچه هاتون تا کی قرارع خودتونو فدای برادر شوهر خواهر شوهر مادرشوهر عمو شوهر کنین

1403/10/10 13:47

میگم نمیفهمه

1403/10/10 13:47

آها بگو هر روز میخورم این دو روز تموم کردیم

1403/10/10 13:47

گفتم

1403/10/10 13:48

واقعا حق باشوهرته رسول بود بگه دعوا اساسی با من راه مینداخت که چیکار داره به خونم

1403/10/10 13:48

کیه ک بفهمه

1403/10/10 13:48

نه این طفلک اونجوری نیست منو میگ چرا یادم ننداختی
ولی من ناراحت شدم از کارشون خوشم نمیاد

1403/10/10 13:48

دیشبم به بابام گفتم من نون خشک خونمو میخورم ولی راضی نیستم چیزی برام بیارین

1403/10/10 13:48

من شوهرم گفت تو برو خونه بابات تا فرشارو بدم قالیشویی بعد منم روم نشد به شوهرم بگم رو نمیبینم از مامانم ک برم الکی بهش گفتم اونجا راحت نیستم قبل اینکه فرشارو بدیم به مامانم گفتم جواد گفته برو خونه مامانت یه تعارف نزد ک بیا خونمون

1403/10/10 13:49

دقیقا درسته درست میگی

1403/10/10 13:49

بعد این دلسوزیای بی جارو نمیخام

1403/10/10 13:49

مامانم باشه صدیقه هر آدمی در جایگاه خودش باید حد خودشو بدونه این آدم که تو میگی مامان یه آدم بالغ و عاقل و سن کرده س اگه می‌دونه تو خونه دخترش کم کسری هم هست نباید جار بزنه یا باید خودش بنا به تجربه چندسال زندگیش بگه آدم که همیشه اوکی نیس همیشه همه چی کامل جور نیس گاهی پیش میاد آدم ندارن بخره یا داره ولی اولویت اینا نیستن من بعضی وقتا نق میزنم فلان چیز نیس مامانم میگه دنیا رسول گناه داره پول سنو پول دکتر پول. دارو هر ماه پنج شش تومن خرجته خرج خونه و وام بدهی و مگه چقد کار می‌کنه بهش فشار نیار بخدا حق به من نمیدن حتی بابام

1403/10/10 13:50