دقیقا منم یاسمن مادرم اینا پشتم موندن وگرنه حالا حالا ها با مادرشوهرم مونده بودم برج 2 دعوا شد موی بچم مادرش برد زد شوهرم اومد سر من خالی کرد دستم شکست رفتم خونه مادرم هم خودم دیگه خسته شده بودم هم خانواده ام که دعوا میشد میرفتم اونجا پدر ومادرم گفتن دیگه خونه نگیرن نمیری راحت خونه گرفتن یکم راحت شدم ولی باز دخالتاشونو دارن
1403/08/01 16:13