گروه چت داستان

109 عضو

حمیرا دیگه ندیدی روز اول گفت نبینم باهاش بخوابی

1403/09/28 10:29

بازنای دیگه😅

1403/09/28 10:29

خیلی گناه بزرگیه،من میگم طرفو نمیخای جدا شو

1403/09/28 10:29

ولی خیانت اصلا

1403/09/28 10:29

نمیدونم ولی دیگه واقعن خدا از اونا رو برگردوننده

1403/09/28 10:30

اره واقعن

1403/09/28 10:30

عجب
واقعا اونی که کاربلده لو نمیره حمیرا انقد قر و قمیش اومد هیشکی هیچی بهش نگفت
اناهیتای بدبخت

1403/09/28 10:31

دیگه اناهیتام گناه بزرگی کرده

1403/09/28 10:32

نتیجه کاراناهیتاخیلی بدترازحمی بود

1403/09/28 10:34

اره دیگه
خیلی بده بچه ای که بهش دل بسته بفهمه از خودش نیس

1403/09/28 10:36

ولی خیلی سیروان رو دوست داش رضاتومست بودنش بهش خیانت کرده وگولش زده

1403/09/28 10:36

آدم ها واقعا در شرایطش که قرار بگیرن چه کارا که نمیکنن
کاش همون موقع از سیروان جدا میشد با رضا میرفت

1403/09/28 10:36

وای اناهیتا چیکار کرد..😳

1403/09/28 10:44

اینو میگن یه داستان خوب حالا هیجانی شد از یکنواخت بودن در اومد🙂

1403/09/28 10:45

چ داستان عالی شد

1403/09/28 10:48

ایوووول

1403/09/28 10:48

ازون بکن نکن ساسان وساغردرومد

1403/09/28 10:49

😀😀💃💃

1403/09/28 11:42

وای تازه خوندم عالی

1403/09/28 11:43

اره واقعا.20سااال طناز بیچاره رو ویلچر نشین کرد و هنوز طعنه هم میزد ک فلجی .حالا خودش فلج شد

1403/09/28 11:45

اره واقعا

1403/09/28 11:46

ایتجاست ک میگن خیانت تو زندگی، زندگی رو بهم میزنه واقعا
اول بابایه ب بتول خیانت کرد و دلشو شکوند.بعدم بتول ب طناز داداشا ب هم .زنداداشا ب شوهراشون
برکت رفت از زندگیشدن

1403/09/28 11:47

😂😂

1403/09/28 11:47

میگن از اون نترس ک های هوی دارد ازون بترس که....

1403/09/28 11:47

😁😃

1403/09/28 11:48