گروه چت داستان

76 عضو

ولی هنوز کامل نیس

1403/10/09 12:28

عربه عرب لامصب 😂😂😂

1403/10/09 12:28

براهمینم ارث دادبش دهنشوببنده

1403/10/09 12:28

اینم هس

1403/10/09 12:28

نگو شاید عرب باشه تو گروه سو تفاهم میشه

1403/10/09 12:28

اینم هس 😩

1403/10/09 12:28

آره

1403/10/09 12:29

والا

1403/10/09 12:29

من عربم

1403/10/09 12:29

منظورم اونا هس ن بقیه

1403/10/09 12:29

اره اونجا که میگفت به تو ارثی نمیرسه ولی ما چون میگیم قانون اشتباه میکنه بت ارث میدیم
ینی یه سرو سری باهم دارن

1403/10/09 12:29

😱😬

1403/10/09 12:29

خدا حفظت کنه 😁

1403/10/09 12:30

ازطرف من ببخشش

1403/10/09 12:30

آره لنتی خاک بر سر

1403/10/09 12:30

من حس میکنم ب داداشش شاهرخ ربط داره

1403/10/09 12:30

یا ب حمیرا

1403/10/09 12:30

اون ک صددرصد

1403/10/09 12:30

چون گف میریم خونه پدریت همه چیو میگم

1403/10/09 12:30

وگرنه خبرش چجوری میتونست بگوش حمیرا برسه وقتی هنوز هیچکس نمیدونست

1403/10/09 12:31

عزیزم من ک توهین نکردم
منظورم ب این قضیه بود نه دوستان

1403/10/09 12:31

بنظرم دوباره داستان برمیگرده سمت عمارت بتول

1403/10/09 12:31

والامن دیگه حسام تاهمینجابوددیگه مغزم کشش نداره حدس بزنم😂

1403/10/09 12:31

نه بابا شاهرخ که از خداااش بود با ساسان ازدواج کنه شکیلام با سبحان که به پول برسه
کاسه کوزه هاش ریخت بهم
ولی حمیرا میتونه باشه

1403/10/09 12:31

عزیزم ناراحتی شدی از حرفم؟

1403/10/09 12:31