گروه چت داستان

109 عضو

جالبه حمیرا رو حامله نکرده
چرا بهش میگی مرد ؟تف بهش با خیانتکاراش

1403/10/11 13:59

وای آصفه چقدر سلیطه از آب درومده

1403/10/11 14:05

نعیم فک کنم ناقصه

1403/10/11 14:09

وااای یبار تو حموم انگشترمو دراوردم ک دستمو خوب بشورم.گذاشتم ته لگن.از اخر خالی کردم حموم شستم رفت تو چاه.
خدا رحم کرد همون اول لوله مونده بود.با چنگال کشیدمش بیرون.نمیدونی با چ استرسی دراوردمش.اگه دستم میلرزید و هل میخورد .میرفت ته چاه

1403/10/11 14:11

دختر برو دکتر آمپول میده باز میشه .میدونی با اون حمپجم گرمی ک داری میخوری یهویی چ اسیبی ب خودت میزنی

1403/10/11 14:12

سلاااااااااام

1403/10/11 14:12

خوبین

1403/10/11 14:12

😁

1403/10/11 14:12

من الان رسیدم خونه

1403/10/11 14:12

عین گوشواره من شده پس 🙁

1403/10/11 14:13

والا
حیوونتر از ساسان وجود نداره دیگه

1403/10/11 14:13

کوزتی تمام شد؟😂

1403/10/11 14:13

نه به اون عزیزکم گفتناش نه به حالا 🙁

1403/10/11 14:13

بچهها من میگم یادتونه شکبلا به ساغر گفت نمیبخشمت،احتمالا نفرینش کرده که زندگیش خوب نباشه عذاب بکشه
به نظرم باید بره برای حلالیت

1403/10/11 14:14

کوزتی که صبح تموم کردم
رفتم بازار با عمم
بعدشم رفتم موندم خونه عمم
دگه الان اومدیم خونه با بچه ها
خداروشکر فعلا کوزتی نمیخاد مرتبه همه جا 😂😂

1403/10/11 14:15

دقیقا

1403/10/11 14:15

یعنی ر.ی.دم. توی پیشونی این ساغر😬

1403/10/11 14:15

عمت نزدیکته؟انقد دوس دارم یکی ار اقوام خودم نزدیکم باشه برم خونش یا اون بیاد.حیف ک دورن همه

1403/10/11 14:16

اره خیلی خوبه

1403/10/11 14:17

مسلط باش عیزم

1403/10/11 14:17

هوم

1403/10/11 14:17

چی بگم والا
حالا هر کی به ساغر نزدیکه وتلفنی چیزی ازش داره بگه از شکیلا یه حلالیت بخواه
ضرر نداره که

1403/10/11 14:17

آره نزدیکیم
اگه دور هم باشیم ما خودمون رو بهم میرسونیم
من اینقدر که وابسته عمم هستم و همیشه و همه جا کنارهمیم
این حس رو به مادرم ندارم یا مادرم به من 😂😂😂😂😂

1403/10/11 14:17

😂😂😂

1403/10/11 14:17

وقتایی مریضی خودم بچه ها
هر اتفاقی بیفته
هرچی هرچی اول عمم در جریانه 😂😂

1403/10/11 14:17