مادران مرداد ۹۸

44 عضو

پاسخ به

مامانا بچه های شمام وقتی ساکتین یکم ساکتن وقتی حرف میزنید با دیگران داد و هوار میکنن؟؟؟؟

ارهههههه
بخدا من جرئت ندارم زنگ بزنم ب خانوادم دیاکووو اینققدر داد میزنه جیغ میزنه تا قطع میکنم تندی

1399/06/03 20:24

پاسخ به

من ی بار مادر شوهرم ی انگشتر فروخت برا شوهرم اونکه نفهمممید خواجه حافظططططط بودا کل ملت میدونستن اون...

خدا پدرتو نگه داره چی میگی خوش ب حالت باز فروخت مادر شوهر من داره و نمیده
ما امسال 50 گذاشتیم رو پول پیش از وقتی فهمیدن ن زنگ زدن ن اومدن تا پولرو ک دادیم
50 تو من داده بود ب شوهرم گرف
از من 40 تومن میخواس انقد زنگ زد ک زودی برام بریز

یه ریالی ندادن تا حالا
ا نوقت شوهر من مرغ و میوه و برنج و هر چی ک بگی برا عید میگیره میبره

1399/06/04 18:33

پاسخ به

افرین??

فداتشم دیشب مادرشوهرم میگفت چرا حواست نبود بچه اینجور شد میخواستم بزنم تو دهنش
تا ما یادمون میره بیشعور خانوم زر میزنه
اعصابمو خورد کرد بخدا یکی منو ببینه نمیشناسم از بس لاغر و ضعیف شدم و حرص میخورم و به رو خودم نمیارم

1399/06/04 18:44

پاسخ به

اتفاقا شک کردم به خواهرشوهرم که شاید اونو بخوان بفرستن اینجا ولی اونموقع کارای مادرشوهرمو کی بکنه پس...

خب حالا فکر دیگه نکن شاید همین کاری که گفته میخواد بکنه
دروغ که نمیگه میگه؟؟

1399/06/04 20:36

بچها 1.8 درصد از 283 چقد کم میشه؟

1399/06/04 22:21

ینی هزار تومن کم میشه؟

1399/06/04 22:22

پاسخ به

خداااا??اره ارشیدام میگه دیه.

عزیزم خدا حفظشون کنه???

1399/06/05 01:24

پاسخ به

دهنت سرویس نگو سرت میاد???

من ک اون امتحان نهاییو گذروندم

1399/06/05 02:04

خسته شدم یلیوانم کامل نمیخوره.قبلا خیلی میخورد

1399/06/05 11:45

صبونه نمیخوره .غذا نمیخوره اب نمیخوره .این از اپشنایه دخترم

1399/06/05 12:05

پاسخ به

پارسال تاسوعا عاشورا درین 27 روزش بود انقد کوچیک بود نمیتونستیم بذاریمش تو کالسکه گذاشتیم تو کریر کر...

آخی?
نفس فکر کنم یک ماه و خورده ای بود
یه لباس سقایی مامانم براش گرفته بود از بس بزرگ بود منم با نفس توش جا میشدم?

1399/06/05 22:52

پاسخ به

? خدا کنه دیگ ب اون روزا دچار نشیم

الان داشتم مینوشتم که میخندم به اون روزا یهو عطسه کردم فکر کنم خدا شنید گفت صبر کن یه کاری کنم گریه کنی??

1399/06/05 23:15

پاسخ به

بعدش چی شد

هیچی دیگه اومدن اصفهان سر بزنن به خالش
خالش میشه زن عموی من
بعد خونه ماهم پیش خونه خالش هست
دیگه ماهم دعوتشون کردیم اومدن خونمون هی میگفت اجی
بعد منم خیلی سر سنگین بودم با پسرا مخصوصا این که برا اولین بارمم بود دیده بودمشون
بعد ابجی بزرگشم باهاشون بود هی ازم سوال میپرسید هی باهام حرف میزد گویا از من خوشش اومد بعد به خانواده اش گفت

بعد ما اخرای همون ماه اومدیم خوزستان عروسی دختر داییم
اینا هم اومدن عروسی بعد من که میرقصیم خواهر شوهر کوچیکم هی ازم فیلم میگرفت منم خیلی بدم اومد ب مامانم گفتم گفت خانواده پاکی هستن اینجور نیستن اشکال نداره
خلاصه تو عروسی هم پدر شوهرم هز داشت رو مخ بابام کار میکرد کا ارا پسرم خونه داره ماشین داره میخوام سربازیشو براس بخرم ماهی 20 میلیون حقوقشه مهندس برقه تحصیل کرده اس
بابامم خب گفت ماشاالله خدا حفظش کنه زیاد محلشون نداد

1399/06/06 13:51

پاسخ به

هنوز واکسن نزدیم دوشنبه بردم گفتن واکسن نداریم هفته بعد بیار

ویروسی بود؟

1399/06/07 15:59

پاسخ به

3 روز

نه منظورم چندروز بعد واکسن اینطور شد

1399/06/07 16:16

پاسخ به

شوهرم انقد عصبانی شد

حق داشته والا خوبه خودش خانومه و این عقاید رو داره خاک تو سرش

1399/06/07 19:59

پاسخ به

دستمال حوله ای اشپزخونه رولی بزرگا عالین

واقعا؟؟؟?
پس چرا برای شوهر من جواب نمیده اونا??

1399/06/08 15:24

پاسخ به

ععع چ بیشور، باید همش خودمون بگیم دکترا *** شدن همشون

اره بخدا .من خیلی چیزا یادم میره ب دکتر بگم .مثلا میخواستم بگم بنویسه ازمایش یکسالگی تو دفترچش

1399/06/08 16:17

بخدا یادم میره?

1399/06/08 16:24

پاسخ به

دو تومن چقد میشه تبدیل کنی به پول پیش؟؟ برادرشوهرم تو محل ما میشه پیروزی نبرد 175 تومن رهن کامل کرده

بستگی به متراژ خونه داره
ولی هر 30 هزار تومن یک میلیون تومنه
چون ما طبقه پایینو اجاره میدیم این اطلاعاتو دارم
مثلا اینا اگه نخوان دو تومنو بدن باید 66 میلیون بزارن روی پول پیششون

1399/06/08 20:50

پاسخ به

وااا، شاید وسواسه ? مادرشوهر من ک همه جوره بغلش میکرد اونجام بودیم ی بار اسهالشو شست ?اینجام میشست...

آره خیلی وسواسه?
علاوه بر اون تنبلم هست
ولی خودش میگه سنم بالا رفته کند شدم نمیگه دیگه خنگ شدم?
تاحالا نفسو نشسته ولی خیلی دوسش داره واقعا

1399/06/08 20:53

پاسخ به

اره ماهم جمع کردیم راه افتادیم با بچه کوچیک عذابه واقعا جایی رفتن ولی خب مجبوریم

مام یه دوسه ساعت دیگ راه میفتیم

1399/06/08 20:54

پاسخ به

تصویر

وای خدافداش بشم چ خوب وایستاده?

1399/06/08 21:59

پاسخ به

آخی زایمانت طبیعی بود یا سزارین؟

سزارین
تو چی

1399/06/09 11:59

پاسخ به

عاشورااااااا

امسال که انگار نه انگار محرم بود
پیش ما که هیچ خبری نبود

1399/06/09 20:52