پاسخ به آره بنده خدا واقعا دلسوزه
جاری من دختر عممه روز واکسن 6ماهگی درین پاشدن اومدن خونمون بچم تب 40درجه داشت زندگیم رو هوا بود تمام لگنای آب و پارچه های پاشویه کف خونه اومد نشست یه ذره کمک نکرد بهش گفتم خیر ببینی چایی دم کرده امادس یه چایی بریز بیار دستم بند بچس داره میسوزه گریه هم میکرد درین از درد واکسن جیغ میزد یه خورده نشستن بعدم پاشدن رفتن پشت سرم گفته بودم رفتم خونش منو پذیرایی نکرد به من بی احترامی کرد به من گفت پاشو چایی بریز
1400/04/07 02:35