قبل از بارداری،بعد از بارداری،بارداری

1851 عضو

پاسخ به

من نزاشتم ماشین بخره چون اونا دوست دارن,

اره ماشین میخوان به اسم شما باشه به کام اونا هرجا برید بگن جا هست ماهم میاییم مارو ببر فلان جا نبری هم کلی گلیه میکنن با اعصاب ادم بازی میکنن من همه اینا سرم اومده خوب کاری کردی

1397/05/15 10:06

شوهرمم میگه زیاد قاطی نشو باهاشون

1397/05/15 10:06

بذاربگن

1397/05/15 10:06

پاسخ به

منم زیاد صمیمی بودم ولی دارم کم کم ازشون فاصله میگیرم

منم تازه متوجه شدم هرچی دور باشی جواب بدی حدو حدودشونو رعایت میکنن این رفتاریه که خودشون باعثش شدن من انقد خوب بودم باهاشون انقد احترام میکردم میگفتن پسرمون میکنه یه چیز پیش میومد میگفتن زنش یاد میده

1397/05/15 10:06

به مادرشوهرمن باشه,صب 8بیدارشم برم بشورم بپزم,اخرشب بیام

1397/05/15 10:06

ولی ازاول توخونه خودم پختم براخودمون گفتم من جندتا غذانمیپزم فقط برا خودمون

1397/05/15 10:06

نشور

1397/05/15 10:06

مادرشوهرمن زیادنمیذاره پیش پدرشوهرم کارکنم اگه نباشه میگه این کارارو بکن

1397/05/15 10:06

منم پدرنباشه زیاد نمیکنم

1397/05/15 10:06

پاسخ به

اخه زشته. مثلا دیشب با شوهرم شام خوردیم دوتایی پاشدم جمع کردم ظرفارم شستم

اون اشکال نداره,جمع بودنی نشورزیاد

1397/05/15 10:06

پاسخ به

شوهرمم میگه زیاد قاطی نشو باهاشون

شوهر من برعکس خیلی دوست داره با خانوادش باشیم بریم بیاییم منم خیلی وقتا به خاطر شوهرم کوتاه میومدم میگفتم جهنم ولی باز یه حرف از توش در میومد شوهرمو تنها گیر میاواردن بهش حرف نامربوط میزدن اونم یه مدت حرف نمیزد باز روز از نو روزی از نو ولی جاریم انقد رکه همون دیقه میزاره تو کاسشون شوهرشم با خانوادش زیاد گرم نمیگیره جرات حرف زدن به خودشون نمیدن سر شام میاد شامشو میخوره اگه اضافی بمونی میره قابلمه بر میداره میگه اینم نهارمون

1397/05/15 10:06

پاسخ به

شوهرت چن سالشه

متولد68

1397/05/15 10:06

دیروزنرفتم خونشون ,پسرداییش اونجابود,بعدازظهری اومده درزده میگم بیشین چرا میری میگه اومدم اگه خاب دی بیدارت کنم نمیای دیگه خونه ما

1397/05/15 10:06

الان رفتم نیم ساعت نشستم داشتم باشما میحرفیدم اومدم خونه خودم

1397/05/15 10:06

من دقیقا اینطوری رفتار میکنم کسی جرات نداره بگه تو

1397/05/15 10:06

پاسخ به

همین

منکه قبل عید قهرم دیگه پامو نمیزارم دیگه باره آخره از زندگیم حذفشون کردم

1397/05/15 10:06

میگه همش توگوشی هستی میگم چیکارکنم اینم سرگرمیه من

1397/05/15 10:06

پاسخ به

میگه همش توگوشی هستی میگم چیکارکنم اینم سرگرمیه من

وا چ پررو

1397/05/15 10:06

حالا کجاشودیدی

1397/05/15 10:06

پس داری میخونی توبحت شرکت نمیکنی???

1397/05/15 10:06

پاسخ به

پس داری میخونی توبحت شرکت نمیکنی???

من

1397/05/15 10:06

پاسخ به

من دقیقا اینطوری رفتار میکنم کسی جرات نداره بگه تو

من بدبخت بنارو از اول کج گذاشتم سوارم شدن میرفتم میریختم میشستم جمع میکرد خوش و بش میکردم ولی قدرمو ندونستن روز به روز اذیتاشون بیشتر شد من میرفتم مادرشوهرم غذا نمیزاشت میگفت خودت بیا بپز مگع من نوکرم ولی جاریم همیشه زنگ میزنن میاییم میزارن موقع شام میان

1397/05/15 10:06

پاسخ به

ما هم قبل عید ی حرفی شد بینمون.واسم النگو خرید شوهرم ک عیدی بیارن . النگو رو برده بود خونشون گفته بو...

اولی روخودت پسندکرده بودی

1397/05/15 10:06

بنظرم رک باشین هرچ گفتن جواب بدین کاری کنین اونا از شما بترسن

1397/05/15 10:06

پاسخ به

تصویر

قشنگه مبارکه

1397/05/15 10:06