#پارت748
نالیدم :
حالم خیلی بده ارومم کن
بدنش داغ شد و گفت:
دوربین نداره اتاق؟زشته سیاوش نمیشه اینجا.
کنج اتاقو نگاه کردم
دوربین داشت.
نفسم تند شده بود.
زمزمه کردم:
مالفه رو میکشم رومون.
چیزی نگفت مالفه رو با پام اوردم باال و کشیدم رومون.
اروم لباس گشاد صورتی رنگ بیمارستان تو تنشو باال دادم و دست کشیدم رو
سینش.
اونم نفساش تند شده بود و قلبش عین گنجشک میزد بیتاب چنگی به سینش زدم
که آخش دراومد.
زمزمه کردم :
جونم.هرجا اذیت شدی بگو .سرت که درد نمیکنه؟
با خجالت لب زد:
نه خوبم فقط سرمو بذار رو بالش بازوتو تکون میدی چشمام اذیت میشه.
1399/08/01 10:53