چت دوستانه

17 عضو

پاسخ به

راستی یه سوال جدید اما درباره تمییز کردن قبلا درباره اسباب بازی گرفتن از کمد اسباب بازی و قبلی رو بی...

اینم که جواب دادم

1398/12/04 19:33

پاسخ به

چقدر خوبه ک به اهداف نهفته در یک سوال دقت میکنی ?

چون دوست ندارم به کسی که زیاد نمی‌خواد زیاد بگم میگم یه جور اسراف درعلم هست همه جوابام متناسب با هدفی هست که سوال کننده داره هر هدفی بگه متناسب با اون جواب میگیره تا الان خیلی کم پیش اومده برام کسی سوالی بپرسه که هدفش بشه همه اطلاعات ذهنم در مورد اون مسیله نمی‌دونم فکرم درسته یا نه ولی میگم اسراف در دادن اطلاعات زیاد اسراف توی وقت خودم و...میشه پس باید دقت کنم

1398/12/04 19:35

پاسخ به

اها. حالا بهتر متوجه شدم منظورتو اما اینکه همون اسباب بازی های سبد رو از روی زمین جمع کنه رو چطور شر...

بازی جمع کردن وسایل راه بنداز دوتایی جمع کنید بشمار یک یک یک دو دو دو کم کم سرعت خودت کم کن تا اون بیشتر جمع کنه بعد ذوق کن از این سرعت عملش و....
سبد بزار بعضی وقتا بگو بیا ببینم تو سبدت چی داری یکی یک بیار بیرون نگاه کن یکمی بازی کنید بزار کنار سبد بعد بگو بیا حالا بچینیم ببینیم همش تو سبد جا میشه
وقتی جمع نمیکنه بعد می‌ره تو دست یا پاش بعد نوازش بگو عه مثلا این عروسکها رو باهاش بازی کردیم نزاشتیم تو سبد اسباب بازی ها این وسط مونده پای بچم درد اومده ببریم بزاریم و با هم بزارید کم کم تو وجودش نهادینه میشه فقط هر بار جمع کرد حتی نصفه نیمه باید ذوق کنی ضمن اینکه اسباب بازی هاتو جمع کن نداریم جزیی باید بگی کلی متوجه نمیشه چی میخوای مثلا باید بگی عروسکها رو بزار تو سبد و....من میز پذیرایی مو گذاشتم یه کنار سبد زیر اون هست یه سری وسایل بزرگ تر روی اون تقسیم بندی شده بعد جزیی بهش میگفتم در مورد وسایل کمد هم همینطور هر کشو متناسب با وسایل داخلش اسم داشت حتی کشو‌ جوراب و کلاه و‌..که الان می‌ره لباس هاشو میاره یا میزاره سرجاشون

1398/12/04 19:40

پاسخ به

روی صندلیش با همون غذا و قاشق حسابی بازی میکنه. مثلا قاشق رو میکوبه توی غذا. یا با غذا با انگشتاش با...

اون جمله پیام بالات که گفتی از اول به فکر بازی باشم دقیقا اینه بازی با غذا بهترین بازی برای جذب شدن به غذا هست

1398/12/04 19:40

پاسخ به

زیر پاییش فقط مختص خودشه صندلی غذاش ارتفاعش تنظیم میشه و روی ارتفاع پایین میذارم ک وقتی روی زمین خود...

زیر پایی میتونی برای خودتون هم پهن کن یکی تو اعتماد به نفس بچه اثر داره یکی هم اینکه بچه دوست داره از بزرگترا خصوصا پدرمادر الگو بگیره تفاوت حس کنه فکر می‌کنه کوچیکه نمیتونه و...اعتماد به نفسش از بین میره

1398/12/04 19:41

پاسخ به

اره دوست داری یا نداری رو بعضی وقتا میگم اما بعد اینکه غذا رو دیدم نمیخوره معمولا میگم اشتباهه؟ چی ب...

اینم که گفتم

1398/12/04 19:44

پاسخ به

میشه از کتابخونه ک ساختی عکس بفرستی من کتاب هاش رو توی همون سبد اسباب بازی میذارم. عاشق این مثال هات...

کتاب توی کتاب خونه علاقه بچه رو بیشتر می‌کنه الان پسر من کتاب رو بازی نمیدونه و بیشتر وقتش با کتاب میگذره منم تلاشم اینه کتاب مفید بگیرم کتاب مفیدم لزوما کتاب مذهبی نیست متاسفانه خیلی کتاب های مذهبی هستن که برای بچه مناسب نیستن باید بگردیم کتاب خوب پیدا کنیم.عکسم یادم بمونه میگیرم چون داریم میریم شهرستان.شما میتونی اگه جا نداری بزنی ایده ساخت کتابخونه و ببینی حتی با سبد میوه هم میتونی یه کتابخونه بچگانه براش درست کنی هر چند خودتون کتابخونه داشته باشید و اهل کتاب باشید بچه اهل کتاب میشه در واقع هر کار پدرمادر انجام بدن بچه 90 درصد بیشتر یاد میگیره تا وقتی فقط آموزش بدن.من دیدم مادر همش تو گوشیه بعد بهم میگه خوش به حالت بچت کتاب میخونه بچه من همش گوشی میخواد منم با نهایت احترام براش دلیلش رو توضیح دادم اونی که دوست داشت پیشرفت کنه قبول کرد اونی هم انتقاد پذیر نبود جبهه گرفت نه بچه ها بعضی هاشون از شکم مادر خوبن بعضی ها بد رو پیشونیشون نوشته و ربطی نداره به رفتار مادر????

1398/12/04 19:48

پاسخ به

میشه لطفا برای تبدیل غذا خوردن به بازی، مثال بزنی؟

نه نمیشه چون دستم درد گرفت بعد اومدم مینویسم?ولی غذا رو بزار جلو بچه خودش بازی میسازه باهاش مثال غذا پختن هم که زدم بازم بگردی هست مثل روشن کردن همزن برا پخت کیک یا ریختن کشمش و.....

1398/12/04 19:49

پاسخ به

یه شب ک غذا نمیخورد، گذاشتمش ک خودش بخوره، اون شب واقعا اثر داشت و بینش میذاشت خودم هم بذارم دهنش ام...

این تغییرات غذایی عادیه تو این سن یه وقت دو هفته یه غذا میخورن بعد نمی‌خورن باز میخورن خودمون هم دقت کنی بعضی وقتا بعضی چیزا رو بیشتر دلمون میخواد مهم اینه ما نزاریم تو دهنشون که دوست نداری

1398/12/04 19:51

پاسخ به

افرین احسنت از الان هم میشه باهاش کار کنم؟ منم تا یکسالگی حتی اجازه نمیدادم بهش بیسکوییتی بدن اما تو...

در مورد این پیام چند نکته
جلوی کسی رو نمیگیرم که بهش چیزی بده حتی شکلات به جاش به خود بچم یاد میدم بگه نه مثلا پولکی دیدی حاج خانوما میگن یه تیکه طوری نیست و تعارف میکنن من قبلش در مورد هله هوله با بچم‌حرف زدم بعد اون لحظه فقط بهش میگم اینا هله هوله است دیگه خودش برنمیداره بعدم که طرف میگه یه ذره طوری نیست و چیپس و پفک هله هوله است جلوی پسرم محترمانه بسته به حرفی که زده شخصی که حلومه و سابقه ذهنی که ازش دارم جوابشو با زبون پسرم میدم یعنی جوری میگم که یعنی پسرم داره میگه وقتی بلد نبود بگه یا نمیدونست چی جواب بده در قبال کسی که وقتی مادرش میگه هله‌هوله است بلد نیست به تربیت مادر احترام بزاره و دیگه تعارف نکنه منظورمه الان دیگه من چیزی نگم خودش به طرف میگه حرفا رو..
یا شکلات میبینم یکی با ذوق کلی راه اومده پادرد داره بهش بده وقتی بهم نگاه کرد اجازه بگیره میگم بگیر بعد که خانومه رفت میگم خب بزاریم جیبت ببریم شهدا ببینیم دوست داری هدیه بدی به کدوم شهید و میریم گلستان همه رو میبرم تکیه شهدای گمنام میزارمش وسط میگم خب یکی یکی برو تقسیم کن.شاید یکی بخنده اما من به چشم و دل درک کردم که شهدا بی جواب نذاشتن این هدیه رو وقتی دیدم پسرم جلوی عکس شهدای خاصی می‌ایسته که حتی اسمشم نمی‌دونستم میگه این اومد بازی یا میگه فلان شهید با بچه اش اومده بود یا وقتی از خواب بیدار میشد می‌گفت شهید نره و به سمت تراس اشاره میکرد من سعی کردم همه اینا رو باور کنم چون اعتقاد دارم میان و وقت خوابشو جذاب کنم مثلا بخوابیم اینو هدیه بدیم به شهید یا بخوابیم ببینیم کدوم شهید میاد بازی و....این شد که خیلی مسایل رو هم با الگوگیری از شهدا آموزش میدم مثلا همین انتخابات شاید خیلی ها بابچه رفتن اما هیچی بهش نگفتن نهایت کاغذ رای دادن انداخته و عکس گرفتن اما من صبح بهش گفتم میریم رای بدیم گفت چرا رای بدیم گفتم چون رهبر گفته ( به رهبر میگه رهبرم سیدعلی) رفتیم اونجا به دلیل اینکه یکمی طول کشید بازیش هم کرد خسته شد گفت رای ندیم گفتم نمیشه گفت چرا گفتم تو شعر میخونی میگی بزرگ بشم مطیع رهبرم بشم بعد اینجا رهبر گفته رای بدیم اگه گوش ندیم که مطیع نمیشیم شهدا هم حرف رهبر گوش میکردن مطیع رهبرش شدن سختی داره باید تحمل کنیم.
بعدم‌که نوشتم گفتم حالا میخوای رای بدی مطیع رهبرت باشی یا نه با ذوق اومد رای داد.الان برا هر کی میخواد تعریف کنه میگه رفتیم رهبر گفت رای بده من رای دادم سختی داشت تحمل کردم رهبر خوشحال شد گفت آفرین محمدمهدی و برا خودش دست میزنه?البته من کارهای دیگم کردم که این علاقه به رهبر توی

1398/12/04 20:01

پاسخ به

افرین احسنت از الان هم میشه باهاش کار کنم؟ منم تا یکسالگی حتی اجازه نمیدادم بهش بیسکوییتی بدن اما تو...

وجودش باشه همش با حرف و....نبود الان نتیجه اون کارهاست

1398/12/04 20:01

پاسخ به

افرین احسنت از الان هم میشه باهاش کار کنم؟ منم تا یکسالگی حتی اجازه نمیدادم بهش بیسکوییتی بدن اما تو...

اکثر مادرهای امروز که یکمی به بچه اهمیت میدن هله‌هوله نمیدن و این خیلی خوبه اما اینکه در مقابل این منع چی جایگزین میشه تو نهادینه شدن این رفتار که هله هوله رو نخوره خیلی موثره

1398/12/04 20:05

پاسخ به

افرین احسنت از الان هم میشه باهاش کار کنم؟ منم تا یکسالگی حتی اجازه نمیدادم بهش بیسکوییتی بدن اما تو...

هیچوقت برای شروع دیر نیست شاید سخت تر از کسی باشه که از اول شروع کرده ولی دیر نیست

1398/12/04 20:05

نصب اپلیکیشن نی نی پلاس

قیمتهاش باور نکردنیه

1398/12/06 19:05

پاسخ به

خب در مورد این اگه میخوای فقط جارو یاد بگیره یا فقط تمیزکردن شیشه یا.....همین روش که‌زها گفت خوبه ول...

میشه برای این مساله ریزتر توضیح بدی
اینکه اسباب بازی هایی که اقصی نقاط خونه ریخته شدن، اخر شب جمع بشن توی سبد اسباب بازی

1398/12/10 06:55

پاسخ به

قاشق چنگال فعلا حذف کن و بازی با دست و غذا خوردن با دست رو بهش یاد بده هم ماهیچه هاش قوی میشن هم علا...

با دست رو خیلی وقته بلده
بیشتر ماکارونی فرمی رو میدم خودش بخوره
میوه هم بعضی وقتا میگه بدید خودم بخورم و قاچ پرتقال رو به اصرار خودش، میدم دستش و حتی دوست نداره پوستش رو جدا کنم و میگه نه با پوست (همونطوری ک خودتون میخورید) بهم بده و پوستش رو گاز میزنه?

1398/12/10 06:59

پاسخ به

غذا خوردن بیشتر مستلزم اینه که تو جمع غذا بخوره اشتیاق پدرمادر به غذا خوردن رو ببینه تو انداختن سفره...

هنوز منظور و مفهموم خیلی از حرفهامون رو متوجه نمیشه

دخترم باید تا شش ماه عینک بزنه. دیروز عینکش رو در اورده بود. بهش گفتم عینکت رو کجا گذاشتی؟ عینک کو؟
به اطرافش نگاه کرد اما با اینکه جلوی دیدش بود اما بهش اشاره نمیکرد

1398/12/10 07:03

پاسخ به

از اینجا که کم کم بهش یاد بدی اعلام گرسنگی سیری کنه با عباراتی که خودت میگی مثلا غذاشو خورد میبینی د...

خیلی خوبه که نظم داری
و اتفاقا این اثبات شده ست که یه جورایی بدن، ساعت داره و اگر سر ساعت مشخصی هر روز غذا بخوری دیگه بعدش هر روز اون ساعت گشنه ت میشه

1398/12/10 07:12

پاسخ به

تزیین غذا رو بعضی بچه ها اثر میزاره‌در‌مورد میوه دیدی مادر مثلا پوست میگیره کلی شکل میده میاره بچه ن...

چطوری یادش دادی پوست پرتقال رو بگیره؟ و از چه سنی؟

1398/12/10 07:15

پاسخ به

تزیین غذا رو بعضی بچه ها اثر میزاره‌در‌مورد میوه دیدی مادر مثلا پوست میگیره کلی شکل میده میاره بچه ن...

وای فاطمه کاش میشد یه روز می اومدم پیشت کارورزی?

1398/12/10 07:16

پاسخ به

بیشتر بزار خودش بخوره یه بارم رو صندلی نزار کنار سفره پیش خودتون بشینه شاید دوری از شما و غذا رو بهم...

اتفاقا روی صندلیش که خودش میخوره بنظرم معمولا بیشتر میخوره تا بذارمش روی زمین خودش بهش بدم

این که میخوام بگم به صحبتمون ربط نداره اما گفتی شادی ناراحتی... یادش افتادم

چند روز پیشا خودم دلم گرفته بود، از قرار دستم رو موقع سيب زمینی خرد کردن بریدم، زدم زیر گریه
یه مقدارش هم سیب زمینی برا ریحانه بود ک ریز ریز ریز کرده بودم ک توی سوپمون بریزم

از قرار توی این خونریزی از دستم و ناراحتی من، ایشونم ظرف سیب زمینی رو که روی اپن بود برعکس کرد روی موکت...
خلاصه داغ دلم بیشتر شد و های های گریه کردم
اونم فکر کنم این جا بود که بخاطر گریه های من گریه ش گرفت...
با باباش اومدن پیشم نشستن و دخترم خودش خواست بیاد بغلم و سرش رو گذاشت روی شونه هام و بعد گویا به باباش نگاه کرد و لبخند میزد???

1398/12/10 07:36

پاسخ به

گوجه ناهار نیست گوجه ها رو ریز کن کنار غذا یه لقمه یه گوجه با بازی نوبتی اینجوری هم نوبت رعایت کردن ...

اره دقیقا گوجه ناهار نیست. کنار کوکو اورده بودم.
اما کوکو رو قبول نمی‌کرد هی اشاره میکرد سمت گوجه. حتی اگر گوجه رو براش ریز کنم میگه نه، از همون درشتا بده ک خودتون میخورید ?

یا خامه و توت فرنگی صبحونه داشتم بهش میدادم. سعی میکردم یه قاشق خامه، یه تیکه توت فرنگی بهش بدم اما بیشتر خامه رو قبول نمی‌کرد و اشاره میکرد بازم توت فرنگی بده

1398/12/10 07:36

پاسخ به

چون دوست ندارم به کسی که زیاد نمی‌خواد زیاد بگم میگم یه جور اسراف درعلم هست همه جوابام متناسب با هدف...

وای فاطمه دلم میخواد تا پایان عمرم، باهم دوست باشیم و باهات درارتباط باشم و ازت یاد بگیرم و عمل کنم ان شاء الله.
این آرزو رو از خدا میخوام که اگر خیره و صلاح میدونه بهم بده. ان شاء الله

1398/12/10 07:36

پاسخ به

نه نمیشه چون دستم درد گرفت بعد اومدم مینویسم?ولی غذا رو بزار جلو بچه خودش بازی میسازه باهاش مثال غذ...

دیروز ماکارونی فرمی ها رو به جای اینکه بذاره دهنش، از صندلیش مینداخت پایین. البته ازشون هم خورد

ب شوهرم گفتم باید زیر صندلیش سفره بندازیم که وقتی میندازه پایین، دوباره بتونیم بذاریم جلوش ک بخورتشون. حیفن.

1398/12/10 07:47

پاسخ به

نه نمیشه چون دستم درد گرفت بعد اومدم مینویسم?ولی غذا رو بزار جلو بچه خودش بازی میسازه باهاش مثال غذ...

تا اینجا که پیام هات رو خوندم و خودمم پیام نوشتم، تا الان تقریبا یک ساعت گذشته
بعضی از صحبتهات رو چندبار میخوندم که بهتر متوجه بشم. یا روی بعضی از حرف هام یه مقدار فکر میکنم

1398/12/10 07:52