پاسخ به سلام فاطمه جان واقعا شرمندتم ک اینقدر دیر اومدم لطفت رو در حقم ببینم. دیدم جواب دادی اما گروه رو باز...
فقط یه چیز در مورد این پیامتون بگم که تا شب بتونین وقت بزارید با این دیدی که الان میگم حرفامو بخونید.
این به نظر من کمدیدنتوانایی مغزمون هست که بگیم من باید یکی حتما برام مثال بزنه تا بهتر یاد بگیرم درسته که آدمها با هم فرق دارن اما من اینو قبول ندارم که یه نفر به خودش این باور رو بده که تا یکی مثال نزنه من ذهنم جایی نمیره حتی اگه نگه مورچه من نمیتونم بگم خب حشره همون مورچه هست وقتی اینو بگم باورم میشه و مغزم منفعل میشه بهتره وقتی کتاب یا متنی میخونیم خودمونسعی کنیم استدلال سازی کنیم مستندسازی کنیم مثال بزنیم و موقعیت سنجی کنیم اینجور میشه که وقتی من میگم سبد اسباب بازی رو وسایل میزاریم سرجاش ذهنموننمیمونه رو اینکه چجوری آخر شب جمع بشه ذهنمون میره سمت نظم خودمون سمت اینکه بچمون به چشم ببینه که ما هر چی برمیداریم میزاریم سرجاش بره سمت اینکه بازی که تموم شد وسایل جمع بشه نه آخر شب.این میشه که وقتی من میگم علاقه به کتاب مهمتر از پاره کردن کتابه کسی فکر نکنه پسر من خارق العاده بوده و کتاب پاره نمیکرده من حتی خودم مجله باطله گاهی میدادم پاره کنه کاردستی کنیم بره سمت اینکه وقتی پاره میشد میگفتم بریم چسب بزنیم درست بشه یعنی راهکار دهی کم کم بهش میگفتم خب پاره شد چیکار کنیم و به جایی رسید خودش میگفت پاره شد میرفت چسب میآورد چسب بزنه بره سمت اینکه پاره شدن مهم نیست یادگیری مهم هست بره سمت اینکه وسایل در خدمت بچه ما و ما هستن نه ما در خدمت وسایل من تا الان پسرم یه کتاب وایت بردی و 5 کتاب کاغذ سنگی که پاره نمیشه خریدم اونمنه برا پاره نشدن برا مطالب خوبش بقیه کتاباش کاغذ عادی هست کتابخونه بزرگی هم داره نسبت به سنش علاقه شم عالی هست به کتاب و با کتاب زندگی میکنه همه اینا برا این بود که کتاب رو دست من دید کتاب رو وسیله اطلاعات دهی دید نه وسیله تزیینی تو کتابخونه
1398/12/10 12:16