چت دوستانه

17 عضو

پاسخ به

بیسکوییت و کیک و...رو من تو خونه درست میکنم با آرد گندم کامل و....ولی خیلی نمیدم یعنی خودش جوری ترغی...

سویق پفی چطور درست کردی؟

1398/12/10 08:04

پاسخ به

دستم درد گرفت بعد میام میخونم چیزی متناسب با موضوعی هدفی جامونده بود میگم?

دستت ان شاء الله بخوره به ضریح حضرت زینب سلام الله علیها
دستت درد نکنه ?

1398/12/10 08:04

نصب اپلیکیشن نی نی پلاس

فاطمه جان یه روز گویا گفته بودی ک وقتی میری جاروبرقی بیاری، از پسرت هم میخوای ک توی حملش مشارکت کنه و ازش تشکر میکنی ک کمکت میکنه. اما امروز توی پیج یه خانمی توی اینستاگرام این مطلب رو خوندم و یاد حرفت افتادم. باهاش موافق هستی؟ نظرت چیه؟

1398/12/10 08:14

عکس رو باز کن تا نوشته ش اون پایین دیده بشه

1398/12/10 08:14

سلام فاطمه جان خوبی عزیزم محمد مهدی خوبه ؟
فاطمه جان یه سوال داشتم ازت ؟
من قصد کردم امیر علی رو ازشیر بگیرم و دیروز و اصن ندادم وا شب موقع خواب بعد تا ساعت 2یکسر گریه میکرد وغر میزدتتدمجبورشدم موقع خوابش بدم وتا تودهنش گذاشتم بعد چن‌دقیقه اصن نخورد فقط تو دهنش گرف و ول کردخوابش برد ?الان باید چیکار بکنم همین روشی که گرفتم خوبه ؟ینی روزا ندم ولی شبا بدم تا کم کم روزا از سرش بیفته بعد باز شبا ندمش ؟

1398/12/10 08:37

پاسخ به

آخری پستونک هم شب جواب میدم

فاطمه جان لطفا اینو هم جواب بده

1398/12/10 08:51

من شب میام جواب میدم اما با خوندن پیامات فقط به این نتیجه رسیدم که اونیکه منظورم بود رو متوجه نشدین?

1398/12/10 11:55

پاسخ به

سلام فاطمه جان خوبی عزیزم محمد مهدی خوبه ؟ فاطمه جان یه سوال داشتم ازت ؟ من قصد کردم امیر علی رو ازش...

زهاجان شب حتما جواب میدم

1398/12/10 11:56

پاسخ به

زهاجان شب حتما جواب میدم

باشه عزیزم

1398/12/10 11:56

پاسخ به

سلام فاطمه جان واقعا شرمندتم ک اینقدر دیر اومدم لطفت رو در حقم ببینم. دیدم جواب دادی اما گروه رو باز...

فقط یه چیز در مورد این پیامتون بگم که تا شب بتونین وقت بزارید با این دیدی که الان میگم حرفامو بخونید.
این به نظر من کم‌دیدن‌توانایی مغزمون هست که بگیم من باید یکی حتما برام مثال بزنه تا بهتر یاد بگیرم درسته که آدمها با هم فرق دارن اما من اینو قبول ندارم که یه نفر به خودش این باور رو بده که تا یکی مثال نزنه من ذهنم جایی نمیره حتی اگه نگه مورچه من نمیتونم بگم خب حشره همون مورچه هست وقتی اینو بگم باورم میشه و مغزم منفعل میشه بهتره وقتی کتاب یا متنی می‌خونیم خودمون‌سعی کنیم استدلال سازی کنیم مستندسازی کنیم مثال بزنیم و موقعیت سنجی کنیم اینجور میشه که وقتی من میگم سبد اسباب بازی رو وسایل میزاریم سرجاش ذهنمون‌نمیمونه رو اینکه چجوری آخر شب جمع بشه ذهنمون می‌ره سمت نظم خودمون سمت اینکه بچمون به چشم ببینه که ما هر چی برمی‌داریم میزاریم سرجاش بره سمت اینکه بازی که تموم شد وسایل جمع بشه نه آخر شب.این میشه که وقتی من میگم علاقه به کتاب مهمتر از پاره کردن کتابه کسی فکر نکنه پسر من خارق العاده بوده و کتاب پاره نمی‌کرده من حتی خودم مجله باطله گاهی میدادم پاره کنه کاردستی کنیم بره سمت اینکه وقتی پاره میشد میگفتم بریم چسب بزنیم درست بشه یعنی راهکار دهی کم کم بهش میگفتم خب پاره شد چیکار کنیم و به جایی رسید خودش می‌گفت پاره شد می‌رفت چسب میآورد چسب بزنه بره سمت اینکه پاره شدن مهم نیست یادگیری مهم هست بره سمت اینکه وسایل در خدمت بچه ما و ما هستن نه ما در خدمت وسایل من تا الان پسرم یه کتاب وایت بردی و 5 کتاب کاغذ سنگی که پاره نمیشه خریدم اونم‌نه برا پاره نشدن برا مطالب خوبش بقیه کتاباش کاغذ عادی هست کتابخونه بزرگی هم داره نسبت به سنش علاقه شم عالی هست به کتاب و با کتاب زندگی می‌کنه همه اینا برا این بود که کتاب رو دست من دید کتاب رو وسیله اطلاعات دهی دید نه وسیله تزیینی تو کتابخونه

1398/12/10 12:16

و اینم که گفتم از حرفام چیزی متوجه نشدید دقیقا منظورم به همین بود چون ذهنتون روی یه مسیله که فعلا مشکلتون شده ثابت مونده و سعی نکردیم جوانب سنحی کنیم چیزی که باعث شد من تا اینجا خوب پیش برم این بود که هیچوقت تربیت نقطه ای نکردم

1398/12/10 12:17

پاسخ به

عزیزم به من خرده نگیر. نمیتونم که یه شبه همه چیز رو جوانب سنجی کنم. با اینکه دوستام یا خانوادم بهم گ...

ببخشید من خرده ای گرفتم؟و یا خواستم یه شبه تغییر بدید؟ غیر این بود خواستم متنی که می‌فرستم رو با این دید تلاش کنید بخونید؟ چرا نباید چیزی که براتون مفیده رو بهتون بگم؟درسته هر *** تو یه چیز شاید قوی تر باشه ولی این دلیل نمیشه تلاش نکنه تا به بقیه مسایل هم دست پیدا نکنه

1398/12/10 19:17

پاسخ به

فاطمه جان یه روز گویا گفته بودی ک وقتی میری جاروبرقی بیاری، از پسرت هم میخوای ک توی حملش مشارکت کنه ...

در مورد این عکس هم باید به سن پسر بچه توجه کنی‌ بچه بالاتر از هفت سال تو خونه مسولیت داره و وزیر هست ولی زیر هفت سال اینطور نیست طبق دین بخوای عمل‌کنی زیر هفت سال اون پادشاه هست و رفتار بقیه با پادشاه باید اینجوری باشه که تشکر کنن.من اوایل برای هر کار کوچیکی از پسرم تشکر میکردم حتی به پسرم وقتی پیاز میآورد میگفتم ممنون پیاز آوردی برام بقیه میگفتن لوس میشه اما بچه تو این سن بچه من دلیل خوشحالی و ناراحتی مادر رو فقط خودش می‌دونه منم از این جنبه استفاده کردم تا وقتی که دیدم کار کردن جزوی از وجودش شده به حدی که اگه بهش بگم نمیزارم جارو کنی کمکم ناراحت میشه برعکس یه سری ها که جارو رو تازه تنبیه بچه میکنن یا کار کردن رو تنبیه میکنن من سعی کردم کار نکردن و کمک نکردن بهم براش تنبیه بشه از یه جایی به بعد که نهادینه شد غذاهایی که میشد رو میدادم بپزه قسمت اعظم کارش با خودش بود و وقتی پدرش میومد میگفتم امروز غذا با محمدمهدی بوده مامان استراحت کرده محمدمهدی غذا پخته یکمی فقط جاهایی که فعلا خطر داشته براش مامان کمکش کرده.و کلی تشویق.بعد یه مدت دیگه اینم عادی میشه براش ولی کار کردن نهادینه شده تا جاییکه من چند تا پیشنهاد غذایی ازش گرفتم درسته با فکر کردن بهش حالمون بد میشد ولی خیلی براش ذوق کردم مثل اینکه گفت رب بزنیم به آب هویجم خوشمزه تر بشه ( برا این بود حین مراحل پخت بهش میگفتم مثلا نمک میزنی اینجوری شه رب میزنی خوشرنگ و خوشمزه شه) وقتی اینا رو دیدم بهش گاهی وقتی دارم غذا میپزم و کمکه میگفتم کی بشه پسرم بزرگ بشه اون غذا درست کنه من کیف کنم بگم محمدمهدی ماکارانی بپز محمدمهدی اینو بپز و با ذوق و بالا پایین کردن صدام.اینا برای سنش هست اما حین همین تشویق ها که میگم بهش میگفتم میدونی چرا کمک مامان می‌کنی می‌گفت چون مامانم دوستش دارم میگفتم بله ولی بیشتر برای اینه که مامان کارها رو زود زود تموم کنه بتونیم بیشتر بازی کنیم اگه با همدیگه کار کنیم زودتر تموم میشه.این شدکه وقتی باباش خونه بود یه روز من داشتم غذا میپختم بهش گفتم جارو هم بزنیم بعد بریم بازی رفت به باباش گفت بابا پاشو جارو بزنیم مامان خسته نشه تنهایی کمکش کنیم?یعنی کم کم از ممنون به سمت مشارکت سوقش دادم.البته یه سری مسولیت ها هست که توی این سن مناسب سنش هست و خودش دیگه می‌دونه این مسولیت اون هست نه من مخصوصا وقتی پدرش نیست بیشتر بهش بهای مردونه میدم مثل اینکه یکی در بزنه باید چجوری در باز کنیم یا اگه با مامان تنها تو مغازه بودیم شما باید کارت خرید بدی حساب کنی و....همه چی با سرعت کم نه اینکه بچه یکم

1398/12/10 19:43

پاسخ به

فاطمه جان یه روز گویا گفته بودی ک وقتی میری جاروبرقی بیاری، از پسرت هم میخوای ک توی حملش مشارکت کنه ...

کار کرد ممنون مشارکت می‌کنی تو مسولیت خونه.خب بچه به سن کوچیکتر بچه من نه معنی مسولیت رو‌میدونه نه مشارکت و نه وظیفه ای داره تو خونه اون پادشاه هست و باید پادشاهی کنه .اول کار و کمک نهادینه کردم بعد الان که نهادینه شد مشارکت رو بهش یواش یواش میگم اونم نه با این سرعت.این روش من بود اعتقاد دارم پادشاهی بچه رو کامل ارضا کنیم دوران وزارت خوب حرف شنوی داره و وزیر خوبی میشه بازم نظرات مختلف هست.

1398/12/10 19:43

پاسخ به

سلام فاطمه جان خوبی عزیزم محمد مهدی خوبه ؟ فاطمه جان یه سوال داشتم ازت ؟ من قصد کردم امیر علی رو ازش...

سلام زهاجان.عزیزم بااحترام من کلا این روش رو قبول ندارم و تدریجی رو قبول دارم چون بچه یه دفعه از منبع ارامشش گرفته بشه بعد مشکلات دیگه پیدا می‌کنه بداخلاق بشه بزنه یا انگشت بمکه و.....ممکنه هم تازه حس بدی به مادر یا خودش پیدا کنه که چرا تا دیروز بهم شیر میداد امروز نمی‌ده نکنه من بدم یا.....

1398/12/10 19:44

پاسخ به

سلام فاطمه جان خوبی عزیزم محمد مهدی خوبه ؟ فاطمه جان یه سوال داشتم ازت ؟ من قصد کردم امیر علی رو ازش...

در مورد روش تدریجی امشب که کامل بهش بده هر وقت بلند شد.از فردا تا یه هفته ببین کدوم ساعات روز شیر میخوره و کدوم ساعات کمتر میخوره اول اون ساعات که کمتر میخوره رو حذف کن.ساعاتی که بیشتر میخوره رو بزار برای آخرین وعده ها.مثلا 24 ساعت رو به 12 بازه دوساعته تقسیم کن یه جا بنویس بعد میبینی بین ساعت 10 تا 12 صبح اکه صبحانه بدی میوه بدی و.....بهانه شیر نمیکنه اول اینو حذف کن بقیه روز عادی بهش بده اومد سراغت نگو شیر باشه بعدا یا.....سعی کن قبلش حواسش رو پرت کنی یعنی میبینی آب و مایعات نخورده ممکنه الان بهانه شیر کنه بگو‌ کی میاد شربت درست کنیم بعد وسایل شربت بیار بزارش پای پارچ هم بزنه و بخوره و.....این جوری به بچه هم فشار نمیاد بعد 3 یا 4 روز این ساعت نخورد دیگه دو ساعت دیگه اضافه کن یکمی طولانی تر میشه اما عوضش به بچت فشار . نمیاد اخراشم چون بچه منبع ارامشش عوض شده راحت تر رها می‌کنه و دیگه غر و گریه و...نداره. تو این مدت سعی کن براش منبع جدید ارامش که همون بغلته معرفی کنی یعنی بغلش کن بیشتر از قبل محبت بیشتر از قبل و....میدونم داری ها میشناسمت منظورم اینه بیشتر بشه یعنی وقتی گریه می‌کنه بگی بیا بغلم ببینم چی شده پسرم ناراحته .قبلا یادت بیاد گریه میکرد میگفتیم بیا شیر بخوره یا ناخودآگاه خودش شیر میخورد تا آروم بشه الان این منبع باید عوض بشه و منبع جدید معرفی بشه

1398/12/10 19:49

پاسخ به

اسم شوهر منم، محمد مهدیه? و فکر کنم روز نیمه شعبان دنیا اومده بوده. هم اسم پسرت. اگر اسمش محمد مهدی...

خدا زیر سایه حضرت زهرا حفظ و بزرگش کنه

1398/12/10 19:50

پاسخ به

خب در مورد این اگه میخوای فقط جارو یاد بگیره یا فقط تمیزکردن شیشه یا.....همین روش که‌زها گفت خوبه ول...

این روشی که گفتم کلی هست یعنی فقط سبد اسباب بازی رو شامل نمیشه بچه وقتی رفتار ما رو اینجور ببینه توی بقیه موارد هم انجام میده ولی برا جمع شدن سبد اسباب بازی که شما میگی همون راهکار جمع شدن با بازی کفایت می‌کنه

1398/12/10 19:56

پاسخ به

هنوز منظور و مفهموم خیلی از حرفهامون رو متوجه نمیشه دخترم باید تا شش ماه عینک بزنه. دیروز عینکش رو د...

این طبیعی هست بچه ها خیلی جزیی نگاه نمیکنن اینم با ادرس دهی حل میشه یعنی تبدیل پیدا کردن عینک به بازی برو جلو جلو حالا بیا سمت من حالا....کم کم یاد میگیرن وقتی میخواد بگرده چجوری بگرده تا موفق بشه

1398/12/10 19:57

پاسخ به

چطوری یادش دادی پوست پرتقال رو بگیره؟ و از چه سنی؟

یادم نیست چون از اولی بار که پرتقال یا نارنگی یا هر چی اومد کلا تخم مرغ از هشت ماهگی که باید میدادم آوردم دادم دستش. تا وقتی که یاد گرفت.
ابش‌ ریخت بازی کرد همون‌جوری خورد لذتشم بیشتر بود حینش یاد میدادم پوستاشو دربیاره یا قسمت های سفتشو قورت نده تا الان که یاد گرفت بجوه و کامل بخوره

1398/12/10 19:59

پاسخ به

اتفاقا روی صندلیش که خودش میخوره بنظرم معمولا بیشتر میخوره تا بذارمش روی زمین خودش بهش بدم این که می...

پیاممو درست نخوندی? منظورم این نبود بزارش زمین بهش بده بخوره گفتم بزارش کنار سفره تون خودش بخوره سفره شو جدا نکن بزار برای شما ماست بریزه یا .....اینا باعث علاقه مندی بیشتر بچه به غذا میشه

1398/12/10 20:00

پاسخ به

اره دقیقا گوجه ناهار نیست. کنار کوکو اورده بودم. اما کوکو رو قبول نمی‌کرد هی اشاره میکرد سمت گوجه. ح...

خب اشاره کنه شما باید هدایت کنی که گوجه با غذاست قرار نیست هر چی بچه اشاره کرد حتی مضر باشه براش بهش بدیم که پس چجوری یادش بدیم صبور باشه یا.....مثلا اوایل دوتا گوجه یه غذا و...یا هر روشی میشه تغییر بدی وقتی مادر منبع محبت باشه حرفی هم که در سایه محبت با اقتدار میزنه و روش میمونه و کوتاه نمیاد پذیرفته میشه

1398/12/10 20:06

پاسخ به

دیروز ماکارونی فرمی ها رو به جای اینکه بذاره دهنش، از صندلیش مینداخت پایین. البته ازشون هم خورد ب شو...

اینکه سفره بندازی خوبه ولی حتما حین بازی بزاری جلوش دوباره وگرنه هی بریزه هی جمع کنی هم این عادتش میشه که بریزه مامان جمع می‌کنه هم دخالت توی بازی کردنش هست چون اگه نیازشون داشته باشه بهت میگه بهم بده

1398/12/10 20:10

سعی کردم پیامات رو در همون حدی که نوشتی جواب بدم که واضح باشند

1398/12/10 20:11

پاسخ به

در مورد روش تدریجی امشب که کامل بهش بده هر وقت بلند شد.از فردا تا یه هفته ببین کدوم ساعات روز شیر می...

عه ینی اینجوریش کنم اوکی از امشب پس اینجور پیش میرم ممنون

1398/12/10 23:36