مامانای باحال دی وبهمنی

2 عضو

پاسخ به

اره اونا ک بدن همیشه خوبن بخدا جاریم تا بود اینا عذابم دادن تا فرار کرد رفت اینا گفتن خوب شد خیلی بد...

من جاریام باهاخاهرشوهرام قهرن ایناارزوشونه جاریام جواب سلامشون بدن.لیاقتشون التماس کردنه نه محبت بی ریای من

1398/09/04 19:54

پاسخ به

میگم چرااینا کم پیدان نگو گروه زدید

سمیه توام بچت بهمنه؟

1398/09/04 19:54

دیشب میگم خبری ازحرفای سکسی نبود?

1398/09/04 19:54

گفته 2بهمن

1398/09/04 19:54

خیلی تلاش کردم بفهمونم نمیخوام پسرشونو ازشون جدا کنم تازه خودمم دوس دارم رفت و آمد کنم محبت کنم اما دریغ از فهم و درک

1398/09/04 19:55

پاسخ به

دیشب میگم خبری ازحرفای سکسی نبود?

دیشب بچه مثبت بودیم?

1398/09/04 19:55

وای دست رو دلم نزارررر

1398/09/04 19:55

دیگه شیطونی کجا بوددد... دلم برا شیطونیای با تاخیری یه ساعته تنگ شده???

1398/09/04 19:55

پس دست میزارم‌زیردلت?

1398/09/04 19:55

پاسخ به

خیلی تلاش کردم بفهمونم نمیخوام پسرشونو ازشون جدا کنم تازه خودمم دوس دارم رفت و آمد کنم محبت کنم اما ...

مشکل از اوناس ن تو

1398/09/04 19:55

پاسخ به

من بمیرم قهر طولانی نمیتونم

منم داغون بودم.نمیدونم چندروزشد.کمترازیه هفته بودولی خیلی اذیت بودم فقط تحمل کردم نرفتم سمتش که هم تنبیه بشه هم اینکه اگه میرفتم سمتش عادت میکردهمیشه من پیش قدم بشم.امشب دیگه رفت بیرون خریدبرگشتنی باگل برگشت منم بیخیال شدم دیگه

1398/09/04 19:55

خخخخ وای نمیگفتم من چقده *** درد دارم دنبالچه ام میکشه

1398/09/04 19:56

پاسخ به

چقدددد وخ?

کمترازیه هفته

1398/09/04 19:56

پاسخ به

پس دست میزارم‌زیردلت?

?? اووه اب شدم

1398/09/04 19:56

پاسخ به

مبارکه شیرینیو بیار

??? امشب زودازخدمتتون مرخص میشم?

1398/09/04 19:56

پاسخ به

خخخخ وای نمیگفتم من چقده *** درد دارم دنبالچه ام میکشه

?

1398/09/04 19:56

امروز پیش دکترم بودم گفت دنبالچه ب حاملگی ربط نداره اونم ب این شدت برو ارتوپد اومدم پیش یه پیرزن نگو دنبالچه ام خم شده درست کرد چقدر آروم شدم

1398/09/04 19:56

الان ولی شوهرم خودس نمیره سمتشون من میگم برو میگه ولشون کن عشق و حالمونو کنیم

1398/09/04 19:56

پاسخ به

??? امشب زودازخدمتتون مرخص میشم?

بسلامتیییی میری بدی؟?

1398/09/04 19:56

???

1398/09/04 19:56

پاسخ به

بخدا پارسال شب یلدا خواهرم سال اولی بود ک اومده بود تهران . من نرفتم پیشش مادرشوهرم اینارو دعوت کردم...

شوهرم دستپخت من دوست داره باب دلش غذا میذارم حالا الان گشادم
ولی دعوت کردیم اومدن خوردن مادرش گفت شور بود روغنی بود
برادر شوهر و باباش گفتن ن خوبه قهر کرد باهاشون
منم اخر گفتم اصلا نمک و روغن نداشت چجوری شور بود روغنی بود ? خفه شد گفت من اشپزمـ میدونم


قرمه سبزی بردم براش چون مهمون داشت وقت نکرد غذا بپزه گفت خوب گوشت های و پولهای پسرم حروم میکنی

همه چی درجه یک باشه غذا خوبه
ولی سبزیت بد بودلوبیات نپخته بود

1398/09/04 19:57

پاسخ به

امروز پیش دکترم بودم گفت دنبالچه ب حاملگی ربط نداره اونم ب این شدت برو ارتوپد اومدم پیش یه پیرزن نگو...

چ باحاللل خوب شد رفدی پس

1398/09/04 19:57

پاسخ به

من جاریام باهاخاهرشوهرام قهرن ایناارزوشونه جاریام جواب سلامشون بدن.لیاقتشون التماس کردنه نه محبت بی ...

???

1398/09/04 19:57

پاسخ به

شوهرم دستپخت من دوست داره باب دلش غذا میذارم حالا الان گشادم ولی دعوت کردیم اومدن خوردن مادرش گفت شو...

مطمئن باش اونقدر غذاهات ازاونا خوشمزه تر ک ازحسادت نمیدونن چی بگن

1398/09/04 19:57

پاسخ به

بسلامتیییی میری بدی؟?

قسمتت خودت خاهردیگه براهمین نزدیکیادوریاروگذاشتیم کنار

1398/09/04 19:57