رمان های جدید

606 عضو

📚داستان پل
قسمت 19:

نفهمیدم همتا کی دستشو از دستم بیرون کشید و از اتاق رفت بیرون. دنبالش دویدم.
درو با شدت باز کرد و ایستاد تو روی کیارش. هر دو از عصبانیت نفس نفس میزدن.
کیارش: چیه؟ باید اجازه بگیرم؟ اول بگو تو این موقع شب بیرون چه غلطی میکردی؟
همتا: حرف دهنتو بفهم کیارش من تارا نیستم که هر وقت دلت خواست باهام مهربون باشی هر وقت دلت خواست داد بزنی و دستور بدی و منم هیچی نگم. بیرون چه غلطی میکردم؟ اگر نمیگم همون غلطی که تو میکردی از خانومیمه. مگه تو قیم منی؟ وصی منی؟ وکیل منی؟ یادمه وقتی پدر و مادرم مردن خاله سرپرستی ما رو قبول کرد نه تو حالا برای ما شدی آقا بالا سر گفتیم عیب نداره جای برادرمونه هر چی گفتی نه نگفتیم حالا چی میخوای از جونم؟ سر یه بستنی خوردن هم باید ازت اجازه بگیرم؟ با داداشت و خواهر خودم رفتم بیرون با غریبه که نبودم یواشکی که نرفتم خاله میدونست که ما بیرونیم. شمایی که انقدر تو دوستات غرق شدی و اتفاقی اونها رو میبینی و میبری بیرون که از برنامه ی ما خبر نداری.
کیارش: تو فکر کرد من خرم؟ اون چیک تو چیک با هم بودنتون همه چیزو داد میزد.
همتا: میدونی چیه کیارش بذار بگم و خیال همه رو راحت کنم
و بعد نگاهی به کاوه کرد و کاوه اومد پشت سر همتا ایستاد تا اون محکمتر حرفشو بزنه.
همتا نفسی کشید و گفت:
همتا: نمیخواستیم الان اینو بهت بگیم ولی مثل اینکه موقعشه پس بشنو آقا پسر کاوه نامزد منه من دوستش دارم اونم منو دوست داره و اگر با هم بیرون میریم برای اینه که از خاله اجازه داریم مثل شما نیستیم که همه چیز و از همه قایم کنیم چون ریگی به کفشمون نیست.
کیارش بهتش زده بود.
کیارش: یعنی چی نامزدید؟
همتا: والله تو فرهنگ لغت من نامزد یه معنی بیشتر نمیده مگر اینکه فرهنگ لغت شما با ما فرق داشته باشه که اونم مشکل خودته.
کیارش: بس کن همتانذار احترام این چند سال از بین بره هی من رعایت میکنم تو هی پرروتر میشی.
کاوه: این تویی که شروع کردی کیارش. از اون پایین هر چی از دهنت در اومد گفتی و اومدی بالا و مثل همیشه بدت میاد کسی جوابتو بده.
کیارش: مامان اینا چی میگن؟ نامزد چیه؟
خاله: درسته کیارش . همتا و کاوه همدیگرو دوست دارن و من هم به این ازدواج راضیم و میدونم تو هم راضی هستی فقط با سن و درس اینا مشکل داری برای همین بهت نگفتیم تا به سن مطلوب برسن
همتا: البته سن مطلوب شما.
کیارش: من کاری به کار شما ندارم چه همدیگر و دوست داشته باشید چه نداشته باشید چه به قول خودتون نامزد باشید یا نباشید حق ندارید نیمه شب برید بیرون. ساعت دوازده شبه.
همتا: اِ؟ نه بابا؟ این ساعت بیرون بودن برای کاوه بده

1403/10/21 16:07

یا برای ما؟
کیارش: برای شما.
همتا رو به من کرد و گفت :
-: صد بار بهت گفتم با این بهانه نگرد آدم درستی نیست مگه نمیبینی تا نصف شب بیرونه گوش نکردی که نکردی.
کیارش رنگ دادو رنگ گرفت:
کیارش:در مورد مردم درست حرف بزن همتا
همتا: چیه بهتون برخورد؟ چطور وقتی من با خواهرم و نامزدم یا به قول شما پسر خاله ام بیرونم اشکال داره برامون خوب نیست و مردم هزار جور فکر میکنن؟ ولی اگر پای اونی که با تو بوده بیاد وسط فرق داره؟ خونش رنگین تره آقا؟ بگو بدونیم.
دیگه کارد میزدی خون کیارش در نمیومد سرشو انداخت پایین و رفت طرف اتاقش.
همتا فریاد زد: چیه ؟ جواب نداری بدی؟ حالا من میپرسم کی به تو حق داده منو سین جیم کنی. کسی که وضو بلد نیست واسه بقیه رو منبر نمیره حضرت آقا تو اول خودتو درست کن.
دیگه داشت زیاده روی میکرد کاوه جلوی دهن همتا رو گرفت و برد تو اتاقش. من تو تمام مدت فقط نگاهشون میکردم و دور از تمام این جنجال به خودم میگفتم کیارش دوستش داره.


 ادامه داره

1403/10/21 16:07

#پارت_4_زیتون

1400/06/23 22:02

#پارت_3_اسطوره

1400/07/25 17:38

#بورسیه_1

1400/09/11 18:01

نصب اپلیکیشن نی نی پلاس

درین

1400/10/08 16:21

نصب اپلیکیشن نی نی پلاس

#آنچه_در_تارگت_خواهید_خواند... ?

مثل همیشه با دو تا دست زدن و صدا زدن اسمش تشویقش کردم به تندتر اومدن که یهو وسط راه وایستاد و شروع کرد به پارس کردن..
یه لحظه به ذهنم رسید قبل از اینکه بیام هم داشت پارس می کرد و این یه کم عجیب بود.. مطمئناً یه چیزی دیده یا حس کرده..
همون چیز یا کسی که الآن دیده و داره به خاطرش اینجوری پارس می کنه..
همینکه برگشتم تا شعاع نگاهش و بررسی کنم.. ضربه محکمی تو سرم کوبیده شد و با زانوهام رو سنگ ریزه های کف حیاط فرود اومدم!

1400/10/13 12:55

نصب اپلیکیشن نی نی پلاس

#آنچه_در_تارگت_خواهید_خواند... ?

بازوهام و گرفت و من و چسبوند به دیوار راهرو.. خودشم با فاصله میلی متری رو به روم وایستاد!
آب دهنم و قورت دادم و تو فاصله و نور کم زل زدم بهش.. کی اومده بود اینجا که من نفهمیدم؟ اصلاً از کجا فهمید دستشویی لازمم و می تونه اینجا خفتم کنه.. یعنی انقدر واسه این آدم رو بودم؟
ضربان قلبی که تازه داشت آروم می شد با این حرکتش دوباره اوج گرفت و من.. همچنان به جز زل زدن کار دیگه ای از دستم بر نمی اومد که با همون جدیت و عصبانیت لب زد:

- سرخود شدی! تو محل کار به خودت می رسی.. جلوی چشم اینهمه آدم انقدر خوشگل کردی که چی بشه

1400/10/25 11:21

#پارت_3_بغل_اجباری

1400/11/02 11:23

#پارت_3_بغل_اجباری

1400/11/02 11:23

#پارت_7_بغل_اجباری_پایانی

1400/11/09 10:32

#پارت_7_بغل_اجباری_پایانی

1400/11/09 10:32

#پارت_ششم_من_ارباب_توام

1400/11/14 19:21

#پارت_ششم_من_ارباب_توام

1400/11/14 19:21

#خلاصه
رزا و روژان دو تا خواهرن, بعد از مرگ پدر و مادرشون وکیل خانوادگیشون به دیدن روژان که دختر کوچیک خانواده هست میاد و در این ملاقات بهش میگه که رزا خواهر اون نیست, در اصل رزا دختر اون خانواده نیست, میگه که پدر و مادرش سالها قبل که برای یک سفر به شمال میرن با یک خانواده آشنا میشن که داشتند صاحب فرزند میشدند و پدر خانواده این فرزند را نمیخواسته و پدر و مادر روژان چون بچه دار نمیشدند رزا را از اون خانواده میخرن و با خودشون به تهران میارن, رزا وقتی این موضوع را میفهمه تصمیم میگیرِه تا بره و مادرش را ببینِه و در این سفر هست که اتفاقات عجیبی می افتِه.

1400/11/16 13:37

#خلاصه
رزا و روژان دو تا خواهرن, بعد از مرگ پدر و مادرشون وکیل خانوادگیشون به دیدن روژان که دختر کوچیک خانواده هست میاد و در این ملاقات بهش میگه که رزا خواهر اون نیست, در اصل رزا دختر اون خانواده نیست, میگه که پدر و مادرش سالها قبل که برای یک سفر به شمال میرن با یک خانواده آشنا میشن که داشتند صاحب فرزند میشدند و پدر خانواده این فرزند را نمیخواسته و پدر و مادر روژان چون بچه دار نمیشدند رزا را از اون خانواده میخرن و با خودشون به تهران میارن, رزا وقتی این موضوع را میفهمه تصمیم میگیرِه تا بره و مادرش را ببینِه و در این سفر هست که اتفاقات عجیبی می افتِه.

1400/11/16 13:37

ارسال شده از
نصب اپلیکیشن نی نی پلاس

آشپزی های خودرا با ما به اشتراک بگذارید?
بهترین ایده های دیزاین و عکاسی از غذا?
بهترین و متنوع ترین دستور پختهای
انواع غذا، دسر، شیرینی، کیک و ...

دوستان گروه جدید قبلی پاک شده

با ما همراه شوید???
nini.plus/AshpazihayeDoostaneeh

1400/11/18 17:15

ارسال شده از
نصب اپلیکیشن نی نی پلاس

آشپزی های خودرا با ما به اشتراک بگذارید?
بهترین ایده های دیزاین و عکاسی از غذا?
بهترین و متنوع ترین دستور پختهای
انواع غذا، دسر، شیرینی، کیک و ...

دوستان گروه جدید قبلی پاک شده

با ما همراه شوید???
nini.plus/AshpazihayeDoostaneeh

1400/11/18 17:15

#حضرت_عشق_پارت3_پایانی

1400/11/24 14:13

#حضرت_عشق_پارت3_پایانی

1400/11/24 14:13

ارسال شده از
نصب اپلیکیشن نی نی پلاس

?????????????
سلام دوست عزیز من برای نوروز سال 1401عکس های نوروزی ادیت میکنم با کلی تم جذاب قشنگ تازه یه عیدی خوب هم امسال دارم به مناسبت قرن نو مشتری های قدیمی حتی اگه یه عکس هم بخوان براشون عیدی یکی دیگه عکس نوروز میزنم ?مشتری های جدیدهم دوتا عکس سفارش بدم براشون یه عکس دیگه رایگان میزنم ??اینم عیدی ازطرف آتلیه نیلا قیمت تقویم با کیفیت وقابل چاپ هم با احترام 20تومن هستش

nini.plus/NimaaaNiLa

1400/12/12 00:08

ارسال شده از
نصب اپلیکیشن نی نی پلاس

?????????????
سلام دوست عزیز من برای نوروز سال 1401عکس های نوروزی ادیت میکنم با کلی تم جذاب قشنگ تازه یه عیدی خوب هم امسال دارم به مناسبت قرن نو مشتری های قدیمی حتی اگه یه عکس هم بخوان براشون عیدی یکی دیگه عکس نوروز میزنم ?مشتری های جدیدهم دوتا عکس سفارش بدم براشون یه عکس دیگه رایگان میزنم ??اینم عیدی ازطرف آتلیه نیلا قیمت تقویم با کیفیت وقابل چاپ هم با احترام 20تومن هستش

nini.plus/NimaaaNiLa

1400/12/12 00:08

ساعت دوازده شب هم رمان جدید میزارم

1400/12/14 12:06

ساعت دوازده شب هم رمان جدید میزارم

1400/12/14 12:06

دوستانی که تارگت میخونن بلاگ جدا هستش

1400/12/19 18:14