The chronograph is started when the event is seen and stopped when it is heard. The chronograph seconds hand indicates the distance from the event on the telemetric scale. Telemeter: on account of most replica watches using a telemeter scale, best rolex replica Three different views from three different continents on the finalists in the Chronograph category at this years Grand Prix d . Audemars Piguet Replica Uk omegasphereco uk.

🌱طهورا | زنِ روز

485 عضو

بچه ها برنامه غذاییتونو طبق نکات امروز بنویسید و اگه دوست داشتین بفرستین برام .
پس شد :
?اول لیست غذاهای مورد علاقه و مفید خودتون و خانوادتون رو بنویسید .
(غذاهای فست فودی رو به حداقل برسونید و بذارید تو روزای خاصی مصرف کنید ، تو لیستاتون فست فودی مصرفتون زیاد بود )
?روزای هفته بنویسید و جدول بندی کنید
?غذاهای ساده تر رو جدا بنویسید
?برای هر وعده دو غذا بنویسید یکی ساده تر یکی پیچیده تر ?منظورم از لحاظ پخت
? غذاهای طبع سرد و گرم رو یکی درمیون لابلای هم قرار بدین .
?غذاخوشمزه ها رو بذارید روزایی که همسرتون هست و تو جدول اون روز بنویسید
?روزایی که پیش فامیل میرید جدول رو خالی بذارید
? برنامه رو به همسرتون نشون بدید و اگر نظری داشت نظر اونو هم لحاظ کنید .
?برنامه رو‌جایی از اشپزخونه بزنید که مهمون نبینه .
مثلا من گوشه سمت راست یخچال زدم و چون کنارش ابگرمکنه توی دید نیست .
?و در اولین خرید قناعت رو شروع کنید ، اندازه نیازتون مصرف کنید و مابقی رو پس اندازه کنید هر چند کم .
یه داستان از یکی از فامیلامون در رابطه با این براتون مینویسم تا ملموس تر باشه براتون .

1401/05/18 12:05

پاسخ به

??????? قناعت و برنامه خرید مواد غذایی ??????? بچه ها جون من بعد از چندسال خرید و شرای...

???????
قناعت و برنامه خرید مواد غذایی
???????

خب بریم سراغ خرید تره بار و میوه .
همونطور که گفتم طبق ازمون و خطاهای بسیار به نظر خودم این روش برای زندگی ما از همه بهتر بود .

تقریبا هر دو هفته یکبار میریم سمت مرکز فروش میوه تره بار ، که یکم تو خریدهامون صرفه جویی بشه .
(جایی که کلی مغازه فروش میوه تره بار کنار هم هستن و قیمتاشون نسبت به بقیه مغازه ها مناسبتره و معمولا سبدی میفروشن جنسها رو اما خرده فروشی هم دارن)

لیست اقلام مورد نیازم دوهفته ام رو مینویسم از قبل :مثلا
گوجه 3
خیار 2
پیازقرمز ریز برا سالاد و خام خوری
پیاز سفید ریز برا پخت و پز
(قیمت پیازهای ریز ارزون تر و ماندگاری بالاتری دارن)
سیب زمینی 4
هویج 2
کدو و بادمجون از هرکدوم 1
(از این تره بارها هم دونه های متوسط برمیدارم و کوچیک بعلت ماندگاری بهتر و ارزش غذایی چون یه جا خوندم تره با های درشت امونیاک بیشتری دارن و برای بدن زیاد مناسب نیست)
سبزی خوردن 1
(تره ، ریحون ، جعفری ، تربچه رو پاک میکنم برای خوردن ، پیازچه و ترخون هم خرد میشن فریزر برای سبزی پلو )
هندونه
انگور
(همیشه سعی میکنم میوه های فصل رو بگیریم چون برای هر بدن میوه های همون فصل تامین کننده ویتامین هستن و میوه های سردخونه ای و غیرنوبر فقط طعم و تفاله دارن و ارزش غذایی ندارن یا ارزش غذایی خیلی پایینی دارن ، مثلا هیچوقت تو تابستان پرتقال نمیگیرم یا هیچوقت تو زمستون هندونه ! چون طبع بدن ادم هم میریزه بهم ) یه سبد انگور و دو تا هندونه متوسط که اگه مهمون هم بیاد میوه داشته باشیم .

حالا روش نگهداری ؟
تا برسیم خونه تمام خریدا (بجز پیاز سیب زمینی که تو یخچال نیستن و بجز سبزی خوردن که بخاطر ماندگاری پاک میکنم و تو پلاستیک میریزم و هر سری به قدر نیاز میشورم تا موندگاری بیشتری داشته باشن و تازه تر باشن و بجز انگور که پایین تر میگم بهتون)رو میشورم و میذارم کامل خشک بشن .

خیار و هویج ها رو دستمال میکشم و تو نایلون میذارم .
گوجه ، کدو و بادمجون رو تو سبد تره بار یخچال میریزم .
سبزی رو هم که گفتم بالاتر .
میوه ها رو هم مثلا انگور ها رو تو یه سبد تمیز میذارم تو یخچال و هر بار موقع مصرف میشورم .
هندونه ها هم اگه جا بشن تو یکی از طبقات محکم میذارم و اگه نشن یکیشون تو سرپله میذارم که هواخنکتره و یکی دیگه رو تو یخچال و هر روز به قدر نیاز برش میدم یکم(مثلا وقتی همسرم بخواد براش یه تیکه برش میدم و میبرم یا خودم یه برش هر وقت بخوام) و مابقی رو پلاستیک میکشم روش که حالت لزج نشه .

و تو این مدت نهایت سعیمو میکنم که درست استفاده کنم و اسراف نشه .
مثلا پوست و ته مونده میوه تره

1401/05/28 20:09

پاسخ به

??????? قناعت و برنامه خرید مواد غذایی ??????? بچه ها جون من بعد از چندسال خرید و شرای...

???????
قناعت و برنامه خرید مواد غذایی
???????

خب بریم سراغ خرید تره بار و میوه .
همونطور که گفتم طبق ازمون و خطاهای بسیار به نظر خودم این روش برای زندگی ما از همه بهتر بود .

تقریبا هر دو هفته یکبار میریم سمت مرکز فروش میوه تره بار ، که یکم تو خریدهامون صرفه جویی بشه .
(جایی که کلی مغازه فروش میوه تره بار کنار هم هستن و قیمتاشون نسبت به بقیه مغازه ها مناسبتره و معمولا سبدی میفروشن جنسها رو اما خرده فروشی هم دارن)

لیست اقلام مورد نیازم دوهفته ام رو مینویسم از قبل :مثلا
گوجه 3
خیار 2
پیازقرمز ریز برا سالاد و خام خوری
پیاز سفید ریز برا پخت و پز
(قیمت پیازهای ریز ارزون تر و ماندگاری بالاتری دارن)
سیب زمینی 4
هویج 2
کدو و بادمجون از هرکدوم 1
(از این تره بارها هم دونه های متوسط برمیدارم و کوچیک بعلت ماندگاری بهتر و ارزش غذایی چون یه جا خوندم تره با های درشت امونیاک بیشتری دارن و برای بدن زیاد مناسب نیست)
سبزی خوردن 1
(تره ، ریحون ، جعفری ، تربچه رو پاک میکنم برای خوردن ، پیازچه و ترخون هم خرد میشن فریزر برای سبزی پلو )
هندونه
انگور
(همیشه سعی میکنم میوه های فصل رو بگیریم چون برای هر بدن میوه های همون فصل تامین کننده ویتامین هستن و میوه های سردخونه ای و غیرنوبر فقط طعم و تفاله دارن و ارزش غذایی ندارن یا ارزش غذایی خیلی پایینی دارن ، مثلا هیچوقت تو تابستان پرتقال نمیگیرم یا هیچوقت تو زمستون هندونه ! چون طبع بدن ادم هم میریزه بهم ) یه سبد انگور و دو تا هندونه متوسط که اگه مهمون هم بیاد میوه داشته باشیم .

حالا روش نگهداری ؟
تا برسیم خونه تمام خریدا (بجز پیاز سیب زمینی که تو یخچال نیستن و بجز سبزی خوردن که بخاطر ماندگاری پاک میکنم و تو پلاستیک میریزم و هر سری به قدر نیاز میشورم تا موندگاری بیشتری داشته باشن و تازه تر باشن و بجز انگور که پایین تر میگم بهتون)رو میشورم و میذارم کامل خشک بشن .

خیار و هویج ها رو دستمال میکشم و تو نایلون میذارم .
گوجه ، کدو و بادمجون رو تو سبد تره بار یخچال میریزم .
سبزی رو هم که گفتم بالاتر .
میوه ها رو هم مثلا انگور ها رو تو یه سبد تمیز میذارم تو یخچال و هر بار موقع مصرف میشورم .
هندونه ها هم اگه جا بشن تو یکی از طبقات محکم میذارم و اگه نشن یکیشون تو سرپله میذارم که هواخنکتره و یکی دیگه رو تو یخچال و هر روز به قدر نیاز برش میدم یکم(مثلا وقتی همسرم بخواد براش یه تیکه برش میدم و میبرم یا خودم یه برش هر وقت بخوام) و مابقی رو پلاستیک میکشم روش که حالت لزج نشه .

و تو این مدت نهایت سعیمو میکنم که درست استفاده کنم و اسراف نشه .
مثلا پوست و ته مونده میوه تره

1401/05/28 20:09

من اومدم ، نه بخاطر اینکه صرفا مادرهمسر منه ! بخاطر اینکه وجدانم هم اجازه نمیده تنهاش بذارم .
خیلی بدم میاد از جوکهای مادرشوهری و کلا متنهایی که میخوان از مادرشوهر یه موجود ترسناک بسازن .
بخدا این مادرشوهر هم روزی عین امروز خودت یه دختر ترگل ورگل بوده !
سن اون رو با سن خودت مقایسه نکن گلم ، حالا ممکنه بخاطر بیماریش ، کهولت سنش ، شرایط زندگیش ، غصه هاش و ... گهگاهی غر هم بزنه .
عیب نداره سخت نگیر از این گوش بشنو از اون گوش بده بیرون ...
و تو هم شاید فردا مادرشوهر باشی !
پس خوب باش و بی منت خوبی کن ?
چرخ روزگار گرده ...میگرده ...

1401/06/29 16:55

عاغااا لطفا یکی از اونا که عضو بلاگ نیستن و فقط پست ها رو سین میکنن و میرن قدم رنجه کنن قدم رو چشم من بذارم عضو بشن ?
فقط خواهشا صبح بیدار نشم بیام ببینم تو خواب لگد زدم چند نفر ترک کردنا
?? (حدود صد و پنجاه تا دوست هم داریم که فقط پیاما رو میخونن اما عضو بلاگمون نمیشن?اگه افتخار میدادن الان نزدیک پونصد تا دوست بودیم? اشکال نداره هر طور راحتین شما همچنان تو قلب منین?)
جکه بود که طرف میگفت شب میخوابم صد تا عضو دارم صبح بیدار میشم میبینم نود تا شدن ، تو خواب لگد میزنم مگه ؟?

1401/07/10 13:57

?زندگی من
(قسمت بیست و سوم)

راستش خانواده ها پشتمون بودن همه جوره ، اما بقیه فامیل و آشناها ...
خواسته یا ناخواسته زخم زبون میزدن ...
هر جا میرفتیم سریع میگفتن :
پس هنوز محسن کار نداره ؟
پس کی میخواین برین سر خونه زندگیتون؟
پس چطور روزگار میگذرونین بدون کار و حقوق ؟
حتما پدرشوهرت و بابات خرجتونو میدن وگرنه با یه قرون دوزار که نمیشه زندگی کرد ؟
چقدر شما دل گنده این ، والا اگه من بودم که نمیدونستم کارمون چی میشه عروسیمون خونه زندگیمون یه روز دوام نمی اوردم ...
???
ما خوب بودیم ، خیلی خوب
زندگی ساده اما قشنگی داشتیم
اما با این حرفا ، دلمون میگرفت و حتی یبار محسن گفت بیا جدا شیم و برو دنبال زندگیت ?
من معلوم نیست تا کی دنبال کار بگردم و پیدا نکنم .
تو خواستگارای خوبی برات پیدا میشه برو و پای من نسوز ...
خونه پدرش بودیم
انقدر گریه کردم انقدر گریه کردم
همه فهمیدن که ما بحثمون شده?

بعد از اون ماجرا دیگه کمتر مهمونی میرفتیم ، دیگه کمتر با بقیه هم کلام میشدیم ...
و من دقیقا همون موقع یادگرفتم که هیچوقت با زبونم تو زندگی کسی وارد نشم .
بابا دو نفر با هم خوشن ، بعد یهو یکی از سر فضولی یا سر رفتن حوصله ، یه سوال میپرسه ازشون و نمیدونه که با همین یه سوال چقدر زندگیشون رو بهم ریخته ...
یه بنده خدا میگفت ما ده سال پیکان زیر پامون بود ، کار راه انداز بود برامون ، تو شرایطی که داشتیم خیلی کمک حالمون بود از رفتن به این ور اون ور بگیر تا حتی مسافرکشی !
بعد یه نفر میخواست مثلا شوخی کنه همه بخندن دراومد و گفت : شمام خوب بنزالگانستون زیر پاتون موندگار شده ها ...
و همه خندیدن ...
و چیزی که شکست غرور همسرم و دل من بود !
میگفت دیگه باهاش جایی نرفتیم ...
چند بار دعوامون شد
و چه روزهایی که دیگه مثل قبل نبودیم و سر همین تمسخر به هم گیر میدادیم ...
از اون روز دیگه هیچوقت از کسی سوالی رو نمیپرسم که بهم مربوط نیست ...
اون سوالا چند تا سوال بودن که بقیه میخواستن از زندگی ما خبر بشن اما نمیدونستن که با همون سوالای مفت ما تا مرز جدایی پیش رفتیم ....?
خواهش میکنم از تو که داری این متنو میخونی ! اگه این عادت رو تا الان داشتی از این لحظه به بعد دیگه ترکش کن??

1401/07/19 12:18

✅?
حالا بریم و اوضاع یه خانوم کاربلد و باسیاست رو ببینیم ؟

این خانوم همیشه یه چیز پشت دستش داره . یه جای مخوف? از اشپزخونه یا کمد رو اختصاص میده به چند تا خوراکی برا مواقعی که دست همسرش تنگه .
حالا اگه اون موقع مهمون بیاد یا خودش بخواد یه خوراکی بچینه تو بشقاب و بیاره واسه اعضای خونه دیگه کاسه چه کنم چه کنم دست نمیگیره و به جای اینکه به شوهرش بگه :
❌حالا چیکار کنم جلو مهمون ؟?
به شوهرش میگه :
✅نگران نباش عزیزم تو انبارمخفی یه چیزایی گذاشتم واسه روز مبادا?

چند نمونه خوراکی که میشه تا یکی دوماه تو انبارمخفی نگه داشت:?
?تخمه افتابگردن
?دونه ذرت پفیلایی (میشه همون موقع پفیلای گرم و خوشمزه باهاش درست کرد)
?نخودچی کشمش
?قصبک (یه مدل خرما خشک خوشمزه)
? کیک خونگی قابلمه ای
(ارد و بکینگ پودر و وانیل و شکر و تخم مرغ از مواد اولیه یه کیک رو داشته باشید تو خونه ، تو بلاگ آشپزیمون چند تا دستور کیک خوشمزه بدون همزن و فر رو اموزش دادیم سر بزنید )
?شکلات یا ابنبات ریز واسه کنار چایی
? میوه خشک یا کمپوت خونگی (با میوه های ته یخچال کمپوت یا میوه خشک درست کنید )

حالا نیاز نیست از هر کدوم یه کامیون بخرید ?
صد یا دویست گرم از هر کدوم داشته باشید تا دو سه ماه کارتون رو راه میندازه .
و همه رو با هم نخرید ، هر سری پول تو دستتون اومد یه چیزی بخرید و بذارید انبار مخفی .

1401/07/25 17:30

✅?
حالا بریم و اوضاع یه خانوم کاربلد و باسیاست رو ببینیم ؟

این خانوم همیشه یه چیز پشت دستش داره . یه جای مخوف? از اشپزخونه یا کمد رو اختصاص میده به چند تا خوراکی برا مواقعی که دست همسرش تنگه .
حالا اگه اون موقع مهمون بیاد یا خودش بخواد یه خوراکی بچینه تو بشقاب و بیاره واسه اعضای خونه دیگه کاسه چه کنم چه کنم دست نمیگیره و به جای اینکه به شوهرش بگه :
❌حالا چیکار کنم جلو مهمون ؟?
به شوهرش میگه :
✅نگران نباش عزیزم تو انبارمخفی یه چیزایی گذاشتم واسه روز مبادا?

چند نمونه خوراکی که میشه تا یکی دوماه تو انبارمخفی نگه داشت:?
?تخمه افتابگردن
?دونه ذرت پفیلایی (میشه همون موقع پفیلای گرم و خوشمزه باهاش درست کرد)
?نخودچی کشمش
?قصبک (یه مدل خرما خشک خوشمزه)
? کیک خونگی قابلمه ای
(ارد و بکینگ پودر و وانیل و شکر و تخم مرغ از مواد اولیه یه کیک رو داشته باشید تو خونه ، تو بلاگ آشپزیمون چند تا دستور کیک خوشمزه بدون همزن و فر رو اموزش دادیم سر بزنید )
?شکلات یا ابنبات ریز واسه کنار چایی
? میوه خشک یا کمپوت خونگی (با میوه های ته یخچال کمپوت یا میوه خشک درست کنید )

حالا نیاز نیست از هر کدوم یه کامیون بخرید ?
صد یا دویست گرم از هر کدوم داشته باشید تا دو سه ماه کارتون رو راه میندازه .
و همه رو با هم نخرید ، هر سری پول تو دستتون اومد یه چیزی بخرید و بذارید انبار مخفی .

1401/07/25 17:30

?زندگی من
(قسمت سی و دوم)

چالش بزرگ من تو بارداری نوع زایمانم بود . همه میگفتن دیوونه نشی بری طبیعی ! پول بده دکتر سزارینت کنه تو بیمارستان خصوصی .
ولی من ! دنبال بهترین نوع زایمان بودم .
کتاب میخوندم ، پرس و جو میکردم .
چند تا بیمارستان سر زدم .
و خواستم زایمانم طبیعی پیش بره .
اولین کسی که بهم افرین گفت محسن بود .
شاید فکر نمیکرد منِ نازک نارنجی که از یه امپول ساده هم میترسم بخوام این راهی که همه ازش به سختی یاد میکنن رو جلو برم !

کلاسای انلاین زایمان فیزیولوژیک شرکت کردم .
و اماده اماده همه مراحل رو طی کردم تا یه زایمان خوب داشته باشم .
زایمان طبیعی رو تجربه کردم .اما چون تکنیک بلد بودم و میدونستم موقع درد باید چیکار کنم اون اژدهای دوشاخی که همه میگفتن هست رو ندیدم !
اذیت شدن داشت ، نه اینکه نداشت اما با مهارت از شدت تک تک سختی هاش میشه کم کرد ...
نوع تغذیه ، پیاده روی ، ورزش ، تکنیک های قبل زایمان و حین زایمان و ...
همه و همه در کنار یه مامای خوب و توانمند میتونه دست به دست هم بده واسه یه زایمان خوب .
پس از حالا اگه کسی گفت زایمان طبیعی وحشتناکه اول ازش بپرسید کلاسای امادگی زایمان طبیعی رو شرکت کرده ؟ تو دوره های زایمان فیزیو شرکت کرده ؟ تکنیک بلد بوده ؟ اجرا کرده ؟خیلی کم پیش میاد جواب این سوالات مثبت باشه و فرد زایمان خیلی بدی رو تجربه کرده باشه .
و ممکنه بگی این همه هزینه و وقت ؟
خب ادم میره سزارین و خودشو راحت میکنه !
باید بگم اولا برام مهم بود تو وهله اول ، راه طبیعی زایمان رو پیش برم تا جراحی
حالا ممکن بود نهایت بخاطر یه سری شرایط سزارین هم بشم مثل زایمان زودرس یا ...
اما تعصبی نداشتم که زمین و زمان رو بهم بدوزم که فقططططط سزارین اختیاری !
و در وهله دوم
کل این هزینه ها به ده درصد هزینه یه سزارین اختیاری هم نمیرسه .
و من معتقدم اگه بتونم یه زایمان طبیعی موفق و خوب با هزینه داشتم باشم چرا سزارین ؟
و تعصب هم ندارم که سزارین هرگز !
چون اینم یه روش زایمانه و در مواقع ضرورت بسیار حائز اهمیت و خوبه.
اما دقت کن ! در ضرورت ، نه مثل نقل و نبات!

1401/07/30 18:10

?زندگی من
(قسمت سی و چهارم)

الان من با افتخار یک خانوم خانه دار هستم .
هیچ وقت دست روی دست نمیگذارم .
صوتهای اموزشی که نیاز دارم را از بهترین منبعی که میشناسم میگیرم و روزمره حین کارهایم گوش میکنم .
نقص زیاد دارم اما دائما در حال یادگیری ام .
میخواهم همسری باشم که مرد من به من افتخار کند .
میخواهم روزهای جوانی ام را انقدر با خوب ها و خوب ها پر کنم که سالهای بعد حسرت نخورم چرا فقط خوردن و خواببدن سهم بهترین روزهای طراوت زندگی من بود؟?
مثل یک ذره هستم که دست از تلاش و یادگیری و بالابردن مهارت برنخواهم داشت .
?میخواهم هر چیزی را به بهترین نحو یادبگیرم و عملی کنم ?
?و این راز مهم ساختن یک زندگی موفق است.
به جای پرسه زدن و دیدن کلیپهای بی محتوای فضای مجازی ، ترجیح میدم کتاب بخونم ، کیک بپزم ، یا حتی گل بکارم !
پول ؟ پول مهم هست اما همه چیز نیست .
میتوانم با یک دوپیازه یک شب بیاد ماندنی را بسازم .
دستمان خالی شد ؟ فدای سرمان !
از گردشمان نمیزنیم . شده با دوتا ساندویچ فلافل اما زندگی را جاری میسازیم !
منتظر هستی کدام روز از راه برسد و زندگیت را بهتر شروع کنی ؟
روزهای خوب ساخته میشوند !
قشنگ کردن زندگی اگه دست من و تو نیست پس دست کیه ؟ یعنی روزی قراره یه نقاش بیاد و زندگیمون رو رنگ بزنه و رنگهای تیره اون رو محو کنه ؟
نه جانم ! این تویی که مرکز زندگی خودت هستی ! این تویی که تصمیم میگیری زندگی به کام خودت و خانواده ات شیرین باشه یا نه ؟
این تویی که تصمیم میگیری انرژی و حال خوب رو بهشون تزریق کنی یا نق و ناامیدی ؟
هیچ جا نمیشود یک معجون پیدا کرد که یک شبه همه چیز را خوب کند ...
اما من یک معجزه به نام صبر و تغییر میشناسم که اهسته و پیوسته بنیان یک زندگی را قوی تر و صحنه آن را گلباران میکند ...
هیچوقت فکر نکن زندگی کسی عالی است و تو در بدترین شرایطی !
زندگی هر کسی بالا و پایین دارد و تنها ما از بیرون همه چیز را خوب و قشنگ میبینیم .
بیا و شروع کن و رفتارهای خوب را جایگزین کن ...
بیا و شروع کن و حال خوب را به خودت و خانواده ات هدیه بده .

1401/08/01 23:37

?❤رازجادویی هفته اول?

خانوم گل ! این هفته بابت چیزهای هرچند کوچیک از همسرت تشکر کن ...

?یعنی چی ؟

یعنی مثلا
همسرت شیر اب رو که چکه میکرد رو تعمیر کرد .
یا یه میوه خرید اورد خونه .
یا لباس کثیفا رو ریخت تو ماشین لباسشویی.
یا کاری که ازش خواسته بودی رو حالا انجام داد بعد از چند مدت .
یا سفره شام رو جمع کرد .
یا ...
(بالاخره هر مردی طبق توان و حوصله اش یه کار هرچند کوچیک رو روزانه انجام میده در کنار کار اصلیش که شغلشه .)
پس اونو نادیده نگیر ...

سیب خرید اورد خونه ؟
بگو : به به ببین همسربا سلیقه من چی گرفته ؟ از این سیب خوشمزه ها

سفره رو جمع کرد ؟
اروم بگو : ... جان مرسی که کمکم میکنی?

حالا نه این که چپ و راست تا شوهرتون تکون خورد هی قربون صدقه و تشکر کنیدا ?
متشکرم که از این دنده به اون دنده چرخیدید سرورم
در حد اعتدال که تکراری نشه این حرفا ?
و اینکه کم کم شروع کنید .
اینطوری نباشه که تا دیروز اگه خدایی نکرده غر میزدید و تحقیر یا سکوت در برابر محبتهای کوچیکش ، حالا یهو شروع به پنج دقیقه یبار تشکر کنیدا?
یهو پیش خودش بگه چی شده سرش به جایی خورده ؟ یا من دارم خواب میبینم ؟ ?
خلاصه که اگه قبلا این راز رو نمیدونستید از الان کم کم شروع کنید .

پس راز این هفته شد ؟ تشکرات بابت محبتهای هرچند کوچیک ✅

تا چهارشنبه هفته اینده فرصت هست نظر و نقدتون رو بگید راجع به این راز
و همون موقع قبل راز جدید ان شاالله میگم که دلیل این کار چیه و اگه ادامه بدید چه فایده ای داره ?

1401/08/04 18:16

?❤رازجادویی هفته اول?

خانوم گل ! این هفته بابت چیزهای هرچند کوچیک از همسرت تشکر کن ...

?یعنی چی ؟

یعنی مثلا
همسرت شیر اب رو که چکه میکرد رو تعمیر کرد .
یا یه میوه خرید اورد خونه .
یا لباس کثیفا رو ریخت تو ماشین لباسشویی.
یا کاری که ازش خواسته بودی رو حالا انجام داد بعد از چند مدت .
یا سفره شام رو جمع کرد .
یا ...
(بالاخره هر مردی طبق توان و حوصله اش یه کار هرچند کوچیک رو روزانه انجام میده در کنار کار اصلیش که شغلشه .)
پس اونو نادیده نگیر ...

سیب خرید اورد خونه ؟
بگو : به به ببین همسربا سلیقه من چی گرفته ؟ از این سیب خوشمزه ها

سفره رو جمع کرد ؟
اروم بگو : ... جان مرسی که کمکم میکنی?

حالا نه این که چپ و راست تا شوهرتون تکون خورد هی قربون صدقه و تشکر کنیدا ?
متشکرم که از این دنده به اون دنده چرخیدید سرورم
در حد اعتدال که تکراری نشه این حرفا ?
و اینکه کم کم شروع کنید .
اینطوری نباشه که تا دیروز اگه خدایی نکرده غر میزدید و تحقیر یا سکوت در برابر محبتهای کوچیکش ، حالا یهو شروع به پنج دقیقه یبار تشکر کنیدا?
یهو پیش خودش بگه چی شده سرش به جایی خورده ؟ یا من دارم خواب میبینم ؟ ?
خلاصه که اگه قبلا این راز رو نمیدونستید از الان کم کم شروع کنید .

پس راز این هفته شد ؟ تشکرات بابت محبتهای هرچند کوچیک ✅

تا چهارشنبه هفته اینده فرصت هست نظر و نقدتون رو بگید راجع به این راز
و همون موقع قبل راز جدید ان شاالله میگم که دلیل این کار چیه و اگه ادامه بدید چه فایده ای داره ?

1401/08/04 18:16

یه چیز بگم راجع به پیام دیشبم و تمام .
یه چشمم اشکه یه چشمم خون
هنوز نتونستم بخوابم ...
بچه ها تاریخ کشور سوریه رو از حدود دوازده سال پیش تا الان رو بخونید ...
از یه منبع بی طرف بخونید .
چون قبلا یه بخشی از کار پژوهشیمو راجع به جریانات سوریه داشتم
خلاصشو میگم اما خودتونم حتما مطالعه و تحقیق کنید ...
مردم سوریه خیلی خوب و خرم کنار هم توی کشور قشنگ و آبادشون زندگی میکردن ...مشکل داشتن اما خب پشت هم بودن و خیلی محکم اون پرچم کشورشون رو تو دست گرفته بودن ...
چی شد یه دفه ؟
سوریه قشنگ و زیبا?
یهو خرابه شد ؟?
بین مردم تنش به وجود اومدن
خیلی یهویی و سر چند تا مسئله کوچیک مردم با هم درگیر شدن و پشت هم رو خالی کردن ...
این وسط داعش ... دید که مردم دیگه متحد نیستن ! کارشو شروع کرد ...
با پولهای هنگفتی که امریکا و سعودی پشت داعش رو گرم میکرد به خود مردم سوریه میدادن تا علیه هم بجنگن ...
و کم کم حملات شروع شد ...
دیگه مردم امنیت رو نمیدیدن ...
دیگه خانم ها و بچه ها نمیتونستن تا سر کوچه هم برن ... چون داعش پراکنده شده بود و ممکن بود هر جا هر کسی رو بکشن بی دلیل ...
اونا اومده بود برا غارت و تجزیه کشور سوریه ...
و بعد از چند سال جنگ و ناامنی و شهادت کلی مردم بیگناه و زن و بچه ...
حاج قاسم و ... که یادتون هست ...?
حالا دیگه مردم سوریه خوب قدر اتحادشونو میدونن ...
عکسای انتخاب بشاراسد رو اخیرا رو ببینید... دیگه الان خوب قدر اتحادشون رو میدونن ... دیگه الان هر مشکلی هم پیش بیاد میگن خونه خودمونه خودمون حلش میکنیم به بقیه مربوط نیست ... و دارن کم کم خرابه ها رو میسازن ... حالا سناریو این روزا شبیه سوریه اس دقیقا ...?
ما همه ترک و فارس و بلوچ و لر و کرد و لک و کرمانج و آذری و ...
اعضای یه خانواده بزرگ هستیم ...
نباید بذاریم بقیه بیان و دخالت کنن واسه ما ... که حالا شاهد ناامنی باشیم ...? که بچه از ترس تیراندازی بره بغل مادرش و بازم رحم نکنن بهشون ؟ و بازم گلوله به بچه و مادر ؟?

1401/08/05 06:10

یه چیز بگم راجع به پیام دیشبم و تمام .
یه چشمم اشکه یه چشمم خون
هنوز نتونستم بخوابم ...
بچه ها تاریخ کشور سوریه رو از حدود دوازده سال پیش تا الان رو بخونید ...
از یه منبع بی طرف بخونید .
چون قبلا یه بخشی از کار پژوهشیمو راجع به جریانات سوریه داشتم
خلاصشو میگم اما خودتونم حتما مطالعه و تحقیق کنید ...
مردم سوریه خیلی خوب و خرم کنار هم توی کشور قشنگ و آبادشون زندگی میکردن ...مشکل داشتن اما خب پشت هم بودن و خیلی محکم اون پرچم کشورشون رو تو دست گرفته بودن ...
چی شد یه دفه ؟
سوریه قشنگ و زیبا?
یهو خرابه شد ؟?
بین مردم تنش به وجود اومدن
خیلی یهویی و سر چند تا مسئله کوچیک مردم با هم درگیر شدن و پشت هم رو خالی کردن ...
این وسط داعش ... دید که مردم دیگه متحد نیستن ! کارشو شروع کرد ...
با پولهای هنگفتی که امریکا و سعودی پشت داعش رو گرم میکرد به خود مردم سوریه میدادن تا علیه هم بجنگن ...
و کم کم حملات شروع شد ...
دیگه مردم امنیت رو نمیدیدن ...
دیگه خانم ها و بچه ها نمیتونستن تا سر کوچه هم برن ... چون داعش پراکنده شده بود و ممکن بود هر جا هر کسی رو بکشن بی دلیل ...
اونا اومده بود برا غارت و تجزیه کشور سوریه ...
و بعد از چند سال جنگ و ناامنی و شهادت کلی مردم بیگناه و زن و بچه ...
حاج قاسم و ... که یادتون هست ...?
حالا دیگه مردم سوریه خوب قدر اتحادشونو میدونن ...
عکسای انتخاب بشاراسد رو اخیرا رو ببینید... دیگه الان خوب قدر اتحادشون رو میدونن ... دیگه الان هر مشکلی هم پیش بیاد میگن خونه خودمونه خودمون حلش میکنیم به بقیه مربوط نیست ... و دارن کم کم خرابه ها رو میسازن ... حالا سناریو این روزا شبیه سوریه اس دقیقا ...?
ما همه ترک و فارس و بلوچ و لر و کرد و لک و کرمانج و آذری و ...
اعضای یه خانواده بزرگ هستیم ...
نباید بذاریم بقیه بیان و دخالت کنن واسه ما ... که حالا شاهد ناامنی باشیم ...? که بچه از ترس تیراندازی بره بغل مادرش و بازم رحم نکنن بهشون ؟ و بازم گلوله به بچه و مادر ؟?

1401/08/05 06:10

بازخورد دوم?

من امروز با شوهرم رفتیم خرید بهش گفتم مرسی امروز خیلی خرج کردی برام ...
داشتیم برمیگشتیم خونه (ما ماشین نداریم مجبوریم یه مسیری رو پیاده بریم) یه مغازه مس و برنز فروشی دیدم گفتم نگااا چقد قشنگن . شوهرمم برگشت گفت بیا بریم داخل یه نگاهی بندازیم . و برام سه تا پروانه از جنس برنج خرید ... من همیشه شوهرم مخالف این چیزا بود ولی جالب اینجا بود که خودش پیشنهاد داد که بریم نگاهی بندازیم و بدون هیچ غر زدنی برام گرفت و خودشم خوشحال بود . منم از خودم ذوق نشون دادم
هدی جان من مشگلی ندارم پیاهای منم بزارین منم خیلی راضیم بزار یکی دیگه مث من ببینه و عملی کنه
بزار زندگی اونم تغییر کنه
من که همینجوری ادامه میدم چون شوهرم خیلی تغییر کرده البته تغییر مثبت

1401/08/06 05:28

بازخورد ششم?

?سلام دوباره
هدی جان من چند تا تشکر کردم از همسرم اما تغییری ندیدم?
بنظرت مشکل از چیه ؟

?بابت چی تشکر کردی ؟ و چجوری ؟

?بابت اینکه سرراهش برام نوبت دکتر گرفته بود و برای اینکه بخاریمون خراب بود تعمیرکار اورد همینجا درستش کرد و راه انداختش .

?خب تشکرت چی بود ؟ چجوری بود گلم؟

?وقتی اومد گفتم ممنون که نوبت گرفتی برام گفت خواهش?
بخاریها که راه انداختن هم بعدش گفتم کار خوبی کردی هوا خیلی سرد شده
فقط لبخند زد ?

1401/08/06 18:33

پاسخ به

بازخورد ششم? ?سلام دوباره هدی جان من چند تا تشکر کردم از همسرم اما تغییری ندیدم? بنظرت مشکل از چی...

ارزیابی بازخورد ششم ??

یه نکته مهمی که اکثرا ازش غافلیم میدونین چیه ؟
اینه که با دوست و فامیل و اشنا و ... لحن قشنگ و محبت امیز و جذاب داریم ، اما با نزدیک ترین همراه زندگیمون (که اسمش باهاشه همسر یعنی هم + سر و هم بالین!)
خیلی تکراری و معمولی حرف میزنیم .

حالا به این مبحث میرسیم و مفصلا صحبت میکنیم و سیاستش رو یادمیگیریم ان شاالله .
اما بحث الان اینه که با همسرت جذاب حرف بزن !
وقتی میوه گرفت اورد خونه
نگو ممنون
کلمه ی ممنون برای افراد دورتره برای نااشناهاست نه برای همسرت!
اب و تاب بده اون لحن قشنگت رو ...
مثلا بگو وااای نارنگی گرفتی احمد ؟
به به ، به این انتخابت?

یا از سرکار اومده خسته اس ، نگو سلام عزیزم خوبی خسته نباشی

مثلا برو جلو دستشو بگیر تو دستت و بگو : سلااااام عززیزززدلم خداقوت بده بهتتت تا لباستو عوض کنی منم غذا رو کشیدم ?

بخاری ها رو راه انداخته برات
نگو کار خوبی کردی هوا سرد بود .
مثلا درحالی که یه چایی میبری براش بگو اینم یه چای دبش برای همسر مهربون و پرتلاش خودم ?

قدرت کلمات رو میبینید ؟

و نکته مهمتر اینکه همسرت رو با بقیه مردا مقایسه نکن
مثلا توقع نداشته باش با یه روز تغییر روند زندگیت و اجرای تشکر و راز جادویی اول ، یک روزه جواب بگیری .
یکی ممکنه همون لحظه تحت تاثیر قرار بگیره ، یکی یه هفته طول بکشه یکی یک ماه !
اما مطمئن باش که تغییر رو میبینی ، اون عاشقونه تر شدن رو میبینی پس لطفا صبر و‌حوصله داشته باش و ثمره محبتهاتو ببین ?
حالا ممکنه یکی با کلام ابراز کنه
یکی رفتار
یکی مالی
یکی ...
پس نگو مثلا من بابت فلان چیز از شوهرم تشکر کردم پس چرا سفره رو جمع نکرد ؟?
هر *** بسته به روحیه اش عکس العمل متفاوتی داره✅

1401/08/06 21:25

پاسخ به

سلام دوستای مهربونم ? امروز رو یادتون نره عملی کردن راز جادویی اول ? تا راز جادویی دوم که میشه هفت...

اینم از دوتا یادگاری ها ...
دارم رایزنی میکنم بیشترشون کنم واستون?
البته دیگه فرش حرم ندارم متاسفانه
اما احتمالا یادگاری بخرم مجدد ?

1401/08/06 21:59

اعضای جدیدمون خیلی خوش اومدین?
پیام سنجاق شده رو بخونید و بیاید پایین تا با دوره عملی راز جادویی اشنا بشید و قضیه یادگاری ها رو متوجه بشین?
سوالی بود در خدمتم

1401/08/06 21:58

بازخورد چهاردهم ?

من تشکر رو از شوهرم یاد گرفتم
توی تمام موارد چه کوچیک چه بزرگ همیشه تشکر میکنه
منم مثل خودش شدم همیشه برای کوچکتزین حرکتی ازش تشکر میکنم و گاهی یه ماساژ برای رفع خستگی کارهای بزرگی که انجام میده پیش من داره ! البته بماند که عاشق ماساژ شده و خودم تیکه بهش میندازم آخ که چقدر تو ناز داری تو عقد نامه ننوشته بودی و من گول خوردم اونم کم نمیاره میگه بود، تو دقت نکردی ! ?

1401/08/08 22:15

نصب اپلیکیشن نی نی پلاس

بازخورد بیستم ?

این خانوم گل ، توی پرسشهام بازخورد گذاشته ?

1401/08/09 21:10

نصب اپلیکیشن نی نی پلاس

بازخورد بیست و یکم ?
حتی اگه از هم دورین مثل این دوستمون با یه پیامک میتونین راز جادویی هفته اول رو عملی کنید ...?

1401/08/09 23:51

پاسخ به

?❤رازجادویی هفته اول? خانوم گل ! این هفته بابت چیزهای هرچند کوچیک از همسرت تشکر کن ... ?یعنی چی ؟...

?❤راز جادویی هفته دوم?

خانوم خونه ! این هفته علاوه بر اینکه از راز اول جانمونی راز دوم رو هم عملی کن ?
راز جادویی دوم چیه ؟
این هفته اقتدار همسرت رو حفظ کن ...

یعنی چیکار کنم ؟?
ببین گلی خانوم یعنی از هر چیزی یا هر کاری که باعث بشه مردت تحقیر بشه پرهیز کن ...
به مثالم توجه کن :

شوهرم از سرکار میاد خونه
خسته اس و میشینه جلوی تلوزیون
من میگم : واییی عرضه یه لباس عوض کردنم نداری مگه چقد بهت فشار میاد یه لباس عوض کردن ؟?

یا مثلا دلم میخواد برم خونه مامانم ، وقتی میگم میگه فعلا کار دارم یه وقت دیگه ، بعد من میگم : همه شوهر دارن ما هم شوهر داریم ، خوبه ازت نخواستم منو ببری کره ی ماه ، همیییییشه ی خدا کلمه ی «نه» تو دهنته اه?

یا مثلا مهمون اومده خونمون یه چیزی کم داریم یا شوهرم دیرتر میرسه ، فوری جلو مهمونا میگم : این شوهر ما هم هیچچچ وقت نشد سر وقت برسه یا مثلا شوهر منو میبینی انقدر حواس پرته که نگو مثلا همیشهههه یادش میره لیست خریدی که میدم کامل بخره?

یا مثلا رفتیم مهمونی دارن راجع به رانندگی حرف میزنن یهو من جلو همه میگم : والا من نمیدونم کی به شوهر ما گواهینامه داده ؟ یه راه صاف رو نمیتونه درست بره خداوکیلی?

❌❌❌❌❌
اینا همشون نمونه های تحقیر و کوچیک کردن مرد شماست و یادتون باشه وقتی زنی مردش رو تحقیر کنه علاوه بر اینکه کم کم از چشم شوهرش میفته ، بقیه هم دیگه شأن و ارزش این زن و شوهر رو حفظ نمیکنن...
ادامه ?

1401/08/11 20:19

سوال ??
هدی جون متوجه نشدم من یعنی این هفته فقط راز دوم اجرا بشه یا راز اول و دوم باهم ؟

دقت کنید خانومای قشنگم
ما قراره این رازها رو همیشگی عملی کنیم تو زندگیمون(در حد تعادل و تنوع) پس الان داریم تمرین میکنیم که هم ملکه ذهنمون بشن و هم ایراداتمون رو کم کم تو روابط شناسایی کنیم و کنار بذاریم .
❤ همه این رازها مکمل هم هستن و وقتی راز جدید میاد به این معنی نیست که راز قبلی حذف بشه
پس وقتی راز جدید میاد راز قبلی هم به قوه ی خودش باقیه ?
پس تمرین این هفته :
? راز جادویی اول (تشکر از همسر )
?راز جادویی دوم(حفظ اقتدار)

1401/08/11 20:50

پاسخ به

?❤راز جادویی هفته دوم? خانوم خونه ! این هفته علاوه بر اینکه از راز اول جانمونی راز دوم رو هم عملی ...

?❤️راز جادویی هفته سوم?

خانوم خونه ! یادت نره که این هفته راز اول و‌دوم هم در کنار این راز سوم باید عملی بشن ?

راز هفته سوم :
از نظر جنسی سیرش کن !
یعنی چی ؟ ما که رابطه داریم دیگه این حرفا یعنی چی ؟?

یعنی اینکه از حالا برای رابطه ها وقت بذار و تاثیر جادوییش رو ببین !

خب وقت که میذارم من دیگه چیکار باید بکنم ؟?

ببین گلم چند تا نکته هست که برای رابطه هاتون باید رعایت کنی از حالا ، پس خوب دقت کن ...

1. بدن تمیز
(لطفا هفتگی نظافت بدن داشته باش ، حتی مثلا زیر بغل و تو خونه از یه ادکلن اروم خوشبو استفاده کن تا همیشه بوی خوب بدی?)

2.لباس رابطه باید جدا از لباس تو خونه ات باشه !
(یکی دو دست لباس خواب داشته باش همیشه تو کشو ، یا اگه فعلا در دسترس نداری ،حداقل موقع رابطه با یه لباس لختی حاضر شو)

3.مکان مناسبی از خونه رو مختص رابطه بذار که توش ارامش داشته باشید (از محل خواب بچه ها یا از در ورودی یا ... فاصله داشته باشه )

4.تو رابطه ها تنوع بده
(مثلا یه بار یه خوراکی یا نوشیدنی مقوی درست کن واسه بعد رابطه ، یه بار شمع روشن کن ، به بار ارایش غلیظ ، یه بار پیشقدم شدن خودت ، یه بار روشن کردن عود و ...)

5. یه زیرانداز و یه رول دستمال آماده همیشه یه جا نگه دار مخصوص رابطه هاتون

6.اگه مردت زیاد درخواست رابطه داره که حتما با اشتیاق استقبال کن ، اگه میل جنسی کمی داره خودت با ترفندای مختلف (ادکلن تیز ، ارایش جذاب ، لباس س ک سی ، غذاهای طبع گرم، درخواست رابطه) گرمش کن !

اینو یادت باشه که رابطه جنسی هر چی با کیفیت تر باشه و نیاز همسرت سرکوب نشه و به خودت برسی
ضمن اینکه زندگی عاشقانه تری خواهی داشت یک مرد چشم و دل سیر وفادار هم کنار تو خواهد بود ...
و متاسفانه اکثر مردهایی که جذب جنس مخالف شدن قید کردن که خانومشون همیشه ژولیده و در حال کار خونه بوده و با چشم خواب الود به زور نیاز جنسی همسرش رو پاسخ میداده و تمایلی به همبستری با اون نشون نمیداده...

پس اگه خدایی نکرده تا امروز از این دست خانومها بودی که به خودت و رابطه هاتون اهمیت نمیدادی و مردت سرد شده ...
از الان شروع کن و تاثیر اسرار آمیز این راز رو با چشمای خودت ببین?

1401/08/18 20:26