امروز درست وسط مهمونی ناهار
فهمیدم حال مادرهمسرم خوب نیست .
سریع سفره رو جمع کردیم و راهی بیمارستان شدم .
به این فکر میکردم که اگه مامان منم زنده بود و به جای دخترها چند تا پسر دیگه داشت ، خب کی قرار بود تو این جور مواقع کنارش باشه ؟
اگه عروس هم بخواد تیریپ باکلاسی برداره و به قول ما شیرازیا عارش بشه بره پیش مادرشوهر ، خب این مادر گناهش چیه ؟
تو روزای سخت من باید هواشو داشته باشم چون اون تو بهترین روزای زندگیش از پسرش که همسر منه نگهداری کرده ...
حالا این وسط گاهی هم پیش میاد که ما بعنوان زن و شوهر دعوامون بشه یا از هم دلخور بشیم و یا هزار تا اتفاق دیگه ...
مثلا من و همسرم دیشب بحثمون شد اما این یعنی اینکه من دیگه زندگیم رو به اخر رسیده ببینم ؟?
1401/06/29 16:49