"مامانای🤱نمونه " تاآخر باهم🥰😍🤝💙💜💖

62 عضو

خانمها دخترم مدفوعش ابکیه دارو دادم دکتر بردم روزی 4.5 بار دفع داره.بچه های شما هم اینطوی هستن؟

1402/04/25 11:23

پاسخ به

خانمها دخترم مدفوعش ابکیه دارو دادم دکتر بردم روزی 4.5 بار دفع داره.بچه های شما هم اینطوی هستن؟

ارع پسر من قبلا روزی یع بار بود الان یه هفته اس شده 3یا چهار بار نمدونم چرا 3ماه و نیمشه تقریبا

1402/04/25 11:27

پاسخ به

مرضیه ادامه بده ?

خلاصع از اونجا بلند شدن و خونع کرایه کردن مثلا ک بابام سرکار نمیرفت و زندگی سخت میگذشت خیلی بیخیال بود هر دفع میگف خونع گرونع و تقریبا هر سال سه یا چهار دفه اساس کشی میکردن و مامانمم خودش تنها میرفت دنبال خونه تا جایی ک من وقتی 6سالم شد مامانم رفت سرکار تا دوتایی تلاش کنن ک بعد با کلی سر و صدا و دعوا یه شب عمو مجتبی ام ک مجدد ازدواج کرده بود ولی بچه نداشت اومد دنبال من و من و برد اون شب مامانم گف خونع عموت نمون برو خونه مادرجانت تا بیام دنبالت من رفتم و یه شب خونه عموم موندم یه شب خونع مادرجانم روز سوم دیدم بابام تنها اومد هرچی پرسیدم مامانم کجاس جوابمو نداد فقط میگفت دیگه باما زندگی نمیکنه منم ک فقط 7سالم بود برا مامانم گریه میکردم و دوهفته لب به غذا نمیزدم داغون و افسرده ک یه روز عمه ام هم ک مجرد بود اومد گف ک مامان و بابات جدا شدن

1402/04/25 11:33

بعدا فهمیدم کلی بهش تهمت زدن ک با صابکارش بوده مامانم و این حرفا اخه مامانم خیلی خوشگل بود و هست دقیقا بعد دوماه از جدایی بابام گف برات یه مامان جدید و بهتر اوردم و پای نامادری به زندگیم باز شد عقد کردن بعد سه ماهم عروسی از همونجام دیگع مامانمو نمیدیدم ینی اجازه نمیدادن نامادریم یه زن به شدت وسواس بوذ

1402/04/25 11:36

پاسخ به

از نظر اخلاقی درست نیس وگرنه عکس محمد و مهناز و مهرداد و دوس دخترش براتون میفرستادم ک قشنگ بتونین تو...

عزیزمممم?? اگه من جات بودم یه دیقه ام زندگی‌اولتو نمیتونستم تحمل کنم مطمئنن بعد از این همه سختی الان پراز تجربه ای.
انشالله همیشه شاد و سلامت کنار خونوادت باشی و زندگیت پر از اتفاقات قشنگ باشه?❤

1402/04/25 12:49

پاسخ به

بعدا فهمیدم کلی بهش تهمت زدن ک با صابکارش بوده مامانم و این حرفا اخه مامانم خیلی خوشگل بود و هست دقی...

خب

1402/04/25 13:00

پاسخ به

بعدا فهمیدم کلی بهش تهمت زدن ک با صابکارش بوده مامانم و این حرفا اخه مامانم خیلی خوشگل بود و هست دقی...

قرارشون برا ازدواج این بوده ک تا من بزرگ تر نشدم جلوگیری کنه و بچه دار نشه ولی سه ماه بعد عقدشون باردارشد و بچه اشم پسر بابای منم ارزوش بود پسر داشته باشه خوشحال ولی مادربزرگم حمیده ک دختر خاله مامان خودمم بود اصلا از باردار شدن نامادریم خوشحال نشد و حتی یه ذره هم بهش نرسید چون دلش پیش مامان من بود نامادریمم به خاطر توجه های مادربزرگم به من حسودی میکرد و بیشتر من و اذیت میکرد لباسام و از کلاس سوم ابتدایی خودم باید با دست میشستم اگ یه دونه از مدادرنگیام گم میشد تنبیه میشدم هر سه سال یکبار برام مداد رنگیو کیف ولوازم تحریر میخریدن در صورتی ک الان برای پسرای خودش سالی چهار یا پنج بار میخره

1402/04/25 13:46

یه پسر عمو داشتم ک از خودم نه سال بزرگ تر بود یه شب ک خونه مامان بزرگم بودیم یادم اومد ک دفترم خونع اس مشقامو ننوشتم هشت سالمم بیشتر نبود گفتم دفترمو میخوام خانواده گفتن با علی برو بیار ما رفتیم خونمون ک روبه روی خونع مادرجانم بود تا وارد شدم دیدم در و قفل کرد اصلا فکر چیزی نمیکردم بچه بودم بعد گف بیا اینجا تا با هم بازی کنیم رفتم گف پشت کن به من برگشتم

1402/04/25 13:50

بیا بگو بقیشو?

1402/04/25 14:49

شلوارمو کشید پایین منم با تموم بچگیم میدونستم این کار بده سریع کشیدم بالا و فرارکردم سمت در دیدم قفله جیغ میزدم ک گف اگه قول بدی به کسی نگی باز میکنم در رو منم قول دادم و دیگع هیچوقت به کسی نگفتم گذشت تا پریود شدم برا اولین بار همیشه اذیت ای نامادریم بود پریود ک شدم بدترم شد دائم کتکم میزد جوری باهام رفتار میکرد ک انگار نجس هستم ینی طوری ک زیرم یه کارتن میزاشت روی اونو پلاستیک مینداخت روی پلاستیکم پارچه و من کل دوران پریودی حق نداشتم تکون بخورم از اونجا به جایی منو رسوند ک وقتی پریود میشدم نمیگفتم و یواشکی از نوار ا ی خودش برمیداشتم و چون پریودی هامون هم زمان بود متوجه نمیشد وقتی 15سالم شد یه گوشی نوکیا ی ساده داشتم ک یه بار یه پسری بهم پیام داد من نمیشناختم از رو کنجکاوی باهاش اس ام اس بازی میکردم شده بود کار هر روزم تا یه روز ک یواشکی زیر پتو داشتم باهاش مثبت 18چت میکردم بابام اومد و دید منم ک از بچگی محبت ندیدع بودم خیلی به پسرع وابستع شده بودم با اینکه اصلا ندیده بودمش فقط تایم هایی کی میرفت خونع میگف پیام نده مامانم متوجه میشه خلاصع بابام دید دارم چت میکنم من و گرف به باد کتک اون موقع پسر دوم نامادریمم تازع دنیا اومده بود حالش بد شد رفتن بیمارستان و شانس من دوشب بستری شد و من و پسر اولی ک اسمش محمد بود رفتیم خونه عمو مجتبی ام بابام انقد منو زده بود ک چشمم باد کرده

1402/04/25 18:34

بو

1402/04/25 18:34

د

1402/04/25 18:34

اونجا زن عموم ک دختر عموی مامانمم بود وساطت کرد ک کاری باهام نداشتع باشن یه مدت بابام باهام سرسنگین بود بعد درست شد اینم بگم من از 14سالگی برا فرار از خونع سه ماه تعطیلی و بعد مدرسه میرفتم سرکار تو تولیدی پوشاک کار میکردم کم کم پول جمع کردم

1402/04/25 18:36

وااااایی خداااا چجوری دلش اومده اونجوری باهات رفتار کنع???

1402/04/25 18:48

بیا بقیشو بگو

1402/04/25 18:48

مرضیه بیا دیگه از صبح منتظرم الان اومدی یکم گفتی رفتی که

1402/04/25 18:55

فردا مهمون دارم درگیرم رضام چسبیده بهم دیوونم کردع

1402/04/25 20:35

پاسخ به

فردا مهمون دارم درگیرم رضام چسبیده بهم دیوونم کردع

الهی
باشه عزیزم هرموقع بیکارشدی بیا بگوو

1402/04/25 20:39

?خیلی از مامانا که تازه غذای کمکی شروع کردن نمیدونن دقیقا باید چکار کنن?
"لینک قابل نمایش نیست"
?یه کانال بهت معرفی میکنم پررر از ایده های غذایی???

#صبحانه #حریره #فرنی #پودینگ
#سوپ #کته #سرلاک_خانگی
#برنامه کودک #آموزش اعداد و الفبا

"لینک قابل نمایش نیست"
همراه با #برنامه_غذایی کودک از #شش ماه تا بزرگسال
#بازی و سرگرمی
نکات کلیدی #افزایش_قد و #وزن??
نکاتی راجب
#شروع_غذا?
#رفلاکس?
#سن_مجاز خوراکی ها??
#کولیک?
#پروتئیین گاوی
هرچیزی ک بخوای توی کانالمون هست?

‼️ازکانال ما? غافل نشو‼️

اگه مامانی ?یا داری مامان میشی? زووود بیا ?‍♀??
آیدی کانال چند هزاری نفریمون
"لینک قابل نمایش نیست"
لینک مستقیم کانال
"لینک قابل نمایش نیست"
کانال چند هزار نفر اگه بدرد نخور بود عضو داشت وارد کانال اصلی بشی خارج نمیشی دوست نداشتی ترک میکنی کانال یک سر بزن حتما?️?️

1402/04/25 22:50

بچها

1402/04/26 19:10

شما بچتنونو ک واکسن میزدین قطره استامینوفن ک میدادین اون مدت هم آ د رو هم میدادین؟؟

1402/04/26 19:11

پاسخ به

شما بچتنونو ک واکسن میزدین قطره استامینوفن ک میدادین اون مدت هم آ د رو هم میدادین؟؟

اره چرا

1402/04/26 19:35

پاسخ به

اره چرا

خواستم ببینم میتونم آ د رو بدم

1402/04/26 19:35

پاسخ به

شما بچتنونو ک واکسن میزدین قطره استامینوفن ک میدادین اون مدت هم آ د رو هم میدادین؟؟

منکه کلا ی خط در میون میدم
هروقت حوصلم شد ?

1402/04/26 20:12

پاسخ به

منکه کلا ی خط در میون میدم هروقت حوصلم شد ?

من ک 4 ماه ندادم از دیروز دارم میدم??

1402/04/26 20:59