رمان برزخ ارباب😍❤

96 عضو

لینکشومی شه بدین

1401/10/11 22:06

ایتا بزارین

1401/10/11 22:46

ایتا بزارین

1401/10/11 23:06

سلام زهراگفت ایتاگروه میزنم بیاین

1401/10/12 01:39

پاسخ به

سلام زهراگفت ایتاگروه میزنم بیاین

چطور بیایم

1401/10/12 01:40

ما ایتا نداریم

1401/10/12 01:53

حداقل لینک رمان رو بدین

1401/10/12 01:53

پاسخ به

چطور بیایم

لینک میده صبکن گروه بزنه

1401/10/12 02:23

من ایتاندارم ?

1401/10/12 02:33

♥️✨♥️✨♥️✨

#برزخ_ارباب
#پارت_366

بالاخره به دادگاه رسیدیم و از شر اون راننده ی فضول راحت شدم.
قبل از اینکه از خونه بیرون بیام یه مقدار پول از روی پولهایی که فامیلهای بهراد واسه عقدمون آورده بودن و فرناز فردای عقد اونارو بهم داده بود رو برداشتم پس برای کرایه به مشکل برنخوردم.

سریع به سمت دادگاه دویدم و بعد از اینکه بررسی کردن و مطمئن شدن تلفن همراه یا وسیله ی غیرمجاز دیگه ای دنبالم نیست اجازه دادن که وارد بشم.
بعد از کلی پرس و جو متوجه شدم که دادگاه نیم ساعت دیگه برگزار میشه.
نفس عمیقی کشیدم و زیرلب گفتم:

_ خداروشکر

بعد از اینکه نفسم جا اومد، به مسئول اون دادگاه اعلام کردم که به عنوان یه شاهد میخوام صحبت کنم و این رو هم گفتم که دقیقا زمانی که لازمه شهادت بدم، وارد سالن دادگاه بشم.
مشخصاتم رو ثبت کردن و بهم گفتن که داخل یه اتاق منتظر بمونم تا زمانش برسه...

یه نگاه به ساعت کردم، تقریبا بیست دقیقه ای بود که دادگاه شروع شده بود و من با استرس تو اتاقی که بهم گفته بودن، نشسته بودم.
عقربه ها انگار حرکت نمیکردند و زمان نمیگذشت!
با اینکه از تمام قوانین اطلاع داشتم و میدونستم که بهراد نمیتونه آسیبی بهم برسونه اما باز استرس داشتم و کل بدنم یخ کرده بود.

|?| ✨??「 ????↬@Romaan__Nab...」

1401/10/12 07:26

♥️✨♥️✨♥️✨

#برزخ_ارباب
#پارت_367

چشمام رو روی هم فشار دادم و آروم گفتم:

_ خدایا خودت کمکم کن، خودت منو از این وضعیت وحشتناک نجات بده!

در اتاق باز شد و یه سربازی اومد داخل و گفت:

_ خانم لطفا بیایید بیرون
_ وقتشه؟
_ بله

نفس عمیقی کشیدم، از روی صندلی پاشدم و گفتم:

_ تنها شاهد این دادگاه منم؟
_ خیر
_ خب بقیه شهادت دادن یا من اولی ام؟
_ همه شاهدها با هم وارد سالن میشن

سرم رو به نشونه ی فهمیدن تکون دادم و به دنبال سربازه از اتاق خارج شدم.
یه طبقه رو با پله بالا رفتیم و بعد همراه دوتا دختر و یه خانم و آقای پیر وارد سالن دادگاه شدیم.

همه روشون به سمت جلو و قاضی بود و چون ما پنج نفر روی صندلی های آخر نشستیم، هیچکس ما رو ندید.
قاضی یه نگاهی به ما کرد و گفت:

_ آقای جعفر محمودی و خانم ثریا باقری، اولین شاهدین، لطف کنید بیایید و در جایگاه شهادت بایستید

|?| ✨??「 ????↬@Romaan__Nab...」

1401/10/12 07:27

♥️✨♥️✨♥️✨

#برزخ_ارباب
#پارت_368

اون خانم و آقای پیر از سر جاشون پاشدن و با کمری خمیده به سمت جایگاهی که سمت راست سالن بود رفتن و ایستادن.
قاضی اینبار عینکش رو به چشمش زد و گفت:

_ به قرآن قسم بخورید که جز حقیقت چیزی نمیگید

جفتشون قسم خوردن و بعد از اینکه قاضی اجازه داد، پیرمرده شروع به حرف زدن کرد:

_ چندسال پیش بود که یه خواستگار واسه دخترمون اومد؛ پسرِ خوبی بود و ما تاییدش کردیم اما دخترمون خواست یکم بیشتر باهاش آشنا بشه و رفت و آمد کنه برای همین یه چندباری با هم بیرون رفتن اما دفعه ی آخری که رفتن دیگه برنگشتن.

مشخص بود گلوش پر بغضه چون ساکت شد و خانم کنارش ادامه داد:

_ کل شهر رو گشتیم اما دخترمون رو، جیگرگوشه مون رو پیدا نکردیم تا اینکه بعد از دوسال پیداش شد.
اما این دختر دیگه اون دختر قبل نبود؛ نه میخندید نه حرف میزد نه غذا میخورد!
هرچی بهش میگفتیم‌ چیشده؟ تو این دوسال کجا بودی؟ هیچی نمیگفت
هرچی پلیسا باهاش حرف زدن، مشاوره ها باهاش حرف زدن، فایده نداشت

صداش میلرزید و همین باعث میشد چهارستون بدن منم بلرزه!

|?| ✨??「 ????↬@Romaan__Nab...」

1401/10/12 07:28

3 پارت جدید?☝?

1401/10/12 07:28

توی روبیکا میزاره داستانش رو

1401/10/12 07:29

نصب اپلیکیشن نی نی پلاس

1401/10/12 07:29

خواهش میکنم گابلی نداشت ?

1401/10/12 07:30

پاسخ به

خواهش میکنم گابلی نداشت ?

دمت گرم

1401/10/12 08:25

پیدا نکردم .آی دی بدم اد میکنی؟

1401/10/12 08:30

پاسخ به

توی روبیکا میزاره داستانش رو

دستت درد نکنه، من روبیکا ندارم، شما برامون اینجا بذار بخونیم

1401/10/12 09:21

پاسخ به

تصویر

گلم منم روبیکاندارم اینجابذاربخونیم

1401/10/12 10:02

پاسخ به

تصویر

مرسی عزیزم ولی اسم رمان روزدم چیزی نیومد نمیتونی منوببری توگروه یالینکشوبدی

1401/10/12 10:18

می شه منم زحمت بکشین آدکنین???

1401/10/12 10:21

من رفتم روبیکا زدم رمان عاشقانه اربابی سریع واسم آورد?

1401/10/12 10:49

شماهم امتحان کنین

1401/10/12 10:49

"لینک قابل نمایش نیست"

1401/10/12 10:50