?⚘?⚘?⚘?
? اربــابــِ عــمارتـــ?
#پارت_117
متعجب به قیافه ارمان نگاه کردم
به خاطر این دختره بود؟؟
سر این عصبی بود؟؟
یعنی دوستش داشت و وقتی دید با یکی دیگه خوابیده عصبی بود
دستمو جلوی دهنم گرفتم
متعجب زیر لب گفتم
_ چه داستان عشقی دارن....
دختره چقدر عوضی بود که راحت گذاشت اون پسره باهاش بخوابه
حالا به ارمان میگفت از دست اون ناراحته!!
دیگه از ناراحتی گذشته بود
ارمان به وضوح رابطه اشونو دیده بود
در واقع یه جور مچ گیری کرده بود
چطور میتونست اجازه بده همچین چیزی اتفاق بیفته
حتی اگر یه جرعه غیرت داشت
باید پسره رو شل و پل میکرد
اما با یه دعوا حلش کرد
حالا میفهمیدم بیشتر از اینا حقش بود
اون با یه دعوا تمومش کرد
|?| ✨??「 ????↬@Romaan__Nab...*」
?⚘?⚘?⚘?
? اربــابــِ عــمارتـــ?
#پارت_118
_ با تواااما ؛ ناراحتی از دستم اره ؟؟
حتی به نظر من دختره هم حقش بود سیلی بخوره
چطور اینقدر راحت با همه میخوابید
براش هیچ چیز مهم نبود
ارمان اخماشو باز کرد
با پوزخندی به دختره نگاه کرد
دستشو روی *ینه دختره گذاشت
با یه فشار هلش داد عقب
وادارش کرد روی تخت بخوابه
رفت و بالای سرش قرار گرفت و لب زد
_ من خودمو به خاطر *نده ها اذیت نمیکنم
چی شد که فکر کردی یه کاره مهم شدی؟؟
الان داشت ازش شکایت میکرد
یا اینکه نادیده اش میگرفت
متوجه نمیشدم دارن در مورد چی حرف میزنن
انگاری توی کمد قایم شدن فکر بدی نبود
اینجوری یه فیلم سینمایی رایگان دیده بودن
_ ارمااان...
|?| ✨??「 ????↬@Romaan__Nab...*」
?⚘?⚘?⚘?
? اربــابــِ عــمارتـــ?
#پارت_119
چنان با صدای لوس و تو دماغی صداش کرد
منم اوغم نشست و حالم بد شد
_ مگه بهش نگفتی میای پایین نمیخوای بری؟؟
دختره لباشو بین دندون کشید و هیسی کشید
میخوام قبلش یه حال به تو بدم
باورم نمیشد اینقدر بی شرمانه پیشنهاد میداد
قضیه عشق و عاشقی نبود
قضیه عشق یه طرفه بود
دختره میخواست اینجوری ارمانو بیاره توی بازی
فکر میکردم ارمان قبول میکنه
خب هر پسر دیگه ای بود قبول میکرد
اونم پیشنهاد همچین دافی رو
_ هرچیزی یه لیاقتی میخواد
پس بکش بیرون و برو واسه همون احمقی که تورش کردی خوش رقصی کن
خیلی خوب ضایعش کرد
فکر نمیکردم اینطوری جوابشو بده
با اینکه دختره راحت توی مشتش بود پسش زد
|?| ✨??「 ????↬@Romaan__Nab...*」
1401/09/30 12:45