?⚘?⚘?⚘?
? اربــابــِ عــمارتـــ?
#پارت_3
این اتاق هیچ راه فراری نداشت
اگرمن رو میگرفت کارم تموم بود
سمت کمد لباسام رفتم
کوله ای برداشتم و همه لباسا رو توش چپوندم.
نمیفهمیدم دارمچیکار میکنم
فقط تو فکرم بود باید بزنم بیرون
شاید میشد شب برگردم و برم توی انباری
ولی توی این اتاق دیگه امن نبود
واسه همینم وسایلم رو باید انتقال میدادم
چیزهایی که نیاز داشتم توی یه کوله چپوندم
وسایل زیادی هم نداشتم که بخوام بردارم
چند دست لباس که بیشتر نبود
سمت در رفتم
هم میترسیدم بازش کنم
هم میترسیدم از اینکه بخوام اینجا بمونم
ارومقفل در پیچوندم
حرکتی کرد و گوشم به در چسبوندم تا ببینم صدایی میاد یا نه....
|?| ✨??「 ????↬@Romaan__Nab...*」
1401/09/28 20:06