گروه داستان فاطیما

خود قالیباف 4سال رئیس مجلس بوده چیکار کرده ایا؟!!! بجز دزدی

1403/04/01 14:04

اما پزشکیان چی میگ 20 سال زنش مرده ک حتی به ازدواج فک نکرده 5 دوره نماینده مجلس بوده خودش بدون هیچ پارتی وارد دانشگاه شده جراح فوق تخصص... ک ریالی تاالان از مریض پول نگرفته چرا نمیتونن پزشکیان سرکوب کنن بخاطر اینک ازش اتو ندارن

1403/04/01 14:04

پزشکیان میگ قبل انقلاب همه حسرت ایران میخوردن الان ایران حسرت همه جا رو میخوره چرا باید یه بازنشسته دغدغه نان داشته باشه چرا حقوق کارمند کمه چرا این همه جون بیکارن چرا دولت مردم نمیبینه

1403/04/01 14:04

پزشکیان 2بچه داره ک هردو ایران بودن هیچ سفری نداشتن...

جلیلی 8 سال کاری کرد ک مردم بیشترش بخاطر فقر طلاق گرفتن و خیلیا بخاطر دارو نداشتن مردن اینا رو باید کور باشیم نبینیم دوباره بزاریم این دزدا بیان تو میدون

1403/04/01 14:04

ما تو این همه سال به هر کسی رای دادیم اومد بالا این دفه با افکار سالم به پزشکیان رای بدیم ایشالا ک بتونه کمک خیلی بزرگی کنه پزشکیان میگ ما تحریم هستیم ولی دولت داره اغراق میکنه مردم به فلاکت رسونده من نمیزارم اینجور شه کابینه اش افراد قدرتمندی هستن بهترین *** میخواد وزیر اقتصاد کنه لطفا سرسری به این چیزا رد نشیم رای ندادن ما باعث میشه قاضی هاشمی... قالیباف.. جلیلی... امسال اینا در بیان تازه همه اینا سیاه لشکر هستن همه به نفع قالیباف میکشن کنار فقط پزشکیان لطفا با دید باز بهش نگاه کنین

1403/04/01 14:04

اینا به ما یاد دادن بگیم مرگ بر اون کشور اون کشور ولی بچه هاشون با خزانه مردم تو همون کشورها درس میخونن برا خودشون زندگی میکنن

1403/04/01 14:07

الان همه میبینین چقد فشار هست رو همه پزشکیان میگ بابا شکم گرسنه دین امام حسین نمیشناسه اول به مردم برسین شکم مردم سیر کنین اینا میگن پزشکیان بی سواد هی قران میخونه این بخاطر سواد زیادی هست کل نهج البلاغه قرآن حفظ هست

1403/04/01 14:09

الان مردم میگن این ک میگ کشوری دیگ حسرت جاده ها ی ایران قبل انقلاب میخوره راست میگه تا قبل انقلاب ایران برا آمریکا رئیس جمهور تعیین می‌کرد ابر قدرت بوده الان به کجا رسیدیم بجای ک ما پیشرفت میکردیم پسرفت کردیم

1403/04/01 14:11

میگه بابا روسیه تو تمام سالها ثابت کرده خائن هست آدم فروش پیوند با فرانسه ببندین با اروپا ن روسیه ولی میگن این برا خودش میگ 😕 الان همون چین ک با ما قرارداد داره میگ تو نفت بده من جنس بونجل میدم حتی ایران حق انتخاب تو اجناس نداره چین خودش هرچی از هرجنسی ک میخواد به ایران میده

1403/04/01 14:12

واقعا با چشم باز رای بدیم تن به خاری بیشتر ندیم

1403/04/01 14:13

پارت 70🌺🌺

گفتم ن جا انداختم واستون رفت صبم ساعت 8 بیدار شد بهش گفتم جایی کار دارم میرم میام صبحونه هم مربا هست کره هست پنیر تخم مرغ هست دیشب عموم گرفته کلا اهل مربا چی نیستم باز نمیکنم خودت باز کن بخور تعارف نکن چیزی خواستین هم تماس بگیر گفت باشه سریع رفتم بیرون تماس گرفتم با اداره گفتم اینجوری گفت نگاه کن دیدی فاطمه خانم دیدی ناامید بودی گفتی خدا بهم نگاهم نمیکنه اینم نگاه خدا رو زد بهت با شرمندگی گفت چی فک کرد یه دختر یتیم بی *** گیر آوردن فک کردن چوب خدا صدا نداره گفت نگهش دار بهش به خوبی برس ک اعتماد کنه تو دادگاه بیاد سریع بیا یه نامه بهت بدیم ببر کیفری برا خونه ات گفتم لایحه طرح نکردم گفت نمیخواد هزینه الکی نکن بیا ازما نامه بگیر ببر کیفری گرفتم مدیر دفتر و منشی و معاونش با خنده اومدن جلوم گفتن دیدی حق گرفتنی حالا بیایم دست رو دست بزاریم اینا حال کنن خدا هم جواب داد گفتم نامه چی شد گفت برو حاج آقا امضا بزنه اینو بیار رفتم در زدم دیدم نوبت داشته صبر کردم دراومدن رفتم داخل سلام کردم گفت به به خانم زارعی خوب هستین انشاءالله گفتم ممنونم اینو خانم نوروزی دادن ک امضا کنین گفت خوشحال شدی گفتم چرا گفت مادرشوهرت اومده مهمانت گفتم بهتون اطلاع دادن گفت پس چی ماهم حالا خوب نیس ک بگیم ولی کار خداست حالا کو تا جوابش بگیرن گفتم اره دیگ داشتم به خدا شک میکردم گفت مطمئن باش خدا جواب این صبرت این بچه رو میگیره برو بسلامت رفتم دفتر باز اینقد دیگ با اعضای دفتر راحت شدم برام چایی و بیسکویت میاوردن و آب به بچه هم میدادن میدیدم هرکی میاد واقعا با اونا رفتار جدی اداری دارن ولی با من اینجور نیستن باکاراشون واقعا شرمندم میکردن.. نامه دادن گفت برو حالش ببر به شوخی میگفتن سم ندی مادرشوهرت ها 😂 بهش خوب برس بیاد بگ چ عروسی داشتم قدرش ندونستم گفتم حتما میاد میگ 😂 سریع رفتم دادم کیفری گفت تحویل شعبه اجرایی اگ اشتباه نکنم بدین اونا خودشون ارجاع میدن به یکی از دفاتر اون دادگاه و گفت برو بسلامت نوبت اومد بیا من رفتم خونه درکنارش هم کار نظافتی ک میکردم گاهی میگفت کجا میری و اینا میگفتم دارم میرم نظافتی میگفت خیلی زجر کشیدی رفته رفته ازاون زن سرکش و بددهن یه خانم مهربون دلسوز دراومد گاهی درددل می‌کرد دلم میسوخت براش یا من چیزی میگفتم میگفت ناراحت شدم ازاین حرفا خلاصه دادگاه کیفری نوبت داد رفتم برا اینک اول جریان بگم ک بدونه از چی قرار کمتر از 1ماه دوباره نوبت داد برا شاهد ببرم ک این خونه برا من بوده منم مادرش عمو بزرگم و دایی بزرگم عموم زن عموم اسمشون برا شاهدی نوشتم

1403/04/02 03:03

بردم گفت خیلی خوب برو تا نوبت بعدی دادیم پیگیر باشین همون روزم رفتیم خونه عمو بزرگم برا ناهار

1403/04/02 03:03

پارت 71🌺🌺

احساس میکردم خیلی از رفتارهای ما شزمنده میشه توقع نداشت کسی اینجوری باهاش رفتار کنه وقتی خودش اون زمان با من چطور رفتار می‌کرد..

احساس میکردم واقعا خوبه ک تو خونه اس دیگ ناراحت نبودم دیگ ازش بیشتر برا وضعیتش ناراحت بودم تو خونم تلویزیون هم نداشتم کلا تمام روز تنها بود وقتی میرم کار میگرفتم میومدم برا خونه خرید میکردم میگفت این کارت من چرا از من خرید نمیکنی گفتم فعلا ک خودم دارم نیاز نیس اگ کم اومد میگم قسمم میداد ک ازش پول بگیرم وقتی میگفت درمورد فریاد چیکار کنم چیکار نکنم خیلی خوشحال میشدم دیگ فک نمیکردم این دشمن من بوده خیلی به خودم نزدیک میدونستم از اون کلمات پیرزن ک موقع دعوا به کار می‌بردم بهش میگفتم خاله دیگ یا گاهی میگفتم مامان امین..

بعد چند وقت عروسی دعوت بودیم قرار شد بریم بهش گفتم لباس ندارم گفت کارتم ببر برا خودت فریاد خرید کن گفتم باشه ولی بهت پس میدم حتما... چندروز قبل عروسی بود ک قرار بود دیگ کار نگیرم ک یکم استراحت کنم خسته نشم ک بتونم برم بازار هم کار اخرم از ساعت 1ظهر بود تا 7ونیم رسیدم خونه تمام کارام هم فریاد می‌بردم اونروز برا یه زن شوهر بودن ک تازه میخواستن ازدواج کنن خیلی خونه تمیزی داشت خسته کننده بود رفتم گفت نون نیس گفتم چرا نگفتی تا سرراهم بخرم الان دوباره کی منو میبره نونوایی دیگ با هزار زور خودم راضی کردم رفتم گفت فریاد میبری گفتم اره اینم میبرم چی دیگ میخوای گفت ن فقط نون رفتم 5تا خیابون پشت خونم پیاده دیدم نونوایی تعطیل از همون ور پرسیدم دیگ نونوایی هست گفت بله باید بری پیش شیرینی فروشی مادر بالاش هست ازاونجام جندخیابون بالا تر از خونه مابوده رفتم خریدم رسیدم خونه ساعت نزدیک 9 بود دیدم نیس خونه زنگ زدم جواب نداد زنگ زدم پیام دادم گفت من با پسر بزرگم رفتم مشکلم حل شد دیگ بهم زنگ نزن تورونمیشناسم براش نوشتم چ زود فراموش کردی توبه گرگ مرگ نوشت برو بدرک.. خیلی ناراحت بودم دستم نمک نداشت تمام اون مدت با سیاست فقط رفتار می‌کرد می‌ترسید من بندازمش بیرون بااینک اینجور آدمی نبودم بهش گفتم برا عروسی بیا قول دادی بهشون تازه لباس ندارم گفت به من چ نداری گدا مگ من مامانتم برات بخرم دیگ پیام ندادم بهش

1403/04/02 03:26

🌺🌺ادامه بمونه برا فردا ❤️🌺🌺

1403/04/02 03:26

کیا میرن 😁 اینقد گرم ک من نمیتونم برم صب رفتیم بیرون الان 1ساعت دراز کش بودیم تا حالمون بیاد سرجاش لعنت به این گرما 😑😑😑😑

1403/04/02 12:45

از این پیام مشخص شده جلیلی کی هست من تو روبیکا متوجه شدم پزشکیان امشبم اهواز به هرکی زنگ زدم گفتن اره برا ما پیامک از جلیلی فقط اومده همه میخوان فقط جلیلی دربیاد لطفا با چشم باز نگاه کنین 😕 بخدا اگ جلیلی در بیاد من فقیر تمام افراد دیگ ک مث هم هستیم از این بدبخت تر میشیم جلیلی صدا سیما و تیم تبلیغات پشتشه هرجا بدونین ک یکی گنده شده بدونین اون بدرد نمیخوره این چند دوره اس سیاه لشکری میومد برا کاندیدا الان دیگ همه میخوان بیان بالا مطمئن باشین اسرائیل منتظر برنده شدن جلیلی تمام دشمنان ایران منتظر چون میدونن جلیلی 30 سال‌ دولت سایه بوده و میدونن با ورودش نیازی به دشمنی اونا نیس چون خود جلیلی و دولتی ک تشکیل داده همه مون به فنا میکشه یه عده اومدین خصوصی ک تو همون چت کردن همون لحظه حرفاتون انکار میکنین اصلا نمیدونین چی به چیه حتی متوجه نشدن من چی نوشتم حرفای خودم به خودم تحویل دادن گفتم دیگ حرفی ندارم 😂 اگ میخواین تن به ذلت بیشتر بدیم جلیلی بیاد بالا به حرف اونایی نباشیم ک هیچی حالیشون نیس اما منتظر دهن کسی دیگ هستن ک بهشون بگ به کی رای بدیم اونام بیان بگن اره ما رای ما اینه دلیل بپرسیم جوابی ندارن خیلیا اومدن تو خصوصی من ک باهاشون بحثی نکردم رد شدم چون کاملا مشخص بود هیچی متوجه نشدن حتی چت میکردم نوشتم بازم متوجه نشدن من بخاطر خودم و پسرم پزشکیان رای میدم چون میدونم فردا شرمنده نمیشم اگ جلیلی بیاد بالا تیر خلاص میشه برا همه مون زاکانی قاضی و محمدی و قالیباف همه شون پوشش هستن فقط برا جلیلی فردا روز ازاین رای خیلی پشیمون میشین تمام

1403/04/02 21:57

بچه ها دیگ خیلی چیزا رو از زمان مادرشوهرم ک بود تو خونم تاالان خیلیاتون درجریان هستین ک چی شد چی نشد تمامش کنم دیگ داستان چطوری فهمیدم زن بچه داره و اینا رو همه رو دیگ گفتم

1403/04/03 02:41

پارت 75🌺🌺

عموم گفت دیگ یه جا بشین هی میمونی تو خونه تنها نمیدونی چیکار کنی یا میری این اداره حمله میکنی یا اون اداره الان بار چندم اومدی دم این خونه به دادوبیداد بسه جا بگیرت دیگ بیا بمون خونه من دیگ تنها نمون گفتم ن میرم خونم گفت هاا چیه فردا کجا رو میخوای بری به دعوا باز کلانتری بیاد چندبار میزدم تو داشبورد ماشین گفتم اعصابم داغون شده دیگ حوصله هیچکس ندارم گفت تو مگ نرفتی تو قانون یه بچه بدبخت تو دستت گرفتی یا اینور میکنی اونور میکنی این بچه گناه داره بفهم اینا رو با داد میزد گفت بچه رو همش وارد تنش میکنی این بچه چی میشه خودت ک یه دختر عصبی شدی حال روز بچه رو ببین این ترسو میشه تو سری خور میشه همه چی بزار به زمان حل کنه منو گذاشت دم خونه گفت امین اگ اومد درجا زنگ بزن بیایم دربراش باز نکنی یهو ناغافل کاری کنه گفتم ن حواسم هس دیگ چندروز خودم تو خونه زندانی کردم دلم نمیخواست کسی ببینم یا کاری کنم همون چندتا از مشتری های ثابتم بهم گفتن بیا ولی بهشون گفتم نمیتونم فقط کارم تو خونه گریه کردن بود ازاونورم حق با عموم بود فریاد چ بارداری تو شکمم راحت نبود چ وقتی اومد همش بالاسرش داد بیداد بود خیلی براش ناراحت بودم گفتم دیگ نمیرم دیگ تمام میشه میزارم ببینم قانون چیکار میکنه

1403/04/03 02:52

پارت 76 🌺🌺

چندروز گذشت همون دختره ک با امین بود پیام داده بود ک من باردارم تنش برام خوب نیس اگ اومدی دم خونم شکایتت میکنم اگ بچم چیزی بشه امین پوستت میکنه من با این پیام تمام بارداری و همون روزای با فریاد گذروندم جلو چشمم اومد رفت گریه میکردم میزدم تو شکمم و توسرم بیشتر از قبل متنفر شده بودم ازش گوشیم چندروز خاموش کردم هرکی میومد دم خونم در باز نمیکردم هرچی در میزد پشت در میگفتن ینی کجان چرا گوشیش خاموش برا عموم تنها در باز کردم با عصبانیت زد توگوشم گفت میدونی چندروز چ بلایی سرما آوردی هرچی اومدیم رفتیم چرا گوشیت خاموش گفتم حالم خوب نیس گفت خجالت بکش بچه داری کسی ک بچه داره این حال روزش تو بفکر خوردنش نباشی کی باشه گفتم حوصله ندارم دیگ اگ میخوای نصیحتم کنی برو گفت ن بگو چیکار کنیم برات نگاش کردم گفت خب بگو بلند شیم بریم تیکه تیکه اش کنیم خوبه زدم زیر گریه گفتم دلم میخواد بمیره دلم میخواد بره زیر 18 چرخ ک حتی با قاشق نشه از آسفالت جمش کنن دلم شکست دق دلیم رو بچه خالی میکنم روش داد میزنم گفت خب غلط کردی این بچه بجز تو کی داره گفتم من چیکار کنم گفت خودت خواستی فاطی الانم نمیشه تو این حالت بیشتر ازاین سرزنشت کنم اب بزن به صورتت آماده شو بریم بیرون چرخ بخوریم مغزت باز شه ک دوباره تصمیمای عجیبی بگیری بری به جنگ خندید منم خندم گرفت سریع رفتم فریاد آماده کردم رفتیم بیرون شام خوردیم از بیرون رفتیم خونه اونا چندروز موندم دیگ نرفتم ثبت احوال حوصله هیچی نداشتم دیگ حالم از هرچی اداره و دادگاه بود بهم می‌خورد

1403/04/03 03:00

بچه ها تایم ادارات شده تا 11 یا فقط تو این هفته اینجور ک افزایش دما داشتیم یا کل تابستون 🤔اخه تا 11 واقعا نمیشه نمیرسیم فریاد صب ساعت 9 بابدبختی بیکار کردم 9ونیم رفتم 10 رسیدم گفتن نیم ساعت دیگ تمام مبشه کارمون فردا بیا دوباره الانم نمیدونم فردا میرسم یا ن کاشکی تابستون زود تمام شه مردم از کار زندگی میوفتن بخدا 😪

1403/04/03 03:11

سلام بچه ها خوبین اوضاع احوال چطوره 😘

چندتا مطلب بگم بهتون درسته قشنگام حق با همه تون هست به هرحال هرکسی تو یه کاندید خوبی میبینه یکی بد میبینه امیدوارم ک هرکدوم از کاندیدا در اومدن فقط دغدغه اصلیشون سفره وحال مردم باشه دیگ کسی شرمنده زن بچه نشه بخاطر بیکاری اینقد تولید باشه تو کشور ک همه سرکار باشن و خدا کنه هرکی باشه بتونه تحریم ها رو کمک کنه بردارن مردم اینقد تو فشار اقتصادی نباشن...

همه ما درد داریم از کم بودن سفره هامون از لباس و از دارو گرفتن و از خیلی چیزا دیگ امیدوارم این دردامون این دغدغه هامون ازبین بره بهترین زندگی مردم کشورم داشته باشن... تازه ما خیلی خوبیم روستاهایی هست تو زاهدان ک هنوز نمیدونن آب چیه برق چیه روستاهایی هست ک خیلی هاشون معنای آب برق نمیدونن خدا کنه ک بیشتر مسائل کشورمون از این به بعد حل شه و همه مون بهترین رفاه داشته باشیم 🙏 هرکسی بیاد و کاری برا مردم نکنه وای به حال خودش میشه خدایی هست

1403/04/03 15:07

عید همگی مبارک ❤❤🌹🌹

1403/04/04 15:44

1403/04/05 14:47

پارت 79🌺🌺

گفتم ن میمونم تا بخوام برم خونه برگردم دیگ میشه فردا میمونم بیاد رفتم پیش همون خانم گفت چرا روز بعدش نیومدی گفتم کار داشتم گفت خب مشکلت چی بود گفت برا بچه ات شناسنامه درست کردی گفتم اره گفت چطوری گفتم با سند ازدواج اینا چون برده بودشناسنامه خودشو گفت اسم فامیل و نام پدرش بگو تا ببینم کجاست بهت میگم ولی صبر کن ک امضا بگیری بعد بری اون ثبت احوال تا نامه بهت بدن گفتم باش زد بالای 20 نفر با این اسم فامیل اومد گفت خیلی زیادن گفتم اسم پدرش چی گفت با این اسم پدر باز 8 تایی هست گفت بیا ببین از طریق عکس کدو 3تا رو زد رفت چهارمی خودش بود گفت مطمنی چون ما غیر قانونی میکنیم یهو سیستم میفهمه از تاریخچه‌ این شخص دیدن کردیم ثبت میکنه برامون دردسر میشه گفتم ن خودش باز کرد گفت آدرس اینه ولی خب بعید میدونم باشه گفتم چطور گفت خب کم سابقه کاری ندارم وقتی شوهرت اینجور بود معلوم گرگه خودش آدرس نمیده کسی جاش معلوم کنه گفتم تیری توتاریکی میشه گفت احتمال هست گفت زن دومی بودی گفتم اره (فک کردم میگ تو ازدواج قبلی داشتی گفتم اره) گفت زنش خبر داره گفتم چی زن کی؟! گفت زن شوهرت گفتم ن من زنشم دیگ زن نداشته گفت چرا دیگ حالا آدرس میگیم اشتباه ولی اسم زنش هست گفتم ببینم گفت بیا ببین مشخصات اومد بالا برق از سرم رفت خیلی ناراحت شدن گفت بیا چ شانسی داشتی برام نوشت تو کاغذ گفت برو لایحه بنویس فریب درازدواج تا پوستش کنده شده گفتم چ فایده گریه کردم گفت چته چرا گریه میکنی تو خیلی خوبی بابا یه آدمایی میان اینجا ک میدونیم از طریق رابطه نامشروع بوده به اسم خودشون برا بچه شناسنامه گرفتن یه عده هم شیر کردیم ک برن طرف شکایت کنن یه افرادی ک صیغه میشن و کلی به دردسر میوفتن گفت باید باشی تو ثبت احوال ببینی چخبره زنا چقد بدبختن گول میخورن بازم خوبه تو رو عقد کرد این وسط ن رابطه خلافی داشتی ن صیغه بودی اگ صیغه بودی باور کن خونه بهت نمیرسد میگفتن دیگ تو صیغه بهش دادی تمام اگ نامشروع بودی باید اینقد میرفتی تازه دادگاه نامه بیاری ک بهت شناسنامه میدادن چ به اسم خودت تنها چ 10 سال تودادگته بودی ک به اسم پدر میتونستی بگیری گفت بنظرم تو این مرحله خیلی جلویی شانس آوردی خلاصه رفتم پیش مشاور امضا زد گفت برو نامه رو از اونجا ببر برا دادگاه...

1403/04/06 03:19

پارت 80🌺🌺

من با ناراحتی کامل رفتم نامه رو از ثبت احوال امانیه گرفتم برا دادگاه خانواده بردم وقتی وارد دفتر دادگاه شدم گفتن سلام این چ قیافه ای گفتم از طریق غیر قانونی وارد سایت هویت شدیم و فهمیدم امین زن داره منشی دادگاه گفت هووووف نگفتم هم منشی هم معاون هم مدیر دفتر مث من تو شوک بودن خانم نوروزی گفت وایسا ببینم چی میگی چطور چطور ینی تو شناسنامه اس نزده بود گفتم ن سفید بود گفت خیلی جلو افتادیم وایسا زنگ زد به قاضی گفت حاج آقا از پرونده مشخصات جدید آوردیم این طرف زن داره گفت بهش نامه بدین دوباره بره ثبت احوال مشخصات زن بچه اش دربیاره زود تحویل شعبه بده منم نامه رو گرفتم بردم گفت برو چندروز دیگ بیا گفتم مگ میخواین چیکار کنین برا یه نامه گفت برا تو یه نامه اس برا ما باید رمز بزنیم کد بزنیم مشخصات وارد کنیم گفتم تو کد رمز بزن من میام مینویسم اسم طرف مگ چقد سخت گفت نمیشه دعوا کردم گفت برو اگ رئیس امضا کرد بهت میدم رفتم رئیس هم امضا کرد گفت ببر طبقه بالا پیش خانم فلانی اون انجام میده بردم خانمه گفت من خیلی سرم شلوغ چرا هرکسی کارش انجام نمیده میفرستادن برا من بدبخت گفتم تورو خدا یکاری کن گفت برو بیرون باش خبرت میکنم 1ساعت منتظر موندم گفت برو پیش رئیس این کد بگیر امضا کنه رفتم امضا گرفتم دوباره رفتم بالا یه کد دیگ داد گفت برو پایین پیش فلانی امضا بزنه رفتم دوباره نامه رو چاپ کردن بهم دادن دیدم بله این زن بچه داره سریع بردم دادگاه گفت چ عجب اون یکی 3هفته طول کشید این یکی زود آوردی گفتم والا زودم نبود پدرم دراومد بخدا تا گرفتم گفت خیلی خوب برو خبرت میکنیم

1403/04/06 03:27

داستان فاطیما

داستان فاطیما

نی نی+ را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید

برای عضویت در خبرنامه نی نی+ آدرس ایمیل خود را وارد نمایید

ورود / ثبت نام

فراموشی رمز عبور