214 عضو
نوپرا پو یك موجود ترسناك در فرهنگ ژاپن است این موجود اجزاء صورت را ندارد نه چشم ، نه دهان و نه ابرو همین موضوع او را ترسناك کرده است ، او ابتدا به شکل یك نفر از دوستان شما ظاهر میشود اما کم کم چهره اش تغییر حالت پیدا میکند و به شکل نوپرا بو در خواهد آمد نوپرا پو بدون آزار است اما در ژاپن گفته شده حالت و شکل ترسناك او باعث میشود فرد مقابل سکته کند
@tarsnak
جالبه بدونید زنان قبیله ی، آینو خود را به شکل «جوکر لبخند میزند» می ساختند
سنت خالکوبی لب ها بیش از 10 هزار سال پیش آغاز شد. سالها پیش. اعتقاد بر این بود که دختری که از انجام خالکوبی امتناع می کند نمی تواند ازدواج کند و پس از مرگ آرامش پیدا کند. این مراسم بی رحمانه از زمانی شروع شد که دختران 7 ساله بودند، سپس "لبخندها" در طی چندین سال تکمیل شد. برای این کار دور لب ها را با چاقو برش می دادند و با دوده پر می کردند.
@tarsnak
حقیقت جن از نگاه اسلام
اشاره: اگر از منظر آیههای قرآنی و روایتهای اسلامی به موضوع «جن» نگاه کنیم، جن موجودی است که وجود دارد و در قرآن نیز به وجود آن اشاره شده است.
موضوع جن یکی از بحث های مورد علاقه مردم است که کنجکاوی بسیاری درباره آن وجود دارد و کمتر کسی است که از خود نپرسیده باشد جن ها چگونه موجوداتی هستند؟ کجا زندگی می کنند؟ آیا به انسان آسیب می رسانند و بسیار پرسش های دیگری که در زیر به برخی آنها پاسخ داده ایم.
ادامه:👇👇👇
@tarsnak
حجت الاسلام و المسلمین دکتر محمد روحی کارشناس علوم دینی و عضو هیات علمی دانشگاه تربیت مدرس است که در گفت و گو با «جام جم» به بسیاری از این پرسش های رایج پاسخ می دهد.
آیا جن ها وجود مادی دارند؛ یعنی انسان می تواند آنها را ببیند؟
جن ها وجود مادی دارند، آنها موجوداتی بسیار لطیف، ظریف و پرسرعت هستند که حتی سرعتشان بسیار بیشتر از نور است. مثلا ماجرای رفت و آمد جن ها از یمن تا فلسطین را همه شنیده ایم که در آن جن ها به حضرت سلیمان می گویند که در فاصله بین بلند شدن و پاشدن شما از روی زمین، ما می توانیم از یمن تا فلسطین را طی کنیم، اما انسان نمی تواند با چشم سر این موجودات را ببیند، حتی با دستگاه های پیشرفته هم نمی توان از آنها تصویری گرفت.
ادامه:👇👇👇
@tarsnak
ولی بعضی افراد مدعی هستند در طول زندگی شان، جن را با چشم خودشان دیده اند؟
چنین چیزی امکان ندارد، چون جن ها نمی توانند به چشم انسان بیایند، اما گاهی صورت برزخی آنها می تواند به چشم انسان بیاید.
این صورت برزخی چطور است؟
این صورت برزخی به صورت شبح است که به چشم انسان می آید، اما واقعیت عینی ندارد؛ یعنی این تصاویری هم که گاهی افراد ادعا می کنند تصویر جن بوده است، تنها صورت برزخی جن هاست و وجود واقعی آنها را هیچ انسانی نمی تواند ببیند.
ادامه:👇👇👇
@tarsnak
آیا خواص و خوبان جهان هم نمی توانند جن را ببینند؟
حتی آنها هم نمی توانند ببینند، اما خواص می توانند صورت برزخی جن ها را ببینند و عکسی از آنها را در ذهن خود ثبت کنند.
جن ها در کجا زندگی می کنند؟
از روایات اسلامی و تحقیقات دینی، این گونه معلوم شده است که جن ها در جاهایی مثل صحراهای بی جمعیت زندگی می کنند که در آن هیچ انسانی وجود ندارد یا در جاهایی زندگی می کنند که بسیار کثیف باشد.
ادامه:👇👇👇
@tarsnak
یعنی جن ها روی کره زمین زندگی می کنند؟
بله، قطعا آنها روی کره زمین زندگی می کنند.
آیا جن ها هم مثل انسان، می خورند و می آشامند؟
در سوره الرحمان، خداوند خطاب به انسان و جن می گوید که کدامین نعمت پروردگارتان را تکذیب می کنید و از این نعمت ها به خوردن، نوشیدن و ازدواج اشاره شده است و این نشان می دهد که جن ها هم مثل انسان می خورند، می آشامند، ارتباط های اجتماعی دارند و حتی از زیورآلات استفاده می کنند.
ادامه:👇👇👇
@tarsnak
جن ها هم پیامبر دارند؛ یعنی از جنس خودشان، تاکنون پیامبری مبعوث شده است؟
نه، جن ها عقلشان کامل نیست، ولی از لحاظ جسمی می توانند حتی یک کوه را تکان دهند، به همین دلیل نیز چون جن ها به درجه کمال عقلی نرسیده اند، پیامبری از میان آنها مبعوث نشده است.
این موجودات می توانند به انسان آسیب برسانند؟
بله، جن ها می توانند به انسان آسیب برسانند، اما آنها به هر انسانی لطمه نمی زنند.
ادامه:👇👇👇
@tarsnak
چه گروه انسان هایی در معرض آسیب جن ها قرار دارند؟
جن ها به دو گروه از انسان ها آسیب می زنند. افراد کم عقل و کم ایمان و همچنین کسانی که می خواهند جن ها را اذیت کنند و به تسخیر خود دربیاورند، مورد تهدید جن ها قرار دارند.
پس یعنی انسان می تواند جن ها را به تسخیر خود دربیاورد؟
بله، انسان این توانایی را دارد که جن ها را به تسخیر خود درآورد، زیرا آنها درجه عقلی کمتری از انسان دارند، اما این کار از نظر شرعی درست نیست.
چگونه انسان می تواند جن را به تسخیر خود درآورد؟
با یکسری ریاضت های باطل می شود این کار را انجام داد، اما ریاضت هایی که در راه خدا انجام نمی شود، مثلا ریاضت مرتاضان هندی از نوع باطل و حرام است.
ادامه:👇👇👇
@tatsnak
جن گیری حقیقت دارد؛ چون خیلی ها اعتقاد دارند که می توانند جن را از بدن انسان خارج کنند و جن گیرها از این راه، پول های خوبی به دست می آورند؟
از هزار نفری که ادعای جن گیری دارند، فقط یک نفر از آنها درست می گوید، اما توصیه نمی کنیم که افراد برای دور شدن از جن نزد این انسان ها بروند.
پس برای دور شدن از خطر احتمالی جن ها، چه باید کرد؟
مطابق توصیه های امام صادق(ع)، خواندن چهار «قل» قرآن کریم، توسل به معصومین و تنها نماندن، راه هایی است که می تواند ما را از خطر جن ها رهایی بخشد.
آیا شیطان پرستی هم نوعی تسخیر جن است؟
شیطان هم از گروه جن هاست، در سوره کهف، آیه 50 به این موضوع کاملا اشاره شده است. شیطان قبل از انسان به وجود آمده است و او نیز از جنس جن است. گفته می شود که پس از تولد هر انسان، شیطان دستور می دهد که دو جن برای گمراهی آن انسان متولد شود.
ادامه:👇👇👇
@tarsnak
شیطان، مجموعه ای از قدرت های خارق العاده دارد و این قدرت را هم از خدا گرفته است و برخی افراد تلاش می کنند با تسخیر شیطان، از قدرت او سوء استفاده کنند.
پس انسان می تواند از قدرت جن ها برای پیشبرد مقاصدش استفاده کند؟
بله، برخی انسان ها از طریق غیرشرعی تلاش می کنند که جن ها را در تسخیر خود درآورند و از آن برای تشخیص آینده، رفتن به آسمان ها و کارهای غیرعادی استفاده کنند.
ازدواج انسان و جن ممکن است؟
ازدواج بین جن و انسان از نظر فیزیکی که وجود ندارد، چون اصلا جنس فیزیکی آنها با هم فرق دارند، امامطابق آیه های قرآنی و روایات، جن ها هم بین خودشان زن و مرد دارند، ازدواج می کنند و تولید مثل دارند و حتی در روز قیامت، بابت اعمالشان بازخواست خواهند شد.
@tarsnak
ו مردی که در خواب هزاران نفر مشاهده شده است🥸
🦦- این به ژانویه سال 2006 در آمریکا برمیگرده و تاکنون 15 سال از این ماجرا گذشته ولی حل نشده.
👤- بیمار روانپزشک مشهوری جهره این مرد را درخواب دیده و ترسیم کرده او با قاطعیت قسم میخورد که این فرد را در زندگی واقعی اش ندیده ست روانپزشک تصویر مرد را برای همکارانش که بیمارانی با خواب های تکراری دارند ارسال کرد و متوجه حقیقتی شد این چهره با متفاوت بین بیماران متفاوت در خواب دیده شده است. 🥀🦦
🫂-از ژانویه 2006 تا کنون، حداقل 2000 نفر از شهرهایی چون لس آنجلس، برلین، سائوپائولو، تهران، پکن، روم، بارسلونا، استکهلم، پاریس، دهلی نو، مسکو و... او را مشاهده کرده اند.
🥸- آیا شما هم این جناب رو در خواب دیدید؟
رمان های ترسناک و واقعی میخونی عضو شو🚷💀
@tarsnak
#ارسالی
سلام مهتاب هستم 24 ساله
اینی که میخوام بگم راستش برای داییم و زن داییم که تهران هستن اتفاق افتاده ،خودم ساکن قزوینم
خودم هربار اینو تعریف میکنم موهای تنم سیخ میشه و شبش که میخوابم کابوس میبینم😂
تقریبا 15 سال پیش اونجا هنوز مستاجر بودن رفته بودن یک خونه جدید اجاره کرده بودن،خونه هم منطقش اوکی بود هم متراژش هم خیلی خوشگل بود واقعا، خونه یک خواب بود و اتاقش طوری بود که کاملا رو به روی پذیرایی بود
خلاصه اینا از وقتی خونه رو اجاره میکنن اتفاقای عجیب براشون میوفته
تا اینکه یک شب اینا میان بخوابن( راستی اونجا تازه دختر داییم به دنیا اومده بوده)
داییم و دختر داییم خواب بودن، زن داییم حس میکنه فضا سنگین شده براش و بیدار میشه
یعنی اینو قسم میخورد تعریف میکردا
وای من باز موهای تنم سیخ شد😂
میگه دیده یک سری چیزای مشکی رنگ انگار حالت چهار دست و پا با سرعت خیلی زیاد و تعداد خیلی زیاد همینطور پشت سر هم دارن از پذیرایی وارد اتاقشون میشن و به محض ورود به اتاق انگار محو میشن
بعد زن داییم هی سعی میکرده داییمو بیدار کنه ولی انگار که دست و پاش قفل شده باشن نمیتونسته حرکت کنه و حرفی بزنه
به زور فقط میتونه یک کلمه بگه اونم اسم داییم بوده ،و وقتی اینو میگه میبینه صداش کاملا کلفت و مردونس،و از اون طرفم داییم وقتی بیدار میشه همین حس سنگینی رو داشته و به زور حرف میزده و صداش نازک و زنونه شده بوده !
زن داییم با کلی تلاش موفق میشه دستشو بندازه دور دختر داییم و اونو بیاره وسط خودشون دوتا
و میگه اون چیزای سیاه دیگه طوری شده بودن که انگار دارن بهمون هجوم میارن و مایم که لبامون دوخته شده بود(فکرکنم خودتونم تجربه شو داشتین وقتی بختک میوفته روتون یک جورایی قفل میشید)
خلاصه هرجور شده دوتاشون شروع میکنن به بسم الله گفتن به محض اینکه کلماتو میگن اونا غیب میشن
زن داییم اینو برای خواهرش تعریف میکنه اونم میگه که اره من یک دعوانویسو میشناسم کارش خیلی خوبه و اینا شماره دعا نویسو میده که توی مشهد بوده،
زن داییم بهش زنگ میزنه و همه چیو تعریف میکنه و اون خانمه میگه این خونه ای که شما دارین توش زندگی میکنین قبلا مال زن و شوهری بوده که مرده بخاطر شغلش زیاد سفر میرفته و زنه هم در نبود شوهرش مردای مختلفو میاورده خونه و باهاشون رابطه داشته ! و همین باعث شده پای جنای کافر به خونت باز شه
زن داییم پرس و جو میکنه از همسایه ها و میبینه بله واقعا همچین زن و مردی اینجا بودن و زنه واقعا چیز بوده..
خانم دعانویسه گفته که اره مثلا نمیدونم هفت روز چند روز گفته بود فلان دعا رو تو خونت پخش کن صدای
اذانو بزار با صدای بلند تا اینا برن
زن داییم میگه دیگه روزای اخر که پخش میکردیم واقعا صدای جیغ میشنیدیم انگار که دارن عذاب میکشن و میگه بعد اون مدت خیلی خونشون اروم شده و دیگه از اونا خبری نیست
@tarsnak
🚨در فیلم "جنگیر" (The Exorcist) که یکی از معروفترین و ترسناکترین فیلمهای تاریخ سینما است، در طول فیلمبرداری و پس از اکران آن، اتفاقات عجیبی رخ داد. چندین نفر از عوامل فیلم، از جمله بازیگران و اعضای تیم تولید، به دلایل نامشخصی جان خود را از دست دادند. این حوادث عجیب و ناگوار باعث شد که برخی باور کنند فیلم واقعاً نفرین شده است.
@tarsnak
🕷آیا میدانستید که بدن انسان میتواند تا 7 سال پس از مرگ همچنان صدا تولید کند؟ این صداها به علت تجزیه و تولید گازهای درون بدن ایجاد میشوند و گاهی به شکل ناله یا خرخر شنیده میشوند.
@tarsnak
#ارسالی
#پارت_اول
سلام. من امیرحسین هستم. خاطره ای که میخوام براتون تعریف کنم به دوران خدمت سربازیم برمیگرده.
بعد از اتمام دوره آموزشی که مکانش قصره فیروزه در جنوب شرقی تهران بود مارو تقسیم کردن به یگان های مختلف. من محل خدمتم شد هتل نهاجا واقع در خیابان پیروزی، کنار بیمارستان بعثت.
خوده سازه هتل و محیطش هم قدیمی بود و از ساخت ساختمانش نزدیک به 85 سال میگذشت و هم اینکه در قدیم اونجاها باغ بوده به نام باغ های دوشان تپه و از قدیم مردم محلی و قدیمی های اون محلات میگفتن اون جاها جن داره، اگه بخوام در مورد مختصات و جغرافیای پادگان و فرماندهی لجستیک نیروی هوایی براتون تعریف کنم هم از بحث دور میشیم و هم ممکن حوصله سر بر باشه فقط همینقدر بدونید که اونجا دارای یک باند متروکه هواپیما و چند ده سوله قدیمی خاک خورده هست و همه و همه چسبیده به دیوار هتل نهاجا محل خدمت من.
من بخاطر اینکه شناگر بودم و کارت غریق نجات داشتم در قسمت استخر مشغول به فعالیت شدم، هتل دوتا استخر داشت ، یکی روباز که در حیاط بود و دیگری سربسته که نسبتا جدید ساخته شده بود، پشت استخر ها یک باغ سیب تقریبا یک هکتاری بود و در اونجا یک ساختمان چوبی و کلاسیک قدیمی که میگفتن برای ویلای تیمسار خاتم داماد محمدرضا شاه پهلوی بوده که در عراق کشته شد.
سانس استخر هفت صبح تا دوازده ظهر برای خانمها بود و از دوازده تا 7 صبح فردا در اختیار آقایان. من تا قبل از این که سرباز استخر بشم نمیدونستم نگهداری استخر چقدر سخت و با کار بالا و طاقت فرسا هست، بگذریم فقط همینو بدونید که کلیه نگهداری دمای آب و تمیزی و نظافت کل ساختمان استخر و سونا های بخار و خشک و سالن بدن سازی آن همه و همه گردن ما سربازهای استخر بود، کلا 4 ساعت وقت خواب داشتیم در 24 ساعت، ما یعنی دو نفر، همخدمتی من ترخیص شد و رفت و من تنها شدم، شبها که جمع میشدیم با بچه ها که در بخش های دیگه هتل فعالیت میکردند مثل دژبانی نگهبانی و سالن کار و اپراتور و آشپزخانه و انبار و موتورپول که کلیه ماشین ها در اختیارشان بود، همه از جن و داستانهای ترسناک شهرها و روستاهاشون حرف میزدیم و اینکه شایعه بود ساختمان پشت استخر جن داره و حتی چند دوره قبل از ما یک سرباز جن زده شد و دیوانه شد و تا چند سال در بخش مراقبت های رفتاری ویژه و مغز اعصاب بیمارستان نگهداری میشد.
یک روز جمعه که تعطیل بودیم ساعت 9 صبح منو بیدار کردن و گفتن که فرمانده لجستیک نیروی هوای امیر سرتیپ فاخرنیا میخواد بیاد استخر، اونایی که خدمت رفتن میدونن که در ارتش یک امیر سرتیپ کی هست و چه قدرتی داره، من
بدو بدو از آسایشگاه مون که تقریبا چهل تا پنجاه متر با استخر سربسته فاصله داشت رفتم و داخل موتورخونه جکوزی رو روشن کردم و سونا ها رو روشن کردم و حوض آبسرد رو پر از آب کردم و همه چیز مرتب و منظم منتظر آمدن فرماندهی لجستیک شدم.
امیر سرتیپ راس ساعت ده صبح اومد، رفت سالن بدن سازی بعد سونا و بعد از اون جکوزی و شنا.
من لب استخر نشسته بودم در جایگاه غریق و یک کتاب کوچیک مطالعه میکردم.
چند دقیقه ای گذشت که امیرسرتیپ منو صدا کرد وگفت: سرباز بیا اینجا و من بلند شدم و رفتم .
امیر سرتیپ شروع کرد به صحبت و از من هم سوالاتی پرسید در مورد استخر و نگهداری آن و مجموعه هتل، پایان مکالمه مون این شکل تموم شد که پرسید: شب ها چه ساعتی استراحت میکنی؟
منم در جواب گفتم بخاطر فعالیت زیاد برای نگهداری و تمیزی آب و محیط استخر در شبانه روز 4 ساعت بیشتر نمیتونم بخوابم و اون هم ساعت دوازده شب هست تا چهار صبح، بیدار که میشم چون باید آب رو جارو بزنم و سوناها و جکوزی را روشن کنم، (دوستانی که آشنایی داشته باشند با استخر داری متوجه منظورم میشن که برای نگهداری تمیزی آب استخر همواره هم از موادی مانند کلر برای گندزدایی استفاده میشه و هم تسویه های بزرگ در جاهای مختلفت استخر نصب و فعال هست و در عین حال با یک دستگاه مخصوص به شکل جارو برقی تقریبا اما با لوله بسیار دراز مانند جارو که در عمق فرو میره آرام آرام از کف استخر کثافات و مو و گرد و خاک که به مرور جمع میشه رو تمیز میکنه) که این فرآیند نزدیک یک ساعت طول میکشه و ساعت 5 هم سانس صبح آقایان شروع میشه که فقط و فقط امیران و امرا و سرتیپ های خلبان اکثرا میامدند برای شنا و ورزش و بعد هم تا ساعت 7 صبح تخلیه میشد و تحویل به خواهران داده میشد.)
به ایشان گفتم فقط چهار ساعت در شبانه روز میخوابم و بخاطر اینکه تا دیروقت در استخر هستم و صبح خیلی زود ساعت چهار هر روز صبح باید بیدار بشم و کارهای مربوط به نظافت استخر را انجام بدم، امیرسرتیپ به من گفت شب ها کجا میخوابی؟ من گفتم شب چون خسته میشم و صبح زود هم باید شروع کنم همینجا در اتاقک غریق نجات ها میخوابم، اتاق غریق نجات ها درست روبروی محیط آب بود از قسمت عمیق که 6 متر بود..
🌚»داستان ترسناک
@tarsnak
#ارسالی
#پارت_دوم
کوچیک و تاریک که حوضچه آب سرد بود و سوناها و انتهای راهرو هم سالن بدنسازی.
بعد از اتمام جوابم امیرسرتبپ به من گفت پسرم شبها اینجا نخواب، اینجا جن داره.
من به ایشان گفتم قربان من نماز میخونم و کتاب قرآن در اتاقک نگهداری میکنم و شبها قبل از خواب قران میخوانم و فقط از خدا میترسم، در جواب به من گفت حرفات درست هستن ولی جن بخواد اذیت کنه به خواندن و نخواندن نماز و قرآن نگاه نمیکنه، گفتم چشم میرم آسایشگاه میخوابم مکالمه ما تمام شد و امیرسرتیپ بعد از شنا کردن از استخر رفت.
من هم حرفای اونروز رو فراموش کردم، چند روز گذشت تا اینکه یک شب طبق معمول کارهارو که انجام دادم رفتم داخل اتاقک و دراز کشیدم و شروع کردم به کتاب خوندن تا چشمهام گرم بشه و خوابم ببره، ساعت از دوازده گذشته بود در محیط استخر سکوت حکمفرما بود آب راکد بود و کوچکترین موجی نداشت. جایی که من خوابیده بودم به محیط آب دید کامل داشتم، چشمهام داشت گرم میشد که یکدفعه صدای افتادن یک سنگ درون آب استخر به گوشم خورد تعجب کردم بلند شدم برق هارو روشن کردم و دیدم که آب داره تکون میخوره پیش خودم گفتم شاید حباب هوا از داخل ورودی های آب در اومده و صدا داده و باعث تکون خوردن آب شده، برگشتم دوباره خوابیدم، اینبار تقریبا بیست دقیقه میشد که خوابم برده بود و قسمت اعظم هوشیاریم به خواب رفته بود که ناگهان احساس کردم یک دست قوی و مردانه مچ پای راستم رو گرفت و در یک لحظه یه فشار تقریبا محکم داد، دقیقا همون لحظه بلافاصله که احساس کردم مچ پام گرفته شده مثل فنر از جام پریدم، هیچ چیزی جلوم نبود، اون لحظه اول تعجب کرده بودم که این چی بود؟ چرا اینجوری شد؟خیالاتی شدم یا واقعی بود؟شروع کردم بلند بلند به قرآن خوندن، دوباره دراز کشیدم و خوابیدم دقیقا حالت قبل تکرار شد دوباره یه دست مردانه و قوی مچ پام رو گرفت و فشار داد در یک صدم ثانیه بلافاصله بلند شدم ولی چیزی نبود داشتم فکر میکردم که این چی بود که یک دفعه درب سرویس های بهداشتی که تعدادشون 5 تا بود همه باهم باز و محکم بسته میشدن و صدای بلندی از برخوردشون به دیوار ایجاد میشد وقتی این اتفاق افتاد بقدری ترسیده بودم که نمیتونستم کوچکترین حرکتی بکنم احساس بدی داشتم حس میکردم بین یک جمع قرار دارم و همه دارن بهم زل میزنن و نگاه میکنند، در یک لحظه یاد خدا افتادم و توی دلم اسماء جلاله خدارو آوردم و تونستم از جام بلند بشم و مسافت بین اونجا تا ساختمان اصلی هتل که نزدیک 500 متر بود رو نفهمیدم چطور طی کردم و رفتم پیش بچه های دژبان اونجا بهم نمک دادن بخورم و آب
به سرو صورتم زدن تا حالم جا بیاد و ماجرا رو برای افسر شیفت جناب سروان آقای نارشیرین تعریف کردم و ایشان هم به من گفت که خدا بهت رحم کرده ممکن بود اتفاق بدتری بیفته. بعد از اون شب دیگه شبها توی استخر نخوابیدم و تا یکماه دوستام رو بلند میکردم تا باهام بیان و من کارهای استخر رو انجام بدم تا تنها نباشم.
الان از اون ماجرا سیزده سال می گذره و هنوزم که یاد اونشب میفتم وحشت میکنم، همیسه فکر میکردم کسانی که تجربه برخورد با جن رو دارن چه حس و حالی دارن تا اینکه برای خوردم اتفاق افتاد.
🌚»داستان ترسناک
@tarsnak
توجه. توجه. این بلاگ جای کسایی که مشکلات خاصی دارن توهم زیاد میزنن و یا بیش از حد ترسو ان نیست⛔⛔⛔⛔⛔ اولین بلاگ رمان ترسناک و داستان های واقعی در نی نی پلاس😵 اگه به داستانهای واقعی ؛ حوادث ؛ داستانهای ترسناک؛ داستنهای تعرض جنسی؛ علاقه داری جات توی بلاگ ماست🤭
214 عضو
این بخش در حال طراحی می باشد