گروه کلبه وحشت ❌ | نی نی پلاس

🚨شاید براتون مهم نباشه اما 54 میلیون از افراد که در حال حاضر تو کل دنیا زنده هستند و دارن به زندگیشون میرسن تا سال آینده این موقع خواهند مُرد..

@tarsnak

1403/05/28 08:10

💀در سال 1969، یک ماموریت فضایی محرمانه به سمت ماه، گزارش‌های عجیبی را به همراه داشت. فضانوردان ادعا کردند که پس از ورود به سمت تاریک ماه، صدایی شبیه به زمزمه‌های نامفهوم از درون فضاپیما شنیده می‌شد. وقتی که به زمین بازگشتند، تمامی اعضای تیم به طور ناگهانی دچار مشکلات روانی شدند و هیچ‌کدام نتوانستند به خاطر بیاورند که چه اتفاقی در آن قسمت از ماه رخ داده بود. این ماموریت هرگز در اسناد رسمی ناسا ذکر نشده و سرنوشت فضانوردان آن تا امروز یک راز باقی مانده است.
@tarsnak

1403/05/28 08:12

😊هر انسان در تمام مدت زمان زندگیش دو روز داره كه براش بیست و چهار كامل نخواهد بود
اول روز تولدش و دوم هم روز مرگش
و دقیقا اینجاس که این ضرب المثل معروف دنیا دو روزه برامون قابل درك میشه..
@tarsnak

1403/05/28 12:22

🚨شاید باورش دشوار باشه اما یك مورد از وحشتناك ترین و دردناك ترین شکنجه ها که مجرمین آن را تحمل میکنند این بود که قطرات آب در مدت زمان زیاد یا چندین روز در یك مکان بر سر مجرم ریخته شود.
در این روش شکنجه مغز بعد از چند ساعت دیگر نمیتواند ضربات قطره آب را تحمل کند و هر قطره آب مانند یك گلوله یا یك پُتك بر سر فرود آمده و فرد را دیوانه میکند و در موارد بسیار موجب مرگ میشود.
این تصویر در سال 1860 از زندان دالاس گرفته شده است و اختراع کننده این شکنجه چینیان بوده اند
@tarsnak

1403/05/28 12:31

#پروند_پاهای_قطع_شد

در سال 2007، دختری در حال پرسه زدن در ساحل بریتیش کلمبیا بود که یک لنگه کتونی پیدا کرد. به طرز وحشتناکی، وقتی دختر داخل کفش را نگاه کرد، یک پای انسان در آن دید. از آن موقع، چند پای قطع شده دیگر نیز در ساحل دیده شد. تشخیص داده شد که 5 تا از این پا‌ها متعلق به مردان، 2 تا متعلق به زنان و 3 تا نامشخص است. در طول سال ها، مردم به شوخی کفش‌های متفرقه در ساحل می‌انداختند؛ به همین دلیل این پرونده هیچ وقت به سرانجام نرسید و تئوری‌های مختلفی بین مردم چرخید.در سال 2008، پلیس ونکوور توانست یک پا را که دی ان‌ای آن متعلق به مردی بود که تمایل به خودکشی داشت، شناسایی کند. به خاطر این کشف، عده زیادی به این باور رسیدند که این پا‌ها متعلق به کسانی اند که از روی پل به قصد خودکشی داخل آب پریده اند. اما به خاطر این که تنها پا‌های افراد پیدا می‌شد و هیچ عضو دیگری از بدنشان به ساحل نمی‌آمد، بعضی اعتقاد داشتند این پا‌ها متعلق به بازماندگان سقوط یک هواپیما در یک جزیره نزدیک اند.

بعضی دیگر می‌گویند پا‌ها برای کسانی اند که در سونامی آسیا در سال 2004، جان خود را از دست دادند
.
.
.
رمان های ترسناک و واقعی میخونی عضو شو💀📛
@tarsnak

1403/05/30 02:24

💀جن_و_ارواح💀
- 4 صبح زمانی هست که شما تو عمق خواب هستین و روح با بدنتون بیشترین فاصله رو داره...
- به همین علته که بیشتر مرگ ها تو این تایم اتفاق میفته..
.
.
رمان های ترسناک و واقعی میخونی عضو شو💀📛
@tarsnak

1403/05/30 02:32

@tarsnak

1403/05/30 12:29

@tarsnak

1403/05/30 12:30

@tarsnak

1403/05/30 12:30

@tarsnak

1403/05/30 12:30

@tarsnak

1403/05/30 12:31

جنگل خودکشی یا(اوکیگارا) در دامنه کوه فوجی ژاپن، مکانی عجیب و ترسناک است که تابحال نزدیک به 500نفر با دارو یا دار زدن خودکشی کرده 😐
@tarsnak

1403/05/31 17:06

🤐

1403/05/31 18:07

😐😂

1403/05/31 18:07

به گزارش رکنا به نقل از روابظ عمومی دادگستری یزد، به دنبال شکایت دختری 22ساله مبنی بر ادم ربایی و قصد تجاوز، پرونده قضایی تشکیل شد وبازپرس دادسرای یزد، دستور انجام تحقیقات درخصوص شکایت طرح شده صادرکرد.
متهم که مردی 24ساله است، باتغییر مسیر به محلی خلوت خوردرو رامتوقف کرده وپس از قفل کردن درب های خودرو به دختر جوان تعرض و در پایان تحقیقات، کیفر خواست درخصوص این متهم صادر وپرونده به دادگاه کیفری2 یزد ارسال شد
بابت آدم ربایی به 10سال حبس، بابت توقیف غیرقانونی به3سال حبس، برای مزاحمت برای بانوان به،74ضربه شلاق تعزیری و250میلیون ریال جزای نقدی و بابت ارتباط نامشروع به99ضربه شلاق تعزیری محکوم شد.
@tarsnak

1403/06/02 14:19

🚨بازماندگان برخورد یك صاعقه این مدل الگوها بر پوستشان طاهر میشود که به این الگوها لیختنبرگ گفته میشود ، اعتقاد بر این است که این زخم ها به دلیل پاره شدن چند رگ در بدن ظاهر میشوند.
@tarsnak

1403/06/03 15:42

🚨یك مورد از دردناك ترين شکنجه ها در قرن یازدهم در اسکاتلند کباب کردن کف پا بود این شیوه شکنجه بر اين اساس بود که پوست این ناحیه از پا بیشترین حساسیت را به حرارت دارد و بیشترین میزان درد از ناحیه کف پا به قلب وارد میشود و این حجم بالا از درد در نهایت منجر به سکته قلب در قربانیان میشد .
@tarsnak

1403/06/03 15:43

🚨در این ساختمان متروك در بیابان تگزاس از سال 1960 به نوجوانان درس مدیوم و احظار موجودات ماوراءالطبیعه داده میشد و بعد از مردن چند تن از دانش‌ آموزان آنجا کاملا بسته شد و هرگز فاش نشده‌ است چرا این حوادث گریبان گیر دانش آموزان شده .
@tarsnak

1403/06/03 15:43

🚨در دهه 1900 در ایالات متحده کودکان به وسیله پست ارسال میشدن..
اما در سال 1914 خدمات پست آمریکا یك دختر 5 ساله را از اوهایو از خاله این دختر تحویل گرفت تا به مقصد فلوریدا ارسال کند اما هرگز این دختر به دست والدین خود نرسید و بعد از سه سال پلیس توانست جنازه این دختر را در نیجریه پیدا کند ، به همین دلیل در سال 1920 رئیس پست ایالات متحده آلبرت برلسون به دستور شخص رئیس جمهور ارسال کودکان به وسیله پست را ممنوع کرد.
@tarsnak

1403/06/03 15:44

#ارسالی
سلام آوام 21 سالمه داستانی ک میخوام تعریف کنم برمیگرده به حدودا 4 سال پیش جایی که اتفافات واسم افتاد توی روستا نبود و اصلا رایج نبود و اتفاقا توی سطح شهر بود من از سن خیلی کم چیزای عجیب میدیدم و پیش کلی دعانویس رفتم ولی متوجه نشدم داستان چیه ولی اکثرا میگفتن همزاد دارم و کافره من بچه طلاقم و اون زمان ک اتفاق واسم افتاد قبل از جدا شدن پدر و مادرم بود مادرم طبق معمول با پدرم قهر بود ولی قهر جدی طوری که کلی وسایل جمع کرده بود و ما حدود 9 ماه خونه‌ی مادربزرگم زندگی کردیم یه قسمت جدا توی خونه‌ی مادربزرگم بود که آشپزخونه جدا هم داشت و ما اونجا ساکن شدیم یه در آلومینیومی آشپزخونه و اتاقی که ما میخوابیدیم رو از هم جدا کرده بود چون آشپزخونه کوچیک بود مجبور بودیم یخچال و فریزر دوقلومون رو جدا از هم بذاریم ینی یخچال توی آشپزخونه بود و فریزر توی اتاقی که ما میخوابیدیم یروز عصر ک از کلاس برگشته بودم ب شدت خوابم میومد و خوابیدم مامانمم توی حیاط درحال تمیز کردن مرغ بود ک حدود ساعت 5 عصر منو بیدار کرد و گفت ببین آوا یچیزی میگم ولی نترس یه بسته از مرغایی که بسته بندی کرده بودم نیست و خب بنظرم چیز خیلی عجیبی نبود شب شد و خوابیدیم حدود ساعتای 4 صب بود بیدار بودم که صدای در یخچال و از آشپزخونه شنیدم اول فک کردم صداهای نرمالیه که یخچال شبا از خودش درمیاره ولی متوجه شدم صدای کشوی یخچاله و فک کردم ممکنه مادرم باشه ولی وقتی برگشتم دیدم مادرم کنارم خوابیده صدا اونقدر واضح بو بلند بود که مادرم از خواب بیدار شد گفت آوا بیداری گفتم آره گفت میشنوی گفتم آره گفت هیچی نگو صلوات بفرست یهو صدا قط شد و بعد از چن ثانیه بدون باز شدن در آلومینیومی که صداش کاملا واضحه حس کردم ک صدا از فریزر میاد ک حدود 3 متر با ما فاصله داشت و ب وضوح صدای کشوهاش میومد بدنم قفل شده بود ترجیح دادم نگا نکنم اما انقدر طول کشید ک یلحظه توی رخت‌خواب نشستم و ب فریزر نگاه کردم یه سایه‌ی خیلی بلند سیاه کنار فریزر بود ک حتی از خود فریزر بلندتر بود خشکم زد همونجوری خوابیدم و حتی قدرت نداشتم که سوره بخونم بعد از حدود 20 دقیقه صدا قط شد و فردا صب ک بیدار شدیم خبری از مرغای بسته بندی شده نبود
مرسی ک خوندین شاید خیلی ترسناک نباشه ولی همین الان ک بهش فک میکنم پشمام میریزه😐🤝و میدونم ک قراره امشب بعد از نوشتن این خاطره بختک دهنمو سرویس کنه فلن خداحااافظ❤️
@tarsnak

1403/06/03 15:45

🚨شاید باور نکنید اما این وسیله که در تصویر مشاهده میکنید در دهه 1700 به عنوان کمك زایمان در بریدن استخوان لگن زنان در حال زایمان استفاده میشد اما در سال 1925 یك فرد به نام آندریاس استیل قدرت اره رو بالا برد و به همه ثابت کرد در تمام صنعت ها میشه استفاده بهتر ازش کرد و کاربرد زیاد داره.
@tarsnak

1403/06/03 15:49

پرونده قتل عجیب توی تهران اتفاق افتاده!

یه زن با یک بچه از همسر اولش جدا میشه و با یه مرد دیگه ازدواج میکنه شوهر دومش بچه 3 ساله رو به قتل میرسونه و پدر بچه که میشده شوهر اول زن درخواست اعدام میکنه!
شوهر دوم یعنی قاتل ثابت میکنه وقتی زن هنوز با شوهر اولش بوده باهاش رابطه داشته و بچه از خودشه!
قاضی حکم نبش قبر میده بچه رو از قبر در میارن و آزمایش دی ان ای میگیرن معلوم میشه دختر نه مال شوهر اول بوده نه شوهر دوم!😐😐😐😂

@tarsnak

1403/06/03 17:35

داستان ترسناک
پارت 1️⃣

خوب یادمه وقتی پنج سالم بود مادرم اتاقم رو جدا کرد. خودشم سنی نداشت یه خانوم جوون بیست ساله پدرمم که از اول تردد به خارج از کشور داشت و زمانهای طولانی خونه نبود. شاید نترس بودنم به خاطر همون جداییه اتاق خوابم از سن کمه
خونه ای که توش بودیم بافت قدیمی داشت دوتا اتاق که زیر هر دو اتاق هم زیر زمین بود. مامان تو اتاق خودش و من تو اتاق خودم میخوابیدیم. خوب یادمه نصف شبا یه اقایی میزد به شیشه و بیدارم میکرد.منم چقدر راحت میرفتم پنجره رو باز میکردم و عادی برخورد میکردم. یه بار بهش گفتم صدات مردونس چرا پس چادر سرت کردی. اخه شنل کلاه دار میپوشید همش. بهم گفت صورتم سوخته نباید هوا بخوره. یه شب برام کشمش اورد باهم خوردیم به خدا خیلی مهربون بود. من از جایی ترسم شروع شد که دیگه شبا منتظرش بودم. یادمه یه شب که از ساعت اومدنش گذشته بود و نیومده بود من تشنج کرده بودم. ببینید اگر میگم ساعت. منظورم اون تایمیه که به اومدنش عادت کرده بودم. اون شب وقتی به هوش اومدم که دیدم مادر بزرگم و خالم دارن پاهامو تو اب سرد ماساژ میدن و مامانم گریه میکرد
اون مرد و دیگه هرگز ندیدم
فقط یه بار که مشغول بازی بودم دیدم مامانم داره به ترکی به مرحوم پدرم میگه سعید نذار بره تو اتاقش اگه این دفعه ام بیاد میبرتش.
اینا رو فقط یادمه ولی کوچیکتر از اونی بودم که بخوام پیگیر بشم.
ادامه دارد
@tarsnak

1403/06/06 08:34

داستان ترسناک
پارت2️⃣

دیگه نذاشتن من جدا بخوابم و هرگز نمیذاشتن جایی تنها باشم. مادرم تبریزیه و جایی که میخواستن من نفهمم ترکی حرف میزدن... خخخ ولی من میفهمیدم و به رو نمیاوردم..
یه روز مادرم میخواست بره جایی،منو برد گذاشت خونه مادر بزرگم کلیم سفارش کرد که مامان اصلا چشم از روش برندار یه ساعته برمیگردم...
خونه مادر بزرگمم که نگم براتون اصله کلبه وحشت بود. مادر بزرگم خدا بیامرز جونش بود و من. خیلی دوسم داشت. اون روز من خیلی بازی کردم و خسته شدم من و انداخت رو پاش و تکون تکون تا خوابم برد. ظاهرا منو میذاره همون جا تو حیاط و میره تو کوچه کنار درو همسایه نشستن
من نمیدونم درست چند دیقه گذشته بود یهو از خواب بیدار شدم. طاق باز خوابیده بودم چشمامو که باز کردم خدارو شاهد میگیرم دیدم از روی پشت بوم یه حیوونی بهم زل زده نمیفهمیدم گربه بود یا سگ ولی پوزه داشت. من اولش نخواستم بدوئم چون اصلا از گربه اینا ترس نداشتم ولی اون واقعا ترسناک بود. من تمام انرژیمو جمع کردم و یهو پاشدم از ته حیاط به سمت در کوچه دویدن و مامان جونمو صدا کردن. تو مسیر یهو بولیزم به یه جا گیر کرد. به روح بابام قسم برگشتم دیدم یه گوسفند با دندوناش بولیزمو گرفته من سریع رومو برگردوندم و جیغ و داد با تمام قوا... همون موقع مادر بزرگم با داد و فریاد درو وا کرد و پرید تو حیاط.

ادامه دارد🔴
@tarsnak

1403/06/06 08:36

این ویدیو مربوط میشه به یک دختر هندی که تولدش بوده و بقیه یادشون رفته بود و سریع رفتن یه کیک تولد گرفتن تا یه جشن کوچیکی بگیرن دور هم ولی کیکی که که گرفتن معلوم شد که یکی از کامندای کیک فروشی به اشتباه سم های حشره کش ریخته بود و باعث مسمومیت دختر شدپ‌ن: حتما میگی مگه میشه ولی اگه رعایت بهداشت رو توهندو دیده باشی میفهمیو بعد یک ساعت از این ویدیو درگذشت و شد آخرین تولدش!
@tarsnak

1403/06/06 18:43

کلبه وحشت ❌

کلبه وحشت ❌

نی نی+ را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید

برای عضویت در خبرنامه نی نی+ آدرس ایمیل خود را وارد نمایید

ورود / ثبت نام

فراموشی رمز عبور