گروه چت داستان

110 عضو

من خداروشکر برای بچه هام به این مشکل بر نخوردم😂😂😂

1403/10/09 13:06

الا دوس داری یا ن؟

1403/10/09 13:08

گردون

1403/10/09 13:13

و غریب

1403/10/09 13:15

منممممممم ابوالفضل هستم 😁
ولی هیچ وقت اسمش رو نشکستم
همیشه صداش میکنم آقاابوالفضل

1403/10/09 13:19

زمین گرفتبم با پول طلاهامم

1403/10/09 13:43

ما ناهار خوردیم
هنوز پهن هستن
لَش کردم درازکشیدم کنارشون😂😂😂😂😂

1403/10/09 13:48

ولی حموم مشکلمه خجالت میکشم هی برم و بیام

1403/10/09 13:50

ا این جهت

1403/10/09 13:50

ن ما اونجوری نیستم مث فارسا

1403/10/09 13:55

قالی کمد لباسشویی همچی با شوهره

1403/10/09 13:56

آخ آخ ،بچه نداری،دقیقا مثل دوران قبل بچه هامو گفتی،یعنی س ک س میکردیم بعد ضعف میکردیم املت میزدیم،،اوووف

1403/10/09 13:57

ی کارتن دارم بزرگ پلاسکویی

1403/10/09 13:58

الان 20ملیون خرج دو هفتس

1403/10/09 14:11

همونجوری خوبه من ک‌دیگه عروسی میشه جاهاز بینی عروسا نمیرم‌از بس ک‌چرته
خونواده خودشونو جر میدن چرا چون رسمه

1403/10/09 14:12

کلاهک نعیم رو که نگفت چه جوریه😒
پسر من خیلی آقا و کاری و مهربونه
از دستش نده 😂😂

1403/10/09 14:23

خدایا کسی از اقوام من توی این گروه نباشه

1403/10/09 15:24

خداروشکر دختر نگو اینطوری چشم میخوری ماشاالله بهتون

1403/10/09 15:27

مگه پی وی چی گفت

1403/10/09 15:57

پیاماش رو پاک کرد برای من
اما شقایق فرستاد پیوی که داشته باشیم

1403/10/09 16:00

عه از بس با ولع صحبت میکنی به به چه چه میکنی از سکس😆😆😆

1403/10/09 16:00

پس وی منم اومده😑😂

1403/10/09 18:19

اومده پی وی میگف سلام خوبی انشالله شما هم ی روزی مستقل بشین

1403/10/09 18:20

پهلو کردم

1403/10/09 18:33

منم وقتی زایمان کردم شدم چهل و‌چهار

1403/10/09 18:41