?داستان اول?
??????
? نبض احساس من ?
??????
?قسمت اول?
سلام
اول یه بیوگرافی از خودم بگم براتون....
نفس هستم
متولد83
یه داداش کوچیک دارم
بچه بزرگ خانواده
یه بابای تقریبا بد خلق
ویه مامان خیلیمهربون
ازشهرگیلان?
همهچی از 12 سالگی شروع شد!
یروزی که با دختر عموم(3سال ازم بزرگتره)صحبت میکردیم گفت ما یک گروهی داریم بیا ببرمت اونجا
منم تلگرام نصب کردم و از خدا خواسته رفتمتو گروهشون 11 نفر بودن .مختلط بود
خیلی باهم صمیمی بودن .اونجا یه پسره بودبه نام رضا .خیلی خوشم میومد ازش ولی اون 27 سالش بود،روز ها روز ها باهم چت کردیم بیشتر از 4 ماه ،یروز تو تلگرام رفتم تو یه گروه خواستم رضا رو اذیت کنم .یه پسره بود بنام میلاد....گفتم میخوام رضارو اذیت کنم بیا وانمود کن رلمی همین کارو چندروزی انجام دادیم و من عاشق میلاد شدم خیلییییی عاشقانه میپرستیدمش ولی مشگل اصلی این بود که اون کرمانشاه بود و من گیلان یعنی کلی فاصله داشتیم
میلاد 22 ساله بود؛دانشجو حسابداری بود.و دوستاش بهم گفتن که تو شهرشون دوست دختر داره
من رفتم درسه به دوستم تعریف کردم و گریه کردم انقدرکه داشتم از سردرد بی هوش میشدم...باخودم تصمیم گرفتمکات کنم خودموعذاب ندم.ولی ای دل غافل°من عاشق شده بودم منه 12 ساله
بازم رفتم زنگ زدم بهش با صداش آروم شدم
یه شبی که زمستون بود داشتم با میلاد چت میکردم یک هو مامانم اومد و دید سیم کارت و گوشی شکوند و منموندم و دنیای تاریکم اون شب و خیلی گریه کردم همش خواب میلادو میدیدم
رفتم مدرسه از دوستام گوشی جور کردم وزنگ زدم به میلاد گفتم یا زنگ بزن با مامانم صحبت کن یا نمیزاره
گفتش باشه
روزها منتظربودم میلاد زنگ بزنه با مامان من صحبت کنه
ای دل غافل ....اون بدون من خوش بود
*ولی من خیلی خود زنی میکردم تیغ بود و دستای من
1400/08/17 20:35